تحلیلگر نادان کیست؟! کسی که همزمان با کمیسیون همکاری مشترک اقتصادی ایران و قطر، تهدید به خرابکاری در کشور همسایه میکند؟!
اختصاصی/ اینکه باید در مجادلات جهانی همواره واقعگرا و مقاوم عمل کنید یک نکتهای است که همه به آن ایمان دارند ولی اینکه عدهای بیربط و بدون جایگاه تخیلات خود را به عنوان تئوری مقابله بیان کنند آنهم درست زمانی که قدمی در راستای توسعه کشور برداشته میشود سبب تامل میشود
به گزارش تدبیرشرق، سامان صابریان: روز گذشته پس از مدتها یک خبر امیدوار کننده درباره مسائل مربوط به این مرز و بوم منتشر شد که نشان میداد مسئولان گوشه چشمی نیز به آینده این کشور دارند.
خبر این بود: «توافق ایران و قطر برای احداث خط انتقال برق ۲۰۰ کیلومتری» خبری که ایری، سخنگوی کمیسیون عمران مجلس در گفتوگو با خانه ملت آن را بیان کرد خبری که در دهمین اجلاس کمیسیون همکاریهای مشترک اقتصادی ایران و قطر به ریاست فیصل بن ثانی بن فیصل آل ثانی، وزیر صنعت و تجارت قطر، و عباس علیآبادی، وزیر نیرو، بنده به عنوان نماینده قوه مقننه و تعدادی دیگر از مسئولان کشور برگزار شد.
در این کمیسیون، تبادلات اقتصادی ایران و قطر مورد بررسی قرار گرفت و درباره پروژههای سرمایهگذاری مشترک توافقاتی حاصل شد.در این نشست، بر سرمایهگذاری مشترک و احداث خط انتقال برق ۲۰۰ کیلومتری برای مدیریت پیک مصرف برق توافق شد.
این خبر بر خلاف اخبار ناخوشایند، آنگونه که باید در رسانهها بازتاب نداشت و ناگهان زیر سایه افاضات فردی رفت که منتسب به مقامات عالی کشور است و در این چند سال به اسم کارشناس و مشاور و این نوع عناوین الصاقی به مردم معرفی شد.
این فرد محمد یا ساسان مرندی، مشاور تیم مذاکره کننده دولت ابراهیم رئیسی و فرزند علیرضا مرندی پزشک معروف و زاده ویرجینیای آمریکا است که در توییتی مدعی شد:«به تاسیسات ایران حمله شود، تاسیسات گازی قطر را با خاک یکسان میکنیم»او ادامه میدهد:«مشکل جزئی؛ پایگاه هوایی العدید آمریکا در قطر کوچک است. در صورت تجاوز، تاسیسات و زیرساختهای گاز طبیعی در قطر به کلی نابود می شود. از این رو گاز طبیعی از دوحه وجود نخواهد داشت.از این رو، قطر وجود نخواهد داشت. همه چیز به همین جا ختم نمی شود».
اینکه باید در مجادلات جهانی همواره واقعگرا و مقاوم عمل کنید یک نکتهای است که همه به آن ایمان دارند ولی اینکه عدهای بیربط و بدون جایگاه تخیلات خود را به عنوان تئوری مقابله بیان کنند آنهم درست زمانی که قدمی در راستای توسعه کشور برداشته میشود سبب تامل میشود که آیا این نوع ژست کارشناسی و وصل بودن به قدرت از روی نادانی است یا چیز دیگر؟!
فرد مذکور که در سیانان و پرستیوی پرونده کارشناسی در سطح جهانی او با مدرک ادبیات انگلیسی تشکیل و در دولت ابراهیم رئیسی به عنوان مشاور سیاست خارجی به مردم معرفی شد با چه جایگاهی باید همچین رجزخوانی سنگینی علیه کشوری کند که در این سالها بارها همکاریهای اقتصادی و سیاسی با ایران داشته است؟!
در این سالها ساخت و پرداخته کردن اینگونه افراد که ورژن کت و شلواری «حسنعباسی، حسین اللهکرم و سعید قاسمی» هستند برای جایگزین کردن در عرصه سیاسی کشور بجای نخبگان حقیقی، پروژهای است که شکست آن را در عاقبت گونههایی مانند «علیاکبر رائفیپور و علی علیزاده»به خوبی مشاهده کردیم بنابراین تا بیش از این تحلیلگران این چنینی که منتسب به نهادهای قدرت و رسمی هستند به کشور و منافع مردم آسیب نرساندن بهتر است از بالای منبر تخیلات آرماگدونی به پایین کشیدن شوند و روی زمین دنبال حقایق باشند چرا که اگر قرار به این نوع ماجراجوییها بود همان زمانی که رسانهها اعلام کردند فرماندهی ترور سردار قاسم سلیمانی در العدیده قطر بود باید شاهد حملات بودیم نه اینکه در تهران فرش قرمز برای امیر قطر و وزیرخارجه این کشور پهن کنیم.
دلسوزان کشور میدانند که بادکردن افراد برای گذر مقطعی از یک مساله، میتواند هزینههایی فرای فایده داشته باشد و افرادی که عناوین ساختگی و الصاقی به آنها سبب گرای منفی در سطح منطقه و جهان میشود و با تحلیلهای چند سایبری یا فعال رسانهای متفاوت هستند نباید دهان به هر سخنی بگشایند.