آخرین خبرهاسیاسیملی

آقای پزشکیان ، آبروی ما را بردی! امید ما را ناامید کردی!

آقای پزشکیان ، آبروی ما را بردی! امید ما را ناامید کردی!

به گزارش تدبیرشرق، محسن رنانی در یادداشتی نوشت: آقای پزشکیان رئیس جمهورِ فقط یک ماه عزیز، انگار تو ایرانی نیستی!؟ تو نمی‌دانی که برای مردم ایران تراز سیاست‌مدار صادق و پاک و قدرتمند، فقط امیرکبیر است و مصدق و موسوی؟؟ پس برای چه نشسته‌ای و دم فروبسته‌ای؟ نکند در پشت صحنه با اصحاب قدرت بسته‌ای؟ آیا با وجود آن که اصلی‌ترین وزیرانت را زدند؛ و مجبورت کردند همان که قبلا تو را برای مجلس و ریاست جمهوری رد صلاحیت کرده بود، اکنون وزیر کنی؛ و رقیبت را که خودشان برای ریاست جمهوری تاییدش کرده بودند حالا برای وزارت دولت تو هم رد صلاحیت کردند؛ و یک نظامی اصول‌گرای حامی حصر و برخورد با حجاب اختیاری را برای وزارت کشور به تو تحمیل کردند؛ و یک بوروکرات چفیه‌انداز را که تازه اکنون دانشجوی دکتری دانشگاه دفاع ملی است، گفته‌اند بگذاری وزیر آموزش؛ تو باز هم مانده‌ای که بمانی؟

مگر تو انصاف نداری که این‌گونه حقوق ناشی از رای مردم را به پای قدرت قربانی کرده‌ای؟ ما داشتیم گزینش پیران فرسوده و خنثایی را که در اطراف خود گماشته ‌بودی و ارتباط تو را با دیگر یارانت قطع کرده‌اند هضم می‌‌کردیم که ناگاه با فهرست وزرایت شوکه شدیم. نه، تو یا باید پای یک وزیر کشور اصلاح‌طلبِ تحول‌خواه می‌ایستادی؛ یا باید پای یک وزیر آموزش‌وپرورش دانشمند و تحول‌خواه که نخواهد مغز بچه‌های مردم را با باورهای خام ایدئولوژیک ایمان سوز پر کند می‌ایستادی؛ یا آن که همان جا عندالمجلس استعفا می‌دادی و با افتخار به خانه می‌رفتی، تا ما دلمان خنک شود! 

ما سالهاست خون جامعه‌مان به کمبود هورمونهای افتخارآمیز امیرکبیر و مصدق و موسوی دچار شده است! فکر کردیم تو آمده‌ای تا این کمبود را جبران کنی!!

چرا اصرار داری سپهسالار ناصری یا قوام‌السلطنه پهلوی یا خاتمی ولایت باشی؟؟ مگر این قدرت چقدر مزه دارد که رهایش نمی‌کنی؟ پس کو نتیجه آن همه نهج‌البلاغه که خواندی؟ پس کو آن همه قول که دادی؟ چرا جرأت نداری بعد از یک ماه که تو را انتخاب کرده‌ایم بیایی افشاگری کنی و همه چیز را بگویی؟ چرا اینقدر منفعل؟ چرا همین حالا که هنوز وزیر کشورت و وزیر ارتباطاتت همان وزرای دولت قبلی هستند دستور نمی‌دهی که گشت ارشاد را برچینند و فیلترینگ را حذف کنند و اگر نکردند عزلشان کنی؟؟

آقای پزشکیان آبروی ما را بردی! امید ما را ناامید کردی! هنوز رئیس‌جمهور نشده رفوزه شدی! ای کاش می‌دانستی که در ایران رئیس‌الوزرای عاقبت به‌خیر فقط کسی است که یا در حمام رگش را بگشایند یا با تبعید به روستا دق مرگش کنند و یا در حصر، گرد مرگ بر سر و رویش بپاشند.

مسعود پزشکیان گرامی! می‌دانم که بین دو تیغه قیچی مردمی رنجیده و حکومتی ناسنجیده گرفتار شده‌ای و این آغاز مصیبت است. چهار سال آینده را (اگر دو طرف بگذارند بمانی) مصیبت خواهی داشت. اما بمان و این مصیبت را بر دوش بکش که ایران نیازمند است. تو تنها رئیس‌جمهور ایرانی که باید چوبه‌دار خود را بر دوش بکشی، چون دیری نخواهد گذشت که هر دو طرف به خون تو تشنه خواهند بود. 

از یک طرف توقعات آرمانی یک نسل ناصبور، و از سوی دیگر تعصبات ایدئولوژیک یک نظام حکمرانی ناتوان اما مغرور. اما تو بمان، که آینده‌ای پرابهام و گذرگاههایی سخت در پیش داریم و وجود یک رئیس‌جمهور متعادل در آن شرایط سخت، از نان شب برای‌ ما واجب‌تر است.

می دانم که حکمتی داشته است که هنوز بعد از یک ماه که از انتخابات گذشته با مردم خودت صحبت نکرده ای! می دانم که حکمتی داشته است که برای انتخاب برخی وزرایت مقاومت نکرده‌ای! من تاکنون شما را از نزدیک ندیده‌ام اما از این همین دور می‌فهمم که برای قربانی شدن آمده‌ای نه قربانی کردن؛ و اگر غیرازاین باشد،‌ همه ما باخته‌ایم!

آقای دکتر پزشکیان: من ۲۲ سال پیش، گرفتن پست و مقام دولتی را در این ساختار سیاسی برای خود حرام کرده‌ام و تاکنون رعایت کرده‌ام. با درخواست شما، بدون هیچ مواجب و منفعتی، سه هفته به تهران آمدم و شبانه‌روزی با شورای راهبری همکاری کردم و به خانه برگشتم. اگر هیچ اثری از عزم شما برای حفظ سرمایه‌اجتماعی خودتان پدیدار نشود، ما نه تنها کمکی نمی‌توانیم بکنیم بلکه ممکن است مجبور شویم بابت همان سه هفته همکاری هم استغفارنامه بنویسیم. همه ما منتظر گفت‌وگوی شما با مردم و تصمیم شما برای حفظ دستاوردهای انتخاب چهاردهم هستیم.

با احترام – محسن رنانی – ۲۲ مرداد ۱۴۰۳

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا