تبیین کدهای اخلاقی برای برون رفت از بحران جنسی در جامعه ایران ضروری است
به گزارش تدبیرشرق، راضیه حاجی پور(فاضل پور) نوشت: کشور ما مانند سایر کشورها با موضوع فرآیند جهانی شدن مواجه است. متاسفانه ما چه در بعد فردی و چه اجتماعی و بعضا حتی در میان مسئولین امور مختلف، تمایلی وصف ناشدنی برای فرافکنی داریم! شاید هم این مسئله به نوعی ریشه درهمان روحیه مسئولیت ناپذیری ما دارد.
اینک ما با جامعه ای روبرو هستیم که زنانش تحصیل کردهتر و مطالبهگرتر از نسل های گذشته هستند؛ وچند همسری را خیانت و بی عدالتی می پندارند و در صدد پاسخ به آن بر میآیند.
این پاسخ به عملکرد مردسالارانهی جامعه، یا ترک خانواده است (طلاق)، و یا بر اساس شرایط اقتصادی خود و یا شرایط روحی فرزندان به صورت طلاق عاطفی نمود پیدا می کند؛ و احتمالا این امر می تواند مقدمه ی روابط فرازناشویی برای زنان باشد.
در بسیاری از فیلم و سریال های صداوسیما نقش چند همسری مردان در قالب طنز برای عادی سازی بر بستر جامعه تزریق می شود اما در مقابل زنانی که به چنین روابطی متمایل هستند در قامت زنان بزهکار و طغیانگر به نمایش در می آیند. این در شرایطی است که بخش عظیمی از جامعه زنان این مسایل را در حقیقت زندگی خود بر نمی پذیرند و همانطور که در بالا اشاره شد در صدد پاسخ به آن بر می آیند که این امر جامعه را اخلاق گریزی تر می کند.
تلاش و سیاست کلی جامعه برای برون رفت از این ابتذال اخلاقی باید در اصلاح قوانین حقوقی برای برابری جنسیتی ،فرهنگ سازی از طریق رسانه های جمعی مانندصداو سیما،سینماو سوال مدیا،آموزش و پرورش،و حتی وزارت بهداشت متمرکز شود.زیرا در صورت ادامه دار بود این موارد بهداشت جنسی افراد جامعه به خطر خواهد افتاد.
باید دید تا چه اندازه سلامت جنسی، سلامت جامعه را تحت الشعاع قرار می دهد؟
خانواده مهمترین سنگ بنای یک جامعه است؛ بنابراین علاوه بر آن که از تغییرات اجتماعی تاثیر می پذیرد، بر روابط و مناسبات اجتماعی نیز اثرگذار است اما در این خصوص نباید تنها بر اساس ایدهآلهای ذهنی خودمان فکر کنیم و توقع داشته باشیم رفتار جنسی در جامعه الزاما از سیاست ها و نظام ارزشی و آموزشی مسئولین یا کارشناسان تبعیت کند.
طبیعی است که اگر کسی تشکیل خانواده را برای پاسخ به نیازهای جنسی و عاطفی خود برگزید باید به تعهدات و مسئولیت های خود پایبند باشد؛ اما روابط جنسی خارج از این چارچوب در همه جوامع کم و بیش وجود دارد و نمی توان آن را نادیده گرفت یا اصولا تصور امکان حذف آن را داشت. مهم اینجا است که افراد این مسئولیت و تعهد را بپذیرند که اگر روابط آنها در چارچوب خانواده است، نباید در حوزه روابط جنسی و عاطفی پای خود را خارج از حریم خانواده بگذارند و برعکس اگر روابط جنسی و عاطفی آنها هنوز مقید به چارچوب زناشویی نیست حق ندارند به حریم خانواده ها نزدیک شوند.
ملاک در این خصوص باید کدهای اخلاقی باشد و نمی توان به ملاحظات سنتی، عرفی و موارد دیگر بسنده نمود چرا که در این صورت امکان بسیاری از توجیهات برای رفتارهای غیرمتعهدانه وجود دارد. به علاوه اگر صرفا با توصیه به خویشتن داری یا قید و بندها و ارزش های عقیدتی و اخلاقی، کنترل رفتارهای جنسی ممکن بود نباید بعد از چند دهه تلاش، امروز تا این حد در برابر تغییرات اجتماعی و رفتاری احساس استیصال می کردیم.
متاسفانه ترجیح داده ایم امور مختلف را بر اساس آرمان ها و فرضیات و اعتقادات شخصی اداره کنیم تا واقعیات و شواهد علمی. نکته دیگر این که روابط فرازناشویی، جنبه های روانی و اجتماع سلامت جنسی افراد را تهدید می کند و در شرایط فعلی که درک افراد از اینگونه روابط و همچنین اطلاعات در مورد به خطر افتادن سلامت جسمی در این موارد بسیار محدود است، متاسفانه امروز به وفور شاهد مواردی از بیماری های منتقل شونده از راه تماس جنسی هستیم که در آنها یکی از زوجین عملا قربانی رفتار غیرمتعهدانه طرف مقابل شده است.