▪️حکیم ابولقاسم فردوسی، شاعر چکامه سرای پارسیگو که تقریبا هزار سال پیش میزیسته اما شاهکار بودن تنها اثرش، شاهنامه زمانی مشخص میشود که هماکنون نیز تاثیرش بر زبان فارسی مبرهن و هویداست.
▫️فردوسی هنگامی شاهنامه را سرود که زبان پارسی دچار آشفتگی بود و او از ماندگاری این آشفتگی و گسترش آن جلوگیری کرد. وی در سرودن شاهنامه بیشتر از پارسی سره بهره برده و شمار واژههای عربی در شاهنامه تنها حدود ۷۲۶ تا است.
▪️در بررسی موشکافانه تر شاهنامه، متوجه خواهیم شد که حکیم سخن، از مکان هایی نام برده و شاهنامه در یک گستره جغرافیایی شکل گرفته است. در این گستره جغرافیایی نام شهرها، منطقهها، کشورها، آبادیها و…
زیادی آمدهاست اما در این یادداشت اختصاصا میخواهیم
به گیلان بپردازیم. نام گیلان در شاهنامه دوازده بار آمدهاست که ابیات آن به شرح ذیل میباشد:
1️⃣[همه گيلمردان چو شير يله/
ابا طوق زرين و مشكين كله]
🔸️نکته حائز اهمیت بیت فوق، لغت “گیل مرد” است که در ادبیات امروزی مردمان گیلان هنوز کاربرد دارد.
2️⃣[ز گيل و ز ديلم بيامد سپاه/
همى گرد لشكر بر آمد به ماه]
🔸️در بیت فوق، بنا بر روایت حکیم توس، گیلانیان و دیلمیان بخشی از سپاه اشکانیان را تشکیل میدادند.
3️⃣[هم از پهلوى پارس كوچ و بلوچ/
ز گيلان جنگى و دشت سروچ]
🔸️این بیت مربوط به داستان سیاوش است.
4️⃣[همه مرزبانان به زرين كمر/
بلوچى و گيلى به زرين سپر]
5️⃣[سپاهى بيامد ز هر كشورى/
ز گيلان و از ديلمان لشكری]
🔸️ابیات فوق به حضور مردمان گیلان در سپاه انوشیروان اشاره دارد.
6️⃣[از آن جايگه سوى گيلان كشيد/
چو رنج آمد از گيل و ديلم پديد]
7️⃣[زگیلان تباهی فزونست از این/
ز نفرین، پراکنده گشت، آفرین]
8️⃣[زگیلان هرآنکس که جنگی بُدند/
هشیوار و بارای و سنگی بدند]
9️⃣[اگر شاه را دل ز گیلان بخَست/
ببُریم سرها زتن- ها بدَ ست]
🔟[نوا خواست از گیل و دیلم دو صد/
کزان پس نگیرد کسی راه بد]
1️⃣1️⃣[ز گیلان به راه مداین کشید/
شمار و کران سپه را ندید]
2️⃣1️⃣[پراگنده بر گرد گیلان سپاه/
بشد روشنایی ز خورشید و ماه]
🔸️برخی تاریخدانان و ایرانشناسان معتقدند گیلان تا عصر صفویه مستقل بوده و تن به هیچ حکومتی ندادهاست و ابیات فوق را یکی از دلایل مدعا خود میدانند زیرا در این ابیات انوشیروان به گیلان حمله میکند و رنجی پدید میآورد.
//مژگان مصدری