بازی ابلهانه ترامپ و تدبیر و امید ایران
پس از حدود بیست روز که از قطع مناسبات خاندان آل سعود و متحدان اش با قطر می گذرد بر اساس گزارش خبرگزاریها، دولت کویت بامداد روز جمعه، دوم تیر، به نمایندگی از سوی کشورهای یاد شده شرطهای تعیین شده را به دولت قطر اطلاع داد. خبرگزاری آسوشیتدپرس گزارش کرد که شروط شامل قطع کامل مناسبات قطر با جمهوری اسلامی ایران، قطع ارتباط با گروه حزبالله لبنان وتعطیلی شبکههای رسانه ای الجزیره و برچیدن پایگاه نظامی ترکیه در قطربوده است.
بنابراین معلوم می شود که آنچه در پی رقص شمشیر در ریاض شروع شد هدفی جز منزوی کردن ایران نداشت و ندارد. اما بنظر بسیاری از صاحب نظران نتیجه انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران که برای دولت ترامپ و متحدان منطقه ای اش غیرمنتظره بود طرح های منزوی سازی نظام جمهوری اسلامی ایران را درآستانه شکست قرارداده است. برخی از ناظران نیز براین عقیده اند که تظاهرات روزقدس در ایران و سایر کشورها به قطر قوت قلبی داد تا 13 شرط تعیین شده از سوی آل سعود و متحدانش برای تجدید روابط با قطر را در روز شنبه سوم تیرماه رد کند.
قطر وضرورت یک حرکت هوشمندانه
پس اینکه پرزیدنت ترامپ در یک جلسه پرسش و پاسخ در حضور خبرنگاران وبا حضور رئیس جمهوری رومانی مردم قطر را به حمایت از تروریسم متهم کرد و از اقدام عربستان علیه قطر حمایت کرد، حدود یکساعت بعد رکس تیلرسون وزیرامورخارجه آمریکا اظهارات دیگری را بیان کرد که حاکی از نگرانی وزارت امورخارجه آمریکا از اقدامات عربستان علیه قطر بود.متعاقبا” سخنگوی پنتاگون گفت که تحریم قطر مشکلی برای پایگاه نظامی آمریکا در قطر که حدود 11000 نیروی نظامی آمریکا در آن مستقر هستند ایجاد نکرده است. عدم هماهنگی بین مقامات ارشد دولت آمریکا همگان را متعجب کرد.
رسانه های فرانسوی نوشتند: ” هرج و مرج ” یعنی اینکه معلوم نیست در واشنگتن چه می گذرد. از سوی دیگر رسانه های اروپائی در پی اعلان نتیجه انتخابات در انگلیس نوشتند: “بحران” و برخی تحلیل گران اینگونه مطرح کردند که دولت خانم ترزا می ممکن است چند ماه بیشتر دوام نیاورد. بنابراین ، بنظر میرسد که روابط ویژه انگلیس و آمریکا به خصوص مرتبط با حمایت از حاکمان کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس و عدم توانائی در حل اختلافات بین آنها به هرج ومرج درواشنگتن و بحران درلندن انجامیده است. درهمین حال آقای دانا روهراباچر Dana Rohrabacher نماینده ایالت کالیفرنیا درکنگره که از اعضا حزب جمهوری خواه آمریکا است، ضمن استقبال از عملیات ترروریستی داعش در تهران پیشنهاد داده است که آمریکا باید از داعش برای ضربه زدن به حزب الله لبنان و بطور کلی شیعیانی که برای منافع آمریکا تهدیدی محسوب می شوند استفاده کند.
سئوال این است که نقش داعش در منطقه خاورمیانه که آقای ترامپ گفت توسط دولت آمریکا ایجاد شد و خانم هیلاری کلینتون هم آنرا یک دست آورد برای آمریکا خواند، چیست و چرا بین حامیان داعش اختلاف نظر بروز کرده است؟
دیپلماسی انرژی اوباما
در در دوران زمامداری اوباما الویتی که عربستان سعودی در سیاست خارجی خاورمیانه ای آمریکا داشت را تا حد زیادی از دست داد. دولت محافظه کار بریتانیا نیز از این سیاست دولت اوباما خشنود نبود و شاید وقتی که خانم ترزا می نخست وزیر انگلیس در جمع سران شیخ نشین های خلیج فارس در بحرین حضور یافت و انتقاد های شدیدی که خوشایند عربستان سعودی بود را متوجه ایران کرد سعی براین داشت که دولت تازه روی کار آمده پرزیدنت ترامپ را که سعی دارد هرکاری که دولت اوباما کرده است را به افکار عمومی مردم آمریکا منفی و نامناسب برای منافع ملی آمریکا جلوه دهد متقاعد کند که در باره عربستان سعودی نیز تغییر روش دهد.
چنانچه خانم ترزا می چنین نیتی داشت باید قبول کرد که موفق شد وآقای ترامپ با آل سعود رقص شمشیر کرد. سئوال این است که آمریکا و متحد او (بریتانیا) که از اتحادیه اروپا درحال خارج شدن است در بازار بین المللی نفت دنبال چه هدفی هستند؟
راهبرد (استراتژی) هوشمندانه سیاست انرژی دولت اوباما
راهبرد یا استراتژی مفهومی است که ربشه در موضوعات نظامی دارد و به تدریج در سایر موضوعات سیاسی و اجتماعی نیز مطرح شد از جمله اقتصاد، تجارت ، انرژی ، نفت ،گاز و… به ویژه درامور سیاست و مملکت داری از کاربرد زیادی برخوردار است. ریشه واژه «استراتژی» از واژه یونانی «استراتِگیا» (Strategia) به معنای «فرماندهی و رهبری» است. دراین دوران معنای ساده تری برای راهبرد یا استراتژی عبارت است از یک طرح عملیاتی به منظور هماهنگی و سازماندهی اقدامات برای نیل و دستیا بی به اهداف مورد نظراست.
با یادآوری معنای راهبرد به این نکته توجه کنیم که وقتی اوباما در ژانویه سال 2009 روی صندلی ریاست جمهوری در کاخ سفید جلوس کرد، جرج بوش اقتصادی را به او تحویل داد آمریکا را دریک بحران جدی اجتماعی ، سیاسی و روابط خارجی اش قرار داده بود. سیاست دولت بوش در دوران ریاست جمهوری اش این بود که درخاورمیانه صاحبان منابع غنی نفت و گاز را با استفاده از ابزار های نظامی و روی کار آوردن دول دست نشانده از طریق تحمیل قراردادهای نفتی به کشورهای تولید کننده و صادر کننده نفت وگاز منطقه به نفع شرکت های چند ملیتی نفتی و آمریکائی تحت سلطه داشته باشد.
تهدید چین
این نکته را باید یادآوری کرد که در سال 2007 چین تهدید کرده بود که چنانچه به چینی ها درعراق امتیاز داده نشود با استفاده از اهرم مالی (دلارهائی که چین دراختیار داشت و می توانست آنهارا دربازار رها کند وبرای آمریکا بحران مالی را سبب شود) برای اقتصاد آمریکا دردسر ساز خواهد شد و دولت وقت آمریکا این تهدید را جدی گرفت و دربرابر چین عقب نشینی کرد. درواقع این اقدام چین نظیر اقدامی بود که آمریکا در سال 1956 علیه انگلیس به کار برد و تهدید کرد که با رها سازی لیره استرلینگ در بازار اقتصاد انگلیس را بحرانی خواهد کرد مگر اینکه انگلیس از کانال سوئژ بیرون بکشد که انگلیس دربرابر درخواست آمریکا ناگزیر به خروج از کانال سوئز شد.
ذوب شدن بازار مالی آمریکا در سال 2008 وضرورت تغییر راهبردی درسیاست خارجی آمریکا
سقوط بازارهای مالی آمریکا در سال 2008 میلادی نتایجی را دربرداشت که دولت تازه روی کار آمده پرزیدنت اوباما را ناگزیر کرد که در سیاست های راهبردی برای تامین امنیت انرژی مورد نیاز آمریکا مسیر کاملا” متفاوت از آنچه در گذشته رسم بود را طراحی و پیگیری کند.
دراین راستا دو هدف مهم برای سیاست تاب آور انرژی دولت اوباما مطرح بود. اول اینکه وابستگی تاریخی آمریکا به نفت عربستان سعودی را کاهش دهد و یا بکلی مرتفع کند. دوم اینکه از گاز طبیعی به عنوان یک پل عبوری استفاده کند و اقتصاد را از وابستگی به نفت رها و انرژی های به اصطلاح نو یا تجدید پذیر را حمایت کند تا با پیشرفت تکنولوژی اقتصادی و مقرون به صرفه شوند. به اصطلاح به اقتصاد سوخت با کربن پائین (منظور رها شدن از نیاز به سوخت های فسیلی نظیر نفت، زغال سنگ و حتی گاز طبیعی) دست پیدا کنند.
موفقیت دولت اوباما در دستیابی به اهداف مورد نظر؟
دولت اوباما توانست با موفقیت به اولین هدف راهبردی دولت اش دست پیدا کند. چگونه ؟ نظام بانکی به ویژه بانک های سرمایه گذاری آمریکا با بهره مندی استفاده از پترو دلار های عربستان سعودی و سایر شیخ نشین های خلیج فارس موفق شدند که علی رغم نبود تقاضا در بازار های بین المللی نفت قیمت نفت خام را که درسال 2009 بدنبال بحران اقتصادی و بانکی در آمریکا تا حد بشکه ای 35 دلار سقوط کرده بود با دست کاری قیمت ها بطور مصنوعی در بازار شاخص Brent/BFOE دریای شمال اسکاتلند بالا ببرند و درسطح قیمت بشکه ای 80 دلار به نحوی بازی کنند و نگه دارند که قیمت بنزین درآمریکا درسطحی باشد که مردم ناراضی نباشند و اوباما بتواند رای مردم را برای انتخابات دور دوم ریاست جمهوری اش بدست آورد، نگه دارند. همه می دانند که این سیاست راهبردی موفق بود و اوباما برای دور دوم ریاست جمهوری درسال 2012 انتخاب شد.
تاثیر بالا نگه داشتن مصنوعی قیمت نفت خام
بالا نگه داشتن مصنوعی قیمت های نفت خام در بازارهای بین المللی درحالیکه برای مصرف بدلیل مشکلات اقتصادی در غرب تقاضائی وجود نداشت برای دست اندرکاران طرح راهبردی این ابتکار دست آورد های قابل توجهی داشت. اول اینکه سرمایه های زیادی درمسیر توسعه تکنولوژی و بهره برداری از تولید نفت و گاز غیرمتعارف مشهور به شیل اویل و شیل گاز (تولید نفت وگاز از لایه های رسی زیرزمین ) به حرکت درآمدند. درواقع شرکت های نفتی و گازی درگیر این گونه طرح ها توانستند مقادیر قابل توجهی سرمایه را بصورت وام بدون بهره بدست بیاورند و بطور بسیار بهینه مورد استفاده قرار دهند. دوم اینکه ، به موازات توسعه طرح های شیل اویل و شیل گاز از سرمایه گذاری های مردمی (وام بدون بهره) استفاه کردند و در توسعه، بهتر شدن تکنولوژی ، اقتصادی ترشدن تولید انرژی های نو یا تجدید پذیر برای جایگزینی سوخت های فسیلی (نفت ، گاز و زغال سنگ) هم موفقیت های چشم گیری نصیب شان شد.
بهینه مصرف کردن و صرفه جوئی در مصرف انرژی
علاوه بردست آورد هائی که در بالا مورد توجه قرارداده شد، بالا نگه داشتن مصنوعی قیمت های نفت خام در بازار های بین المللی در دورانی که مصرف کننده با کمبود درآمد مواجه بود و سعی در کم مصرف کردن و صرفه جوئی داشت که هنوز هم دارد ( کاهش تقاضا برای مصرف انرژی ) موجب شد تا سرمایه گذاری های قابل توجهی برای بهبود تکنولوژی و روش های تشویقی بهینه مصرف کردن و کم مصرف کردن انرژی نتایج مثبت و مهمی نظیر کاهش مصرف سوخت در موتورهای جدید اتومبیل ها (افزایش راندمان ) را برای اقتصاد آمریکا و اروپا در برداشته باشد. درواقع در نتیجه سیاست های راهبردی دولت اوباما تولید نفت خام در آمریکا روزنامه حدود پنج میلیون بشکه افزایش یافت و در نتیجه بهینه مصرف کردن انرژی نیز آمریکا روزانه معادل دو میلیون بشکه نفت خام کمتر مصرف کرد.
چرا قیمت ها سقوط کرد؟
خب وقتی اینهمه نفت خام در آمریکا تولید شد و علاوه برآن ادامه ورود نفت خام تولیدی گران از شن های نفتی tar sands درکانادا و بهبود تولید انرژی در اکثر نقاط جهان از خورشید و باد (انرژی های تجدید پذیر) با راندمان بالا به خصوص در اروپا منجر به این شد که درسال 2014 میزان عرضه نفت خام در بازار به شکل قابل توجهی بیش از تقاضا و زیاد باشد بطوری که در حال حاضر بنظر می رسد که این افزایش تولید و عرضه نفت خام ساختار بازار را به هم ریخته و این به هم ریختگی نیزبه نظر می رسد که حدالاقل تا یک یا دوسال آینده پایدار باشد وقیمت ها در همین سطح و یا پائین تر باقی بمانند.
التبه این موضوع را در سال 2011 کارشناسانی نظیر کریس کوک از محققین دانشگاه کالج لندن در کنفرانسی که در تهران برگزار شد پیش بینی کردند و گفتند. متاسفانه شنوندگان و دولتمردان ایرانی در آن زمان این نظریه را جدی نگرفتند و بلکه از آنجائیکه قیمت نفت بطور مصنوعی بالا بود و با بالا میرفت آنرا مسخره هم کردند. تا اینکه در اواخر سال 2014 قیمت ها به سطح بشکه ای 45 و 50 دلار سقوط کرد. زیرا، در اواخر سال 2014 بانک مرکزی امریکا (فدرال ریزرو Federal Reserve Bank) تصمیم گرفت که چاپ دلار که پس از بحران سال 2008 برای به حرکت درآوردن اقتصاد آمریکا شروع کرده بود را متوقف کند. این سیاست مالی دراقتصاد که به financial Quantitative Easing (QE) شهرت دارد برای تزریق نقدینگی به اقتصاد کشور به منظور افزایش فعالیت های اقتصادی و خرید و فروش می باشد تا تولید کننده آمریکائی بتواند برای بازاری تولید کند که درآن تقاضا برای خرید و مصرف وجود دارد.
سیاست انرژی دولت اوباما
سیاست راهبردی انرژی دولت اوباما که از طریق وزارت امورخارجه (هیلاری کلینتون) و بخش های ذیربط سازمان سیا برای اجرائی شدن پیگیری می شد براساس وارد کردن گاز طبیعی قطر و کشورهای صاحب منابع گازی غنی در حوزه دریای خزر نظیر ترکمنستان و جمهوری آذربایجان به بازار اروپا بود تا از این طریق بتواند با صادرات نفت خام و فرآورده های نفتی روسیه در بازار اروپا رقابت کند.
جنگ نیابتی در سوریه و عراق
ملی گرائی و علاقه به دراختیار داشتن منابع انرژی درترکیه و سوریه برای اجرائی شدن سیاست های انرژی دولت اوباما در منطقه خزر و خلیج فارس مشکلاتی را ایجاد کرده بود. در همین حال پایگاه عظیم نظامی آمریکا به نام Al Udeid که سالها احداث آن طول کشید و در جنگ رها سازی کویت از چنگ صدام حسین و بعد سرنگونی صدام حسین مورد استفاده قرارگرفت و هنوز هم بسیار فعال است ، برای حفظ و مراقبت از منابع گاز طبیعی قطر و دولت دست نشانده در قطر ایجاد شده بود. ماموریت دولت دست نشانده قطر برای آمریکا مبارزه با ملی گرائی حفظ منابع انرژی در سوریه و عراق و حمایت مالی و معنوی از گروه های تند رو اسلامی درمنطقه خاورمیانه نظیر حکومت اسلامی ISIS ، اخوان المسلمین ، طالبان و غیره بود .
جنبش اسلام گرائی سنی ضد ملی گرائی
بنابراین ، اینطور می توان تحلیل کرد که سیاست انرژی (خارجی) دولت اوباما در منطقه خاورمیانه یک سیاست دینی اسلامی سنی ضد اعتقادات ملی گرائی بود به همین دلیل بطور پنهان از روی کار آمدن اخوان المسلمین در مصر و جنبش گولان Gulenism در ترکیه حمایت می شد. نتیجه ای که دولت اوباما به دنبال آن همان سیاستی بود که در منطقه بالکان و از هم فروپاشی یوگسلاوی سابق نتیجه داد و در عراق و سوریه می تواند منجر به ایجاد کردستان نفتی که درصورت روی کار آمدن طرفداران گولان (تندرو سنی ) در ترکیه تشکیل دولت جدید کردستان توسط ترکیه نادیده گرفته می شد و سایر دولت های اسلامی که در عراق و سوریه سرکار می آمدند هم مسیر صادرات گاز طبیعی قطر از طریق خط لوله به اروپا را فراهم می آوردند.
سقف قیمت نفت در بشکه ای 50 دلار
سیاست راهبردی انرژی ( سیاست خارجی – دیپلماسی انرژی) دولت اوباما با توجه به اینکه درایران نیز دولت نهم و دهم تحلیلی دراین رابطه نداشت و به تحلیل کارشناسانی که اصرار داشتند موضوع شبکه انرژی خزر (معاوضه انرژی – تبدیل گاز به برق و صادرات برق به جای گاز طبیعی از منطقه ) را مد نظر قرار دهد توجهی مبذول نمی کرد و بر طبل سخت تر شدن تحریم های اقتصادی و نفتی ایران که همانا به نفع سیاست انرژی دولت اوباما بود می کوبید( تحریم ها را کاغذ پاره ای بیش نمی دانست). متاسفانه این نظریه هنوز درداخل کشور پیگیری می شود. درهرحال موفقیت سیاست اقتصاد انرژی امریکا موجب شد که در بازار جهانی نفت وگاز و انرژی وضعیتی پیش اید که اصطلاحا” در اقتصاد جهانی به آن رسیدن به حد نهائی تقاضا گفته می شود یعنی Peak Demand.
چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است؟
خانواده آل سعود به این نتیجه رسیده اند که واقعیت های چنگ یمن چیست و توان آنها در چه حد است . آنها فهمیده اند که دوران نفت خام به سر آمده است. نه از این جهت که نفت خام به اتمام رسیده است بلکه به این دلیل که تقاضا به حد نهائی برای نفت خام رسیده است. به همین دلیل است که قصد دارند که سهام شرکت عظیم نفتی آرامکو را به قیمت اولیه ای که در بازار پیشنهاد می شود بفروشند. زیرا ، می دانند که قیمت های نفت خام به این زودی ها بالا نمی رود. تصمیم به قطع رابطه با قطر و درواقع محاصره اقتصادی قطر حاکی از این واقعیت دارد که عربستان چشم طمع به گاز قطر دوخته است.
قطر نفت کمی تولید می کند (روزانه حدود 600 هزار بشکه ) و حاکم قطر با آل سعود درباره طرح معاوضه نفت خام با گاز طبیعی درحال مذاکره بودند. عربستان قصد دارد تا ازطریق گاز طبیعی که پل عبور انرژی ها از سوخت فسیلی به غیر فسیلی است برای تنوع بخشی به اقتصاد عربستان و رها سازی به درآمد های نفتی دربرنامه های اقتصادی که برای اجرا از اینک تا سال 2030 طراحی کرده است بهره مند شود. البته آنچه حاکمان عربستان مد نظر دارند قابل فهم است. زیرا، واردات گاز طبیعی از قطر می تواند جایگزین مصرف فرآورده های نفتی و نفت خام در عربستان شود و عربستان نفت بیشتری بخصوص در ایام فصل تابستان برای صادرات خواهد داشت.
معامله با قطر براساس معاوضه نفت عربستان با گاز قطربرای عربستان یک فرصت محسوب می شود و اینک با فشاری که روی قطر وارد می کند قصد دارد بهترین شرایط را برای عربستان در این معامله بدست بیاورد. اما ، با حمایت ترکیه از قطر که آقای اردوغان هم چشم به گاز قطر دوخته است بنظر می رسد رسیدن به هدف برای عربستان آنطور که تصور می کرد آسان نباشد و اقدام اخیر تررویست های داعش در تهران بر مشکلات عربستان نیز ممکن است بیافزاید. زیرا، رسانه های بین المللی به جای اینکه انگشت اتهام از داعش را متوجه قطر کنند به نقل از ایران متوجه عربستان کردند و برای افکار عمومی غرب اینکه عربستان از داعش حمایت می کند قابل پذیرش تر از این است که باور کنند قطر دراین حمایت ها دست دارد.
سیاست انرژی ترامپ
ترامپ از روزی که برصندلی ریاست جمهوری تکیه زد نتوانست ناخوشایندی اش از اوباما را مخفی کند و بدفعات اوباما را مورد حمله قرار داد و مسئول مشکلات آمریکا معرفی کرد. اگر قبول کنیم که اوباما رئیس جمهور موسسات مالی وبانکی آمریکا بود باید به پذیریم که ترکیب کابینه ترامپ نشان می دهد که ایشان رئیس جمهور شرکت های نفتی آمریکائی است. اینک می توان به خوبی از سفر ترامپ به خلیج فارس درک کرد که اختلاف نظرهائی که شرکت های نفتی آمریکائی با اوباما درسیاست خارجی یعنی دیپلماسی انرژی اش داشتند به ویژه در رابطه با روسیه درحال بازنگری و جا به جائی قرار دارند.
نکته مثبتی که ایران می تواند مد نظر قرار بدهد این است که پرزیدنت ترامپ درحالی سیاست به هم ریختن و خراب کردن دولت اوباما را در پیش گرفته که خودش هنوز برای جایگزین کردن آن سیاست ها روشی را تعریف نکرده است . نظیر خروج یک جانبه از COP 21 و اقدام علیه سیاست های انرژی اوباما برای تولید و مصرف انرژی در آمریکا نظیر بازگرداندن زغال سنگ به سبد مصرف انرژی در آمریکا.
عربستان مجری سیاست ترامپ مرتبط با قطر:
بنظر می رسد طی یک توافق پنهان بین ترامپ و عربستان خانواده آل سعود ماموریت یافته اند که با حمایت کامل دولت ترامپ برنامه سیاست انرژی گازی اوباما و نقش قطر در این برنامه را بهم بریزد ویک جنگ اقتصادی را علیه قطر شروع کند.
ازجمله نگرانی های ترامپ و آل سعودموفقیت ایران در افزایش تولید گاز طبیعی درمیدان پارس جنوبی و احتمال نزدیکی بیشتر قطر و ایران بدلیل مشارکت دراین میدان برای ایفای نقش دربازار جهانی گاز می باشد. قطر میزبان مجمع کشورهای صادر کننده گاز می باشد که ایران مبتکر تاسیس آن بود و درحال حاضر نیز دبیرکل آن ایرانی است و دبیرکل اتی آن از روسیه خواهد بود.
دردولت دهم یک دیدار سه جانبه بین قطر، ایران و روسیه به ابتکار روسیه شکل گرفت و درآن زمان کارشناسان پیشنهاد دادند که خوبست که این سه کشور برای بازار گاز منطقه شبکه انرژی خزر و خلیج فارس هم برنامه ریزی داشته باشند که متاسفانه مورد توجه دولت وقت قرار نگرفت. درحال حاضر از شروطی که عربستان برای قطر تعیین کرده است این است که نباید به هیچ وجه با ایران تعامل و همکاری داشته باشد.
موضوع شبکه انرژی خزر (تبدیل گاز منطقه به برق و صادرات برق به اروپا ) درحال حاضر مورد توجه سازمان هائی نظیر منشور انرژی و اتحادیه اروپا دربروکسل قرار گرفته است و معرفی آن توسط موسسه آموزشی و پژوهشی اتاق بازرگانی ، صنایع ، معادن وکشاورزی ایران ، موسسه پژوهش در مدیریت و برنامه ریزی انرژی – دانشگاه تهران و شرکت پترو اسکاتلند درروز 20 ژوئن 2016 درتهران و متعاقبا” درروز 14 جولای 2016 در لندن صورت گرفت و اخیرا” یک سازمان پژوهشی انرژی در روسیه به شرکت پترواسکاتلند پیشنهاد گفتمان بیشتر در باره موضوع را داده است. اینگونه موضوعات که در کنفرانس های مختلف بین المللی نیز مطرح شده نگرانی های دولت ترامپ و عربستان را درباره نقش مهم ایران دربازار آینده گاز طبیعی افزایش داده است.
مردم سالاری دینی در ایران ونگرانی عربستان
نتیجه انتخابات ریاست جمهوری اخیر درایران برای عربستان و حاکمان منطقه خلیج فارس غیر منتظره بود و آنها درتحلیل های شان انتظار داشتند که دولت روحانی کنار برود. به همین دلیل خواهان این بودند که نتیجه انتخابات درایران تحت الشعاع حوادث دیگری قرار بگیرد و موجب اختلاف در ایران هم بشود.
برخی از کارشناسان معتقدند که حمله تروریستی اخیر به مقبره امام خمینی (ره) و مجلس شورای اسلامی برهمین اساس طراحی شده بود. زیرا، این اقدام تروریستی برای دولت دوازدهم می تواند چالش جدید و بزرگی را رقم بزند و نظامیان مخالف دولت دوازدهم به عملیاتی براساس تصمیمات احساسی و یا سیاسی که به آن اعتقاد دارند دست بزنند که توجیه آن برای دولت روحانی درصحنه سیاست بین المللی آسان نخواهد بود و بهانه مورد نظر را به فرماندهان نظامی دولت ترامپ که بشدت با ایران خصومت دارند برای از میان بردن زیرساخت های ایران در خلیج فارس خواهد داد.
اقدام هوشمندانه ایران دراین شرایط حساس و مشکل
اقای کریس کوک در مقاله ای که توسط خبرگزاری ترند جمهوری آذربایجان منتشر شده است پیشنهاد داده است که ایران می تواند دراین شرایط مبتکر طرح همکاریهای منابع انرژی براساس سیاست های اقتصادی تاب آور باشد. درواقع کریس کوک موضوع اقتصاد مقاومتی (اقدام وعمل – تولید و اشتغال ) را مد نظر دارد که براساس آن اقتصاد ایران یک اقتصاد تاب آور و آماده رودروئی با تحریم هائی که ممکن است دولت ترامپ بزودی علیه ایران و به نفع دول دست نشانده در منطقه به اجرا درآورد، می باشد.
بنظر میرسد که دراین راستا دولت دوازدهم ابتکار عمل اولیه را مد نظر قرار داده است . زیرا، از سوئی به قطر در چارچوب مسائل انسان دوستانه و همسایگی پیشنهاد داده است که مایجتاج مردم قطر را از طریق ابراه بین المللی تامین کند و از سوی دیگر وزیر امور خارجه ایران برای حل وفصل اختلافات از طریق دیپلماسی با ترکیه که از قطر حمایت کرده است وارد مذاکره شده است.
فرصتی برای بازار گاز طبیعی
اقدام عربستان برای اینکه قصد دارد رهبری اش با حمایت ترامپ را در جهان عرب جا بیاندازد علیه قطر فرصتی را برای روسیه ، ایران و قطر به وجود آورده است که بنا به پیشنهاد کریس کوک در مقاله منتشره توسط خبرگزاری ترند جمهوری اذربایجان ( سه کشور رویهم 60 درصد منابع گاز طبیعی جهان را دراختیار دارند) با همکاری یکدیکر یک شبکه فیزیکی و مالی جهانی برای بازار یین المللی گاز براساس روشی نوین که بین تولید کننده و مصرف کننده توافق شود را مطرح و راه اندازی کنند. روسیه با این روش آشنائی لازم را دارد. زیرا ، از طریق خط لوله مشهور به نورث استریم روسیه و آلمان ( تولید کننده و مصرف کننده) با هم و بطور مستقیم معامله می کنند. ایران با ترکیه هم نظیر این روش عمل می کند. بنابراین، چنانچه سه کشور با هم اقدام و عمل کنند روش هائی که روسیه و ایران تجربه کرده اند را بین المللی خواهند کرد.
برای راه اندازی این بازار جدید آقای کریس کوک در مقاله اش متذکر شده که گاز طبیعی مایع Liquid Natural Gas (LNG) کلید باز کردن این قفل می باشد. زیرا ، اگرچه بطور سنتی بازار گاز طبیعی پراکنده و از طریق خطوط لوله بوده است درطول پنج سال اخیر عرضه گاز طبیعی مایع و ایجاد ساختار های جدید تبدیل گاز طبیعی به گاز طبیعی مایع بطور قابل توجهی افزایش یافته و موجب شده است که نظیر نفت خام میزان عرضه گاز طبیعی در بازار بیش از تقاضا باشد. نکته دیگری که قابل توجه است این واقعیت است که در مورد نفت خام و فرآورده های نفتی کیفیت های مختلف مطرح می باشند ولی در باره گاز طبیعی به هرنوعی که عرضه شود کیفیت یکسان است یعنی CH4 در همه جا CH4 می باشد. نمودار ذیل قیمت گاز طبیعی مایع در پنج سال اخیر را نشان می دهد:
دراین نمودار به خوبی می تواند دید که عرضه بیش از نیاز بازار مصرف چگونه براقتصاد سرمایه گذاری برای تولید گاز طبیعی مایع اثر گذاشته است و شاید ایران بدلیل تحریم های اقتصاد از یک بابت خوش شانس بود که سرمایه عظیمی در صنعت تولید گازطبیعی مایع قفل نشد که در زمان حاضر قیمت فروش دربرابر هزینه سرمایه گذاری قابل توجیه نیست و این موضوع یکی از مشکلات مطرح در صنعت گاز مایع قطر ، روسیه ، استرالیا و بقیه می باشد.
نتیجه گیری
با توجه به اینکه دولت یازدهم در افزایش تولید از پارس جنوبی موفق بود، فرصتی را برای دولت دوازدهم فراهم آورده است که بتواند از فرصت ندانم کاری دولت ترامپ و سیاست های احمقانه آل سعود درمنطقه که امیدوار است دولت ترامپ دوام بیاورد ولی بسیاری براین اعتقاد هستند که دولت ترامپ متزلزل تر خواهد شد استفاده کند و همانطور که آقای کریس کوک در مقاله منتشره توسط خبرگزاری ترند آذربایجان مورد تاکید قرار داده است مبتکر ایجاد یک بازار جهانی گاز براساس استفاده از گاز طبیعی باشد. درواقع دردولت هفتم و هشتم مقدمات طرح ایجاد این بازار با روسیه و تولید کنندگان حوزه دریای خزر فراهم آمده بود و کشورهای تازه استقلال یافته از شوروی سابق که دارای ذخائر غنی نفت و به ویژه گاز طبیعی هستند تا حدودی با این هدف به سازمان همکاری های اقتصادی اکو که توسط ایران ، پاکستان و ترکیه تاسیسس شده بود درسال 1992 پیوستند.
سالها در مجموعه سازمان اکو و کشورهای حوزه دریای خزر بحث ترانزیت نفت و گاز منطقه از مسیر ایران مطرح بود و هنوز هم هست. در سال 2013 دراجلاس وزرای نفت /انرژی اکو موضوع تبدیل گاز به برق و تجارت برق مورد تاکید قرار گرفت و هنوز هم در دستورکار سازمان مذکور قرار دارد. به همین دلیل است که مبتکران طرح شبکه انرژی خزر معتقدند که این طرح می تواند درشرایط فعلی برای مقابله با سیاست های مشترک و اشتباه عربستان و ترامپ راه گشا باشد.
ناخوشایندی اتحادیه اروپا از شعار ترامپ مبنی براینکه ” آمریکا اول است” زمینه لازم برای همکاری اروپا ، ترکیه ، چین ، هند و سایر کشورها برای تحقق شبکه انرژی خزر و خلیج فارس با محوریت ایران را ممکن است فراهم آورده باشد.
بنابراین ، مناسبت دارد که دولت دوازدهم در شرایطی که دولت ترامپ از خود درسیاست خارجی نادانی نشان می دهد بنا به توصیه آقای کریس کوک در مقاله منتشره توسط خبرگزاری ترند یک دیپلماسی جدید انرژی براساس غیرسیاسی کردن صنعت نفت ، گاز و انرژی با تعریف تازه مبنی براینکه انرژی فراهم آورنده خدمات است ونه اینکه یک کالای تجاری محسوب باشد، می تواند نقش تازه و کارسازی برای ایران دربازار جهانی انرژی و به ویژه گاز طبیعی از طریق تبدیل آن به برق و صادرات برق به همسایگان ایران و فراتر به اروپا ایفا نماید.
*کارشناس انرژی
35224