آخرین خبرهااسلایدرخبر داغفرهنگی و هنری

حمله «کیهان» به کارگردانان معروف

کیهاناحسان علیخانی به‌رغم این کارنامه تلویزیونی، اما یکی از فاجعه‌ترین محصولات شبکه نمایش خانگی را ساخته است؛ «جوکر» پایانِ ماه عسل علیخانی در تولید است و تصویر مهوع عصر جدید فعالیت اوست.

روزنامه کیهان نوشت: طی سال‌های اخیر، برخی کارگردانان و برنامه‌سازان تلویزیون، یا به شبکه نمایش خانگی کوچ کرده‌اند و یا همزمان با صداوسیما، در این شبکه هم به بخت‌آزمایی مشغول هستند. مرور کارنامه هر دو گروه گویای فاصله بعید حاصل کارشان در این دو فضاست.

حسن فتحی

حسن فتحی را می‌توان مطرح‌ترین کارگردانی دانست که عبورش از صداوسیما و ورودش به شبکه نمایش خانگی و تولید بر مدار سرمایه‌داری، با شکست و انحطاط هنری و محتوایی توأم بوده است.

فتحی در رسانه ملی با «پهلوانان نمی‌میرند» به عنوان یک سریال‌ساز با موضوعات ملی و تاریخ معاصر ظاهر شد و در «شب دهم» غوغایی روشن و پر نور به پا کرد و بر «مدار صفر درجه» به اوج پختگی و درایت در روایت رسید.

او با آثاری، چون «میوه ممنوعه» و «زمانه» نیز نشان داد که در حوزه درام‌های خانوادگی و ترسیم چالش‌های جامعه امروز نیز چیره دست است. وضع حسن فتحی در شبکه نمایش خانگی، اما کاملا با صداوسیما دگرگون است؛ بخت بی‌شگون وی باعث شد که «شهرزاد» به نماد و نمود پولشویی و استفاده از سرمایه آلوده در تولید محصولات فرهنگی تبدیل شود.

فارغ از سقوط فصل‌های دوم و سوم و آب‌بندی شدن این دو فصل شهرزاد، باز شدن پرونده اختلاس از صندوق ذخیره فرهنگیان و برملا شدن وابستگی بودجه شهرزاد به این پرونده، موجب بی‌اعتباری آن شد و درنهایت، تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار کار نیز به اختلاس محکوم و راهی زندان شدند!

حتی «جیران» نیز فتح تازه‌ای در کارنامه فتحی محسوب نمی‌شود. علاوه‌بر اینکه این سریال هم مانند فصول دوم و سوم شهرزاد، در قسمت‌های اخیرش به شدت دچار آب‌بندی و کش‌آمد شده، باید به جعلی بودن تصویر آن از درباریان قاجار نیز اشاره کرد.

این همه دوری از واقعیت تاریخی و بی‌شباهت بودن ظاهر ور فتار آدم‌های این سریال با دورانی که به تصویر کشیده، نوبر است. اما آنچه درباره جیران موجب حیرانی است این که کارگردان، به‌جای باز‌سازی نزدیک به واقع فضای سریالش به زمان قاجار برای شبیه سازی آن با آثار ترکیه‌ای کوشیده است؛ به ویژه ماجرا‌های رمانتیک و عشق‌های چند ضلعی آن، بیش از آنکه تهران قدیم را یادآور شود، حال و هوای استانبول امروز را زنده می‌کند!

به این ترتیب، یک کارگردان مبتکر و مولف مثل حسن فتحی با سبقه کار برای صداوسیما، به یک تولید‌کننده مقلد و کپی کار در فضای بازار سرمایه «پلتفرم»‌ها تبدیل شده است؛ دریغ! سریال «جیران» این اواخر نیز با اتهام سرقت ادبی و هنری مواجه شده تا ناکامی‌های فتحی در بی‌بندوباری شبکه نمایش خانگی، خود به یک سریال تراژیک تبدیل شود.

نکته قابل تأمل این است که حسن فتحی نه تنها در شبکه نمایش خانگی، بلکه حتی در سینما نیز هیچ گاه نتوانست موفقیت‌هایش در صداوسیما را تکرار کند. پنج فیلم سینمایی که به کارگردانی وی ساخته شده‌اند، در مقایسه با سریال‌های تلویزیون مطرح او، در رتبه بسیار پایین‌تری قرار می‌گیرند.

حتی همکاری حسن فتحی با تلویزیون ترکیه نیز برای او آمد نداشت و گرفتار حاشیه‌هایی منفی شد. گویی بخت این فیلم‌ساز تنها با صداوسیما گره خورده است!

داوود میرباقری

به اعتقاد نگارنده، «مختارنامه» بهترین سریال تلویزیونی در تاریخ ایران است. مخلوق جناب میرباقری، حتی با گذشت بیش از یک دهه از پخش، در بازپخش چندباره نیز باشکوه و قابل تأویل برای همه بزنگاه‌ها و مقاطع زمانی است.

البته که «امام علی (ع)» و «معصومیت ازدست رفته» نیز به نوبه خودشان، سریال‌های تاریخی ناب و اصیلی محسوب می‌شوند. داوود مرباقری، اما در شبکه نمایش خانگی، سیمایی متفاوت از آنچه در صداوسیما نمایش می‌داد را عرضه کرد!

«شاهگوش» یک کمدی متوسط و فراموش شدنی است. «دندون طلا» هم هیچ رد و نشانی از کارگردان آثار طلایی تلویزیون را در خود ندارد. اگر نام میرباقری در تیتراژ این دو سریال نبود، بعید بود که کسی کارگردانی وی را احتمال دهد.

این دو سریال ازقضا ضعیف‌ترین آثار کارنامه وی محسوب می‌شوند. داوود میرباقری البته باهوش‌تر از آن است که در این فضا بماند و این بار با «سلمان» به ساخت سریال‌های الف ویژه صداوسیمایی بازگشته است.

در شرایطی که برخی همکاران میرباقری برای چند میلیارد بیشتر، به بنجل سازی برای پلتفرم‌ها مشغول هستند، او می‌رود تا یک شاهکار مانای دیگر را از خودش به یادگار بگذارد؛ ان‌شاءالله.

سیروس مقدم

پرکارترین سریال‌ساز در ایران را باید یکی دیگر از شکست خورده‌های نامدار شبکه نمایش خانگی دانست. سیروس مقدم البته ۳۴ سریال برای صداوسیما ساخته که خیلی از آن‌ها آثار بزرگی قلمداد نمی‌شوند.

اما به هر حال سند چند سریال پرمخاطب تلویزیون در این دوران به نام او زده شده است. ازجمله مجموعه «پایتخت» که فصول اولیه آن، علاوه‌بر استقبال گسترده مردم، با تحسین‌هایی هم از سوی برخی بزرگان و نخبگان و منتقدان نیز همراه شد. با این حال، حضور سیروس مقدم در نمایش خانگی و همکاری‌اش با پلتفرم‌ها هیچ دستاوردی نه برای وی و نه برای صنعت سریال سازی کشور در پی نداشته است.

بعید است که حتی پی‌گیرترین مشتریان سریال‌های نمایش خانگی نام اولین ساخته سیروس مقدم در نمایش خانگی را به یاد داشته باشند. چون سریال «خواب زده» نه تنها کار خوبی نبود، بلکه بیننده‌ای را هم جذب نکرد.

اما محصول متقدم مقدم با عنوان «جزیره»، غرق در انتقادات تند منتقدان شد از بس که آبکی و بی‌مایه بود. معلوم شد که سیروس مقدم هم در صداوسیما سرحال‌تر کار می‌کند تا در فضای پلتفرم‌ها. بخت با آقای مقدم همدم شد و قرار است مینی سریالی مهم و استراتژیک درباره ترور سردار دل‌ها را تولید کند تا این‌گونه به آغوش صداوسیما برگردد.

مرضیه برومند

فضای آکنده از لودگی و آلودگی در سریال خانم برومند برای پلتفرم‌ها، خاطره آثار به یادماندنی وی را خدشه‌دار کرده است. برخلاف «مدرسه موش‌ها»، «آرایشگاه زیبا»، «خونه مادربزرگه»، «قصه‌های تا به تا» و… که سرشار از رویا و اصالت و زیبایی هستند، سریال «شهرک کلیله و دمنه» دو ریال هم نمی‌ارزد!

این همه جفنگ‌بازی و قرتی‌مآبی در این سریال، فقط برای پول و سود پلتفرم‌های سوداگر و کاسب کار است و ربطی به کتاب فاخری، چون کلیله و دمنه ندارد. سریال جدید مرضیه برومند، آبرومند نیست.

این سوسول بازی‌ها در شأن بانویی با این همه سابقه خوش نیست. اگر جوان‌های تازه به دوران رسیده چنین برنامه‌ای می‌ساختند عجیب نبود، اما کارگردانی با دو جین سریال نجیب و اصیل، چرا گول مدیران پلتفرم‌ها را خورده و به آن همه خاطره خوش و یادگار‌های دوست‌داشتنی پشت کرده و چنین محصول پیش پا افتاده و نچسبی را ساخته است؟

احسان علیخانی

فارغ از اینکه احسان علیخانی را قبول داشته باشیم یا نه، نمی‌توان انکار کرد که او یکی از موفق‌ترین برنامه‌سازان صداوسیما در یک دهه اخیر بوده است. علاوه‌بر «ماه عسل» که انصافا در دورانی، خوب کار می‌کرد و لحظات قبل از افطار مردم در ماه مبارک را رنگ می‌بخشید، برنامه «عصر جدید» هم با وجود برخی اشکالات، اما به هر حال توانست جایگاه قابل توجهی، حداقل از نظر جذب مخاطب و جلب توجه جامعه بیابد.

احسان علیخانی به‌رغم این کارنامه تلویزیونی، اما یکی از فاجعه‌ترین محصولات شبکه نمایش خانگی را ساخته است؛ «جوکر» پایانِ ماه عسل علیخانی در تولید است و تصویر مهوع عصر جدید فعالیت اوست.

برنامه‌ای که در آن، شرکت‌کنندگانی با هم مسابقه می‌دهند که دیرتر بخندند، اما گویی مسابقه می‌دهند که کدام یک زودتر حال مخاطب را به هم بزنند. جوکرِ احسان علیخانی، یک بی‌فرهنگی محض و تازه‌به دوران‌رسیدگی تام است!

پیمان قاسم‌خانی

اگر تیتراژ سریال «روزی روزگاری مریخ» را نبینیم، نمی‌توانیم باور کنیم که سازنده این سریال همان نویسنده سریال‌هایی، چون «پاورچین» «مرد هزار چهره» و فیلم سینمایی «مارمولک» و… است!

«روزی روزگاری مریخ» سوگواره‌ای از ابتذال در تصویر‌سازی، کارنابلدی در کارگردانی، کج فهمی درام، نفهمی روایت و پرت و پلاگویی است. این همه سقوط و انحطاط در کار یک سینماگر شگفت‌انگیز است.

البته پیمان قاسم‌خانی از وقتی که تمرکز بر فیلمنامه‌نویسی را ترک کرد و هوس کارگردانی هم به سرش زد، مسیر رو به افولی را در پیش گرفت و «روزی روزگاری مریخ» نهایت پسرفت اوست.

ازقضا، این قاسم‌خانی تجربه نگارش یک فیلمنامه با موضوعی شبیه به کار جدیدش را هم دارد. سریال تلویزیونی «مسافران» هم تقریبا شبیه به سریال نمایش خانگی «روزی روزگاری مریخ» به ماجرا‌هایی درباره آدم فضایی‌ها و ارتباط آن‌ها با زمین می‌پردازد؛ اما این کجا و آن کجا!

این هم یک سوژه آسیب‌شناسی فرهنگی است و می‌توان درباره آن پایان‌نامه نوشت که چگونه نویسنده‌ای که در جوانی سریال‌هایی با داستان‌هایی پر و پیمان می‌نوشت، در ۵۵ سالگی این‌گونه از تهی سرشار شده است! گویی پیمانه داستان‌گویی پیمان قاسم‌خانی خالی شده است!

پلتفرم یا قربانگاه تلویزیونی‌های موفق؟
به این فهرست می‌توان اسامی دیگری را هم افزود. اما افراد مذکور، جزء موفق‌ترین‌های کار در صداوسیما بودند که در شبکه نمایش خانگی، شکست خورده محسوب می‌شوند.

به همین دلایل نیز می‌توان پلتفرم‌هایی که برای شبکه نمایش خانگی، سریال و برنامه تولید می‌کنند را به قربانگاه فیلم‌ساز‌های موفق تلویزیون تشبیه کرد.

/گیل خبر

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا