فلسطین و انفعال بازیگران خاورمیانه
فلسطین و انفعال بازیگران خاورمیانه
وبلاگ > تاجیک، نصرت اله – فلسطین به حال خود رها شده و کشورهای حامی اش یا ویران شده اند، یا مشغول مشکلات خود، منطقه و یا منفعل و یا مسئولینش دو دستی کلاه خود را چسبیده اند که طوفان بهار عربی آنرا نبرد! مشکلات داخلی بین خود فلسطینیها نیز مزید بر علت شده است.
اما روز قدس امسال از سه جهت با سال گذشته فرق میکند و به نظر میرسد فلسطین به کما رفته، کمی دارد جان میگیرد و علائم حیاتی در ان مشاهده میشود: 1- همپیمانان منطقه ائی آمریکا در سوریه به زمین سفت برخورد کرده اند و انگشت تهمت به سوی هم دراز میکنند و پنجه در صورت هم میکشند 2- آمریکا و رژیم صهیونیستی مستاصل از نداشتن جانشینی برای اسد و سرنگون کردن او از یک سو و تقویت حامیان منطقه ائی اش و آوردن روسیه به سوریه از سوی دیگر به پیچیده تر شدن اوضاع منطقه کمک کرده اند و 3- مردم و مسئولین فلسطینی به واقع گرائی روی آورده و بجای تکیه به دیگران در صدد استفاده از توانمندیهای خود برآمده اند.
اگر چه خاورمیانه هسته و مزیت نسبی سیاست خارجی ایران از منظر ژئوپلیتیکی و سیاسی است، اما به نسبت اهمیت آن ، نظریه پردازی نشده و برای تبدیل آن به قدرت نرم نیز تلاش نمی کنیم. یعنی در این مقوله که برای کشور از جهت مادی و معنوی سرمایه گذاری عظیمی نموده ایم دارای فقر تئوریک هستیم. اما علاوه بر این کم کاری در مراکز مطالعاتی و دانشگاهی کشور و حتی جهان اسلام، متاسفانه با سه پدیده دیگر سیاسی مانند تاثیر بهار عربی، نوع نگاه و راهبرد آمریکا نسبت به نزاع عربی بطور عام و فلسطینیها بطور خاص با رژیم صهیونیستی و انفعال جهان اسلام بر قضیه امروز فلسطین نیز روبرو هستیم و در این یاداشت به تاثیرات بهار عربی بر صحنه فلسطین می پردازم. زیرا این عامل بر دو مولفه دیگر از جهت میزان تاثیر رجحان داشته و اگر روند بهار عربی بر اساس خواست مردم ادامه می یافت، می توانست تاثیر مثبتی بر ثبات ، آرامش و امنیت منطقه و در نتیجه نوسازی کشورها و رفاه بیشتر مردم و همچنین آماده سازی برای حل مسئله فلسطین داشته باشد. اما دخالت عناصر منطقه ای و فرا منطقه ائی باعث شده است تا بیشتر کشورهای این منطقه درگیر مسائل و مشکلات داخلی و از جمله حفظ قدرت هیات حاکمه باشند.
لذا کشورهای منطقه ائی و فرامنطقه ائی درگیر در این قضیه با چالش های بسیاری که حاصل بهار عربی می باشد روبرو بوده و فرصت های زیادی نیز برای تطبیق خود با روند تحولات و حل این مشکل که جنبه بین المللی پیدا کرده است نیز ندارند. این اوضاع مغشوش، ناشی از مولفه هایی همچون تحول کلی در موازنه قدرت، تغییرات محتمل در آرایش منطقه ای، دینامیک جدیدی که ژئوپلیتیک خاورمیانه را هدایت می کند و مهمتر از همه بهم ریختگی چهره توازن سیاسی و ژئوپلیتیکی منطقه بوده و کشورهای درگیر و موثر و از جمله آمریکا از یکسو و ایران، عربستان، رژیم صهیونیستی و در درجه بعدی ترکیه و مصر، باید نسبت به آنها توجه داشته باشند. از آنجایی که اوضاع در خاورمیانه در حال تغییر است، این کشورها نیز باید برای تغییر کردن مهارت داشته باشند تا بتوانند با سیر تحولات هم پا بوده و از حل چالش های پیش رویشان در خاورمیانه غفلت نورزند.
اگر آنها بتواند این مهارت را از خود نشان دهند، طبیعی است برای حفظ منافعشان در موقعیت به مراتب بهتری نسبت به آنچه که امروز شاهد آن هستیم ، قرار می گیرند و بهتر می توانند به چگونگی حل این مسئله بپردازند. اما اگر آنها در تشخیص مسئله اصلی و مولفه های آن و وزن هر بخش اشتباه کنند، عکس این نیز اتفاق خواهد افتاد. متاسفانه عربستان، قطر و ترکیه از متحدان آمریکا برای جلوگیری از وزش نسیم بهار عربی به کشورشان با کمک به جنگ نیابتی در سوریه هر سه مسئول برهم ریختن ژئوپلیتیک منطقه هستند و هر سه کشور اشتباه کردند و باید مابه ازا و هزینه آن را بپردازند.
اما نباید صحنه خاورمیانه را به انتقام گیری تبدیل نمود بلکه باید بیشتر به دنبال اجماع سازی بین المللی، کار با اروپا به عنوان همسایگان خاورمیانه، آرامش منطقهای، گفتگو و حل مشکلات از طریق مذاکره و مهمتر از آن گفتمان سازی برای توسعه منطقه ائی بود. طبیعی است با چنین مشکلاتی که در منطقه داریم، باید کشورهای منطقه تلاش کنند به عوض آنکه منطقه به سمت تنش، خشونت و جنگ برود به سمت گفتمان سازی و توسعه سیاسی و اقتصادی حرکت کند. امروز منطقه خاورمیانه دیگر کشش درگیری، جنگ و سلسله تنشهای دیگر را بعد از ماجرای سالهای ۹۱ ۹ ۱و ۲۰۰۳ و حمله به عراق و جنگ اول و دوم خلیج فارس نداشته و باید هر چه سریعتر هم اختلافات درونی کشورها حل شود و هم زندگی فلسطینیها مخصوصا” در غزه سر و سامان پیدا کند. در غیر اینصورت منطقه و حلقه بعدی امنیتی ان در غرب دچار اسیبهای سیاسی، اجتماعی و امنیتی میشوند.