آخرین خبرهاخبر داغفرهنگی و هنری

نگاهی به تله تئاتر درخت غار به قلم علیرضا روح نواز نگاهی از چند منظر به متن و تله تئاتر (درخت غار)

درخت غار

مولف: محمود طیاری، کارگردان صحنه ای: صالح دلسوزی، کارگردان هنری: مصطفی بلورچی
بازیگران: قاسم دباغچیان (میرزا گوچک خان)صالح دلسوزی (قزاق) تهیه کننده: مصطفی بلورچی (مدیر رادیو رشت)

نگاه اول به کلیت متن: از سلسله حوادث و اتفاقات پر فراز و نشیب مبارزات ضد استعماری، آزادی طلبی و وطن پرستی میرزا کوچک خان ویاران مبارز و با وفایش که برای در هم کوبیدن و بخاک مالیدن پوزه ظالمین و ستمگران داخلی و دشمنان دد منش اعم از روس و انگلیس، با پایمردی، رشادت وشجاعت به مرگ سرخ (شهادت) نائل شدند واین ظلم ستیزی و برنتابیدن حضور نا مشروع دول استعمارگر که در تاریخ معاصر این کهن مرز و بوم ثبت و ضبط شده است. مولف (محمود طیاری) یک اتفاق را آنهم با نگاهی بشدت گذرا مکتوب و تصویر کرد. اینکه از خود پرسیم ایا انچه که در قالب درام تحقق یافته است ماجرای واقعی از تاریخ نهضت جنگل بوده و یا مبنی بر تاریخ شفاهی است که توسط شاهدان و یاران گمنام میراز کوچک خان سینه به سینه نقل شده است و در پی صحت و سقم روایت متن باشیم ویا حمل بر تخیل مولف نماییم به عقیده راقم اساسی و مهم نیست، زیرا مجاهدت و جانفشانی مبارزان نهضت جنگل با رهبری و هدایت میرزا کوچک خان (این اسطوره مقاوت و مبارز اقلیم گیلان) علیه بیگانگان متجاوز و نوکران و غلامان حلقه بگوش و وطن فروش نه تنها برای گیلانیان بلکه برای کل جامعه ایران جای هیچ شک و شبه ای نیست.
همینقدر که مولف در موجز ترین درام نوشتاری اذهان مخاطبان را معطوف به رویداد رفته بر نهضت جنگل همت گمارد قابل تقدیر است. آگاهیم که ملتی زنده و پویاست که از تحولات و دگرگونیهای سرنوشت ساز گذشته جامعه اش که در بایگانی تاریخ موجود است دچار غفلت ویا فراموشی نگردد.
نگاه دوم به نمایش از نظر محتوا و درون مایه: از زبان قزاق (صالح دلسوزی) میشنویم که در یورش به خانه روستایی پس از به قتل رساندن فردی بنام رحمان و هتک حرمت به همسر و دختر و وارونه آویزان کردن بچه های خردسال مقتول، مایحتاج و آذوقه شان را تاراج و غارت کرده است در قیاس با اتفاقات و حوادث تلخ ، ناگوار که بر مبارزان و طرفداران در فراز و نشیب نهضت جنگل رفته است دلهره اورتر، دهشتناکترو درد اورتر از اعترافات قزاق است. با اینحال به نکته ظریفی که مولف در متن لحاظ کرده است نباید غافل بود و آن اینکه، رفتار و اعمال منزجر کننده قزاق ناشی از اطاعت کردن از اوامر ژنرال روسی بنام،است. همین موضوع بطور غیر مستقیم بر وجدان مخاطبان نهیب میزند که هجوم و یورش نبردن به حضور نا مشروع استعمارگران بی شک برای هر ملتی عواقب شوم و دردناک پیامد خواهد داشت. مصیبت تر ازمورد فوق انست که حاکمان وصاحبان هرم قدرت خود از غلامان حلقه بگوش، دول استثمار و استعمار گر باشند.
با مد نظر داشتن این وجه از متن که جذابیت نمایشی هم دارد، در اجرا انطور که باید و شاید مورد اقبال تماشاگران قرار نگیرد آنهم به این خاطر که در رابطه با نهضت جنگل در قالب فیلم و سریال کارهایی نسبتا خوب انجام پذیرفته است.
نگاه سوم به متن از منظر نمادگرایی و جهان پر رمز و راز اسطوره ای ست. راقم بعنوان مشاور هنری تیم اجرایی، بعد از چندین بار خوانش متن با دلایلی که درادامه این نوشتار خواهد امد، پیشنهاد کردم که اگر شیوه و فرم اجرا بسیاق نمادگرایی باشد قریب به احتمال قریب به یقین برای مخاطبان حال و هوای متن در حین انات اجرا برای مخاطبان جالب،جذاب،گیرا و تماشایی جلوه خواهد کرد.نظرم مورد استقبال کارگردان قرار گرفت. واما چرایی انتخاب شیوه اجرا از این زاویه نگاه به متن؟ بعد تعمق و تامل به درام اولین موردی که نظرم را بخود جلب کرد، عنوان نمایشنامه بود (درخت غار) که هردو کلمه اگر از منظر نماد واسطوره نگریسته شود در اکثر تمدنها، فرهنگها، آیین ها، باورهای عرفی چه در عهد اساطیری و چه در عصر فرا مدرن از اعتبار وجایگاه خاص و قداست ماورایی برخوردارند. نگاه عقلانی و علم گرایی به هستی شناسی و جایگاه انسان در عالم دنیوی که بعد نظریه فلسفی سقراط، افلاطون، ارسطو در نقد و بایکوت نگرش اسطوری طرح شد مع الوصف در غالب کشورها پیشرفته چه در ادبیات نوشتاری و هنرهای تجسمی و نمایشی البته در اشکال متنوع و تغییر یافته سایه اسطوره نمایان است. گو اینکه در کمتر کشوری میتوان یافت که از درختان مقدس و سحر برانگیز و بشدت اعجاب برانگیز حرف و سخنی نباشد و نیز غار که در غالب تمدنها نماد معبد، خلوتکده و مکانی برای سیر و سلوک و خود شناسی و رهایی از غوغای روز مرگی است. سوای عنوان درام، پاره دیالوگهایی دو کاراکتر در توالی نمایش نیز مزید بر این دریافت از متن است که مختصرا اشاره میشود. درخت نظر کرده، التجاه یا پناه بردن قزاق به درخت مذکور، تا میرزا اورا رها کند.

بی خبری میرزا از اسب اش و مواردی همچون زایش ،مرگ، زمستان، بهار ،در غل و زنجیر بودن نماد شر و پلشتی و دیو صفتی(قزاق) و میرزا، نماد انسان آرمانی و نجات دهنده مردمان از بدسگالان و به اسارت در اوردن عامل فقر، تکبتی و نجات دهنده مردمان از دشمن شریر است. تیم اجرایی اگاه بودند که اگر نمایش را به این فرم تماشایی کنند به لحاظ کمبود امکانات با چالشهای متعددی مواجه میشدند.
نگاه چهارم بعد از گفتمان و بحث و جدل با امعان نظر به شاکله درام که بر حول محور روز های پایانی میرزا کوچک خان چرخش دراماتیکی داشت، قرار شد که اجرا نمایش، تنهایی، غربت، مظلومیت ونیز اقتدار، عزم و اراده و در یک کلام چهره نمادین، قهرمان و اسطوره مقاومت و مبارز نستوه و خستگی ناپذیری، میرزا کوچک خان را تماشایی کند. بعد از تمرین نهایی صالح دلسوزی بعنوان کارگردان و نیز ایفاگر نقش قزاق، در حد متعارف موفق شد کاری در خور تحسین ارایه کند. بازی درونگرایی قاسم دباغچیان را در به ظهور رساند. لحظات غربت و تنهایی میرزا رل نسبتا موفق دیدم و صالح دلسوزی با بازی برون گرا ان چهره خبیث، مزور، شریر، بد نهاد و نیز استیصال و نگون بختی و مرگ ذلت بار قزاق که بدستور ژنرال روسی هموطنانش را میکشت و اموالشان را بغارت میبرد خوب تصویر کند. در خاتمه لارم میدانم از جناب مهندس مصطفی بلورچی که با ذهنی وقاد و حاذق با راه اندازی فضای مجازی تحت عنوان رادیو رشت، از حفظ و زنده نگه داشتن ابنیه و آثار بجا مانده از معماری به سبک عصر قاجاریه در جای جای گیلان خاصه شهر رشت و جان بخشیدن به محلات قدیمی که تراکمی از نبوغ، ذوق، هنر و زیبایی شناسی مردمان خوش قریحه و فرهیخته و مهمان نواز را با حداقل ترین امکانات با همکاری و همدلی جمعی از هنرمندان(بیژن لرد، نگار رونقی، میناکرمی) همت میگمارند تشکر کنم.

/تدبیرشرق

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا