یادداشت – سید محمد علوى//همانگونه که می دانیم حزب در سیاست سازمانی سیاسی است که به دنبال تأثیرگذاری در حکومت است، این تأثیرگذاری معمولاً از طریق نامزد کردن کسانی با دیدگاههایی همسو با حزب برای کسب مسئولیتها و مناصب سیاسی صورت میپذیرد به تاریخ کشور که برگردیم از دوران مشروطیت پایه گذاری احزاب در ایران داشتیم یا دوران معاصرکه برگردیم و به دوره پس از پیروزی انقلاب و گذر از حوادث اوایل انقلاب مهمترین حزبی که شکل گرفت حزب جمهوری اسلامی بود که به دلایل مختلف در کمتر از یک دهه منحل گردید، ولی از دهه هفتاد با تغییر شرایط سیاسی و اجتماعی کشور احزاب سیاسی با گرایشهای مختلف زیر مجموعه ماده ۱۰ وزارت محترم کشور مجوز فعالیت گرفته و در سطوح متفاوت ؛ از سطح ملی ، منطقه ای ، استانی و شهرستانی فعالیت دارند با گرایشات مختلف از اصلاح طلب تا اعتدالگر و اصولگرا که تعداد احزاب ملی کشور از ۴۰حزب هم بیشتر شده است. متاسفانه در سطح جامعه ایران فعالیت این احزاب در مقاطع انتخابات ملموس و به قول یکی از دوستان کرکره بیشتر احزاب در دیگر ایام سال کاملاً پایین است. آفت دیگر احزاب قائل به فرد بودن است بخصوص در حزبهای قدیمی تر بدین شکل که جمع های بسته و هیاتی و سنتی خود را دنبال می کنند، نه دنبال عضو جدیدند و نه افراد جوان را در شورهای مرکزی شان به همین راحتی ها پذیرش می کنند. به مزاح اگر بعنوان مثال میانگین سن افراد شورای مرکزی حزب که در سال ۱۳۷۴ تاسیس شده ۵۰ سال بود الان همان افراد اگر زبانم لال فوت نکرده باشند امروزه با میانگین سن ۷۲ سال در محضرشان هستیم و این عزیزان تمامی تصمیمات و منافع را به دلیل ارتباط گسترده ای که طی سالها بدست آورده اند، حق مطلق خود می دانند و همیشه در صدد به کرسی نشاندن نظرات خود می باشند. حتی اگر در طول دهها سال از حضور این بزرگان در راس امور تصمیم سازی و تصمیم گیری کمترین خروجی یا راندمانی مشاهده نشده باشد! به عبارتی امروزه روز، سن و سال بالا برای این عزیزان بعنوان یک امتیاز تلقی می شود حتی اگر هیچ یک از آیتم های دیگر را نداشته باشند. همیشه در بالای مجلس و سر لیست انتخاباتی و مرکز دایره توجه جایگاهی برای خود قائلند ، حتی اگر توان حرکت را نداشته باشند موضوع بازنشستگی برایشان بی معنی است. در دهه اخیر هم با توجه به اینکه کمتر حزبی پیدا شده که مستقلاً برای یک انتخاباتی کاندیدا معرفی کند این افراد بعنوان جایگاه در شورای مشورتی و ائتلافی نقش کلیدی تری پیدا کرده اند. با این روش کدخدا منشی که شاید مختص ایران باشد ، احزاب با کنار گذاشتن ساختار و قوانین داخلی با افراد می نشینند و با ورود به ائتلافاتی که چهارچوب خاصی ندارد ، بدور از هرگونه ساختار قانونی و تنها با یک امضای ساده بنام میثاق نامه و تعهدنامه که مبتنی بر مصلحت و مشورت و رایزنی و لابی است، افرادی موجه یا بعضاً غیر موجه را که در هیچ ظرف و چهارچوبی قابل تعریف و اندازه نمی گنجد را به بهانه رفاقت ها و… یکباره ویترین کرده و در قالب ائتلاف جلوی چشم و انتخاب مردم قرار می دهند. اتفاق نامیمونی که در چند سال اخیر نخبگان متعهدی بسیاری قربانی این روش شدند . بخصوص در شهرستانها افرادی در لیست ائتلاف های مشترک بودند که از نظر سابقه و غاطبه و فرسنگ ها کیلومتر با هم فاصله داشتند. این حرکت به تدریج ضمن سلب اعتماد مردم به احزاب و لیست بندی شان ، اولاً باعث شکست کامل لیست و بعضاً اگر موفقیتی در پیروزی انتخابات باشد ، عملاً آن افرادی که اینگونه ورود به مجلس یا شورا شده اند در تحقق اهداف حزبی یا گرایشی کارایی لازم را نخواهند داشت. که نمونه آنرا در انتخابات سال ۱۳۹۲ شورای اسلامی شهر تهران دیدیم، فردی که در لیست ائتلاف قرار گرفت ولی رایش را در انتخاب شهردار به گزینه جناح مقابل تقدیم کرد. یا نماینده ای در لیست امید بود بعد از پیروزی خود را مستقل دانست ، آن هم مستقلی که احتیاج به هیچ لیستی نداشته و لیست بوده که به او احتیاج داشت .
جالب آنکه علاوه بر این چالش ها با گذر از مقطع انتخابات ، مانند آنکه فردی دوران بحران و بلوغی را یا حمله صرعی را رد کرده باشد هستیم. دوباره جلسات محفلی و آن دژ فولادی خودی ها مستحکم تر از قبل ایجاد می شود چون اکنون وقت توزیع غنایم است. آنجاست که ارتباط کهنه ژنرال ها به همت فراجناحی(افراد دلال یا x ها ) با یاران شنبه (افرادی که شنبه بعد از هر انتخابات پس از مشخص شده طرف پیروز ظاهر می شوند) شروع می شود. به یکباره حضورشان در تمامی جشنهای رسمی و غیر سمی و عمومی و خصوصی و …. محسوس می شود. پاسخ شان به سوالی که تا دیروز کجا بودید هم جالب است. به دلیل شرایط شغلی زیر پوستی فعال بودیم آقای x (یک دلال سیاسی)در جریان است! این در شرایطی است که هر دوی اینها تا شب قبل انتخابات در محافل خصوصی و محرمانه جناح مقابل حضور داشته و بعضاً در آن ستادها احکامی برای روز مبادا دریافت نمودند. نکته حائز اهمیت آنکه این یاران شنبه ، در دولت های مختلف با شعار ما سیاسی نیستیم و مدیر اجرایی هستیم ، با لابیگری ها و سیاسی کاری ها همواره بر صندلی ها چسبیده اند و میزهای خدمت را در قرق داشتند.
حال اثر اینگونه تفکر و رفتار و کردار بزرگان به اصطلاح حزبی و در واقع محفلی چیست؟ اول آنکه به مرور زمان ،چون عمل و ادعایشان با هم موازنه نیست بجای پدر خوانده شدن (که یکی از آرزوهایشان است) به یک مهره سوخته تبدیل خواهند شد. از طرفی بدلیل بسته و محدود بودن حلقه های اطرافیان با موج های رسانه و دنیای ارتباطات امروز کم اثر خواهند شد . ممکن است افراد منافع طلب و به اصطلاح حزب بادیها در کوتاه مدت دورو برتان باشند و تا منافع هر دو طرف تامین شود ولی قطعاً در صورت پیروزی رقیب در انتخابات بعدی این بشرات در جای دیگر جمع می شوند. از طرفی این حرکات محفلی باعث دلسردی فعالین اصلی ستادها یا همان اعضاء رسمی احزاب می شود. سربازان واقعی کارزار انتخاباتی که امروزه با یورش x ها و یاران شنبه به حاشیه فرستاده شدند ، دچار یاّس و به مرور ، آن شور و نشاط اولیه خود را برای ادامه فعالیت از دست می دهند و از شما فاصله خواهند گرفت. اینجاست که نقش احزاب جدید و اکتیو و جوان پر رنگ تر نشان می دهد. احزابی که ماهیتی مستقل و اصلاح خواهی دارند و دنبال تغییر مثبتند ، احزابی که اعتماد و تکیه گاه شان به جوانان متخصص و نخبه است ،احزابی که بسته عمل نمی کنند و ترسی از تخریبها ندارد ، دمیدن روح و خون تازه را در بدنه خود یک فرصت مغتنم می دانند و دیده اید در همین کوتاه مدت اثرگذاری خود را داشته اند و قطعاً نقششان را در آینده پررنگ تر و ماناتر خواهید دید.
سیدمحمدعلوی/عضو شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان شاخه گیلان
/جارستان