《مشارکت مردمی از جنسی دیگر، فرصت یا تهدید برای مدارس غیردولتی》 دکتر محمدعلی خداجو
تدبیرشرق/با تدوین و اجرای ساختار جدید آموزشی طی دهه های گذشته از همان ابتدا نقش پررنگ مشارکت اولیاء و خانواده برنامه ریزی های جدیدی را در ساختار آموزش و پرورش نوید داد.
دراین راستا ظهور مدارس غیر دولتی فرصتی برای بروز ایده های بود که خارج از شرایط خشک و بی روح آموزش نظام قدیم به فعالیت می پرداخت.
این مدارس ابتدا جهت جلب اعتماد اولیای دانش آموزان و ایجاد رغبت به شیوه مشارکتی از آموزگاران پرسابقه و خوشنام بازنشسته بهره گرفتند که تاحدودی موفق نیز بودند
اما با بروز شدن تکنولوژی های آموزشی به ناچار از جوانان تحصیلکرده که در قافله پیوستن به ردای معلمی بنا به دهها دلیل ناکام مانده بودند، استفاده کردند. این امر کم کم باعث نوآوری در تدریس و همچنین مشارکت نوینی از اولیاء در مدرسه شد و این عامل باعث افزایش سالیانه تعداد دانش آموز مدارس غیر دولتی گردید بطوریکه اکنون بیش از ۶۰هزار دانش آموز گیلانی دراین مدارس تحصیل میکنند.هرچند این عدد تنها نزدیک ۱۷درصد از کل دانش آموزان گیلانی را شامل میشود ولی باکمی تامل میتوان فهمید که در شهرهای بزرگ گیلان بار اصلی آموزش علی الخصوص در مقطع ابتدایی بدوش این مدارس است.
با همه گیر شدن ویروس کرونا فرصتی شد که به تغییر ماهیت مشارکت مردمی دراین مدارس نگاهی بیندازم . درتحقیق کوچکی که اینجانب نگارنده یادداشت انجام دادم عزم و انگیزه بالای آموزگاران جوان مدارس غیر دولتی در تولیدمحتواهای الکترونیک با استفاده از نرم افزارهای جدید را غیرقابل وصف دیدم که رقابت خاصی را نیز در دانش آموزان پدید آورده است. کسب رتبه های معماری های نوین تدریس و درس پژوهی و جشنواره های دانش آموزی میتواند گواه خوبی برای اثبات این ادعا باشد.
اما بنظر میرسد با بروز بیماری کرونا ، عدم آمادگی برای نوع جدید مشارکت توسط اولیاء در این مدارس برخلاف سالهای گذشته مشکل جدیدی را بوجود آورده است.
این مدارس برپایه مشارکت مردمی استوار است و مانند مدارس دولتی متکی بر بودجه و سرانه دولتی نیست. لذا تغییر نوع نیاز مشارکتی این مدارس باعث شد مقاومتهایی در خصوص هزینه ها بوجود بیاید.
اولیاء این نوع مدارس به یک شیوه مشارکت و پرداخت هزینه های کلیشه ای عادت کرده بودند و بهره این مشارکت را در قالبهای ملموس حقیقی مشاهده میکردند و در واقع مشارکت از جنس دیگر را سربار میدانند.
بدون شک عدم تجربه در شیوه های تدریس مجازی، نیازبه ایده پردازی و تولید بسته های آموزشی همخوان با شرایط سن،جنس،بافت اجتماعی و… را بوجود آورده که در هر بخش مستلزم هزینه و مشارکت است.
ضمن اینکه برخی از مدارس پیشرو در تکمیل فرآیند آموزشی شبکه شاد از فضاهای پرسرعتی که به راحتی محتواهای آموزشی را بارگزاری میکنند بهره میگیرند تا از رقابت رضایت و تایید در مشارکت مردمی عقب نمانند.
حال با این اوصاف ایجاد بانک اطلاعاتی و سامانه اطلاع رسانی جهت نمایانگر شدن وضعیت جدید آموزش و روشن شدن تاثیرات تغییر مشارکت مردمی در این نوع مدارس میتواند گامی درجهت حمایت و تداوم مشارکت مردمی در آموزش باشد.
از لزوم بررسی دقیق و پژوهشی این موضوع در پایان سال تحصیلی نباید غفلت کرد تا انشالله با جمع بندی و تحلیل اطلاعات مسیر آینده برای افزایش مشارکت های مردمی هموار گردد.