مهمترین انتخابات تاریخ آمریکا / چرا رقابت ترامپ – بایدن حتی از سه انتخابات تاریخی آمریکا در ۲۲۰ سال گذشته هم سرنوشتسازتر است؟
فارین پالیسی:
تدبیرشرق/مایکل هیرش در فارین پالیسی نوشت: به نمونههای تاریخی نگاه کنید. در موارد متعددی، بقای نظام جمهوری آمریکا در معرض خطر بوده است. به عنوان مثال آرون بور در انتخابات نزدیک سال ۱۸۰۰ فردی با انگیزههای دیکتاتور مآبانه بود که اتفاقا شباهت زیادی هم با دونالد ترامپ داشت. رقابت انتخاباتی ۱۸۶۰ که در آن آبراهام لینکلن در برابر استیون داگلاس قرار گرفت و کشور تا آستانه جنگ داخلی دوباره رفت یا انتخابات سال ۱۹۳۲ در دوران رکود بزرگ که خطر آن چنان بزرگ بود که به طور علنی به فرانکلین روزولت هشدار داده شد که اگر برنامه بهبود وضع اقتصادی وی شکست بخورد، او بعنوان بدترین رئیس جمهور تاریخ آمریکا شناخته میشود.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: اتفاق نظر فوق العادهای بین مورخان، دانشمندان علوم سیاسی، دیپلماتها، مقامات حوزه امنیت ملی و دیگر کارشناسان وجود دارد که انتخابات ریاست جمهوری پیش رو بین دونالد ترامپ رئیس جمهور و جو بایدن معاون رئیس جمهور سابق به این معیارهای تاریخی ذکر شده بسیار نزدیک است. در واقع، با توجه به جایگاه مرکزی که امروز آمریکا در سیستم جهانی دارد، ممکن است خطر فراتر از نمونههای تاریخی هم باشد به گونهای که در سالهای ۱۸۰۰، ۱۸۶۰ یا حتی ۱۹۳۲ به عنوان یک کشور نو ظهور نبوده است.
ترامپ و متحدان تندرو وی، پیش از این به نهادهای دموکراتیک آمریکا لطمات زیادی وارد کردهاند، با این اوصاف انتخاب مجدد وی در ماه نوامبر میتواند برای همیشه به سابقه ۲۴۴ ساله نظام جمهوری در کشور آسیب برساند. در دور نخست ریاست جمهوری، ترامپ آشکارا کنگره و دادگاهها را دور زد، سیاست خارجی را برای تأمین منافع سیاسی خود به کار گرفت، هنجارهای انتخاباتی را کنار زد و حزب جمهوری خواه را به بازی گرفت. اکنون نیز انتخاب مجدد او سبب میشود همانطور که خودش گفته هر آنچه میخواهد انجام دهد. به عبارت دیگر، این تصور آمریکاییها نوع متفاوتی از دموکراسی نسبت به گذشته است و این کشور را از روح دموکراتیک خودش دور میکند.
این نگرانی را نه تنها کارشناسان مستقل و دموکرات که حتی بسیاری از مقامات ارشد جمهوری خواه سابق که در دولتهای قبلی کار میکردند هم دارند. برخی صریحاً هشدار دادهاند که دوره دوم ترامپ تهدیدی وجودی برای دموکراسی آمریکا است.
ادوارد جی واتس، مورخ دانشگاه کالیفرنیا، سان دیگو و نویسنده کتاب “جمهوری فانی: چگونه رم به دام استبداد افتاد”، گفت: این نقطهای عطف در تاریخ آمریکا است. من فکر میکنم اگر ترامپ مجدداً انتخاب شود، هنجارها و محدودیتهای دموکراسی آمریکا کاملاً از بین میروند. واتس اضافه کرد، حتی اگر بایدن پیروز شود، التیام زخمهای چهارساله به دموکراسی در آمریکا مدتها زمان میبرد.
بایدن همچنین به احتمال زیاد به دنبال بازگرداندن چیزی مانند مشارکت فراآتلانتیک به عنوان جامعترین معامله تجاری در طول تاریخ خواهد بود. از آنجا که این توافق برای کنار گذاشتن و تحت فشار قرار دادن پکن جهت پذیرش هنجارهای تجارت منصفانه باز طراحی شده، بایدن میتواند اقدامات بیش از آنچه ترامپ برای مقابله با چین در حال ظهور انجام داده را انجام دهد. در همین حال، یک کنگره بی مصرف و دو قطبی که از چهار سال گذشته به واسطه اقدامات ترامپ شامل تحقیقات و استیضاح به شدت آسیب دیده دوباره به شکلی کارآمدتر شروع به کار میکند، خصوصاً اگر دموکراتها در مجلس سنا و همچنین مجلس نمایندگان پیروز شوند.
با این حال حتی در این سناریو تصور اینکه همه چیز به روال قبل از ترامپ برگردد دشوار است. بعنوان مثال، خود بایدن هم احیای پیمانهای گذشته مثل فراآتلانتیک را دشوار میداند، این دشواری تا حدی به این دلیل که وی باید جناح قدرتمند مترقی را در حزب خود جای دهد، بیشتر نمایان میشود. بایدن قبلاً گفته که به عنوان مثال به سادگی به توافق فراآتلانتیک ملحق نخواهد شد، بلکه تلاش خواهد کرد تا مجدداً درباره آن توافق بحث کند، او همچنین گفته که قبل از ورود به تجارت بین المللی جدید همچنان بر طرح ۴۰۰ میلیارد دلاری ترامپ مانند برای تقویت تولید داخلی تمرکز خواهد کرد. حمایت از سازمان تجارت جهانی که در زمان رئیس جمهور بیل کلینتون توسط دموکراتها مطرح شد، اکنون در شرف کمرنگ شدن است. بایدن نیز مانند ترامپ سالها است که به دنبال کاهش نقش آمریکا در خارج از کشور است. او حتی به عنوان معاون رئیس جمهور اوباما با شور و اشتیاق علیه حضور آمریکا در افغانستان بحث میکرد و همچنین خواستار خروج سریع از عراق بود.
در واقع، شاید تهدید بزرگتر این باشد که مخاطرات این انتخابات آنچنان که انتظارات خوش بینان است مهم نیست و اینکه ترامپ، حتی اگر قدرت را از دست بدهد چنان ضربهای به کشور زده که به این زودیهای قبال جبران نیست. آمریکا چه به عنوان یک جمهوری و چه به عنوان یک هژمون جهانی نمیتوان دوباره به طور کامل به آن اعتماد کرد.
متفکران برجسته رئالیسم مانند جان مرشایمر مدتهاست که استدلال میکنند انترناسیونالیسم لیبرال در شرف نابودی است. این متفکر برجسته رئالیسم تهاجمی نوشته است: لیبرالیسم یک ذهنیت فعالانه دارد که در هسته اصلی خود بافته شده است. این اعتقاد که همه انسانها دارای مجموعهای از حقوق مسلم هستند که حمایت از این حقوق باید سایر نگرانیهای داخلی را نادیده بگیرد، انگیزه قدرتمندی برای مداخله کشورهای لیبرال در خارج از کشور ایجاد میکند.
در دهههای اخیر، روسای جمهور خواه جمهوری خواه و خواه دموکرات در درجات مختلفی از ویتنام تا بوسنی و عراق به این انگیزه تن دادند.
درس اصلی این است که آنچه در روم باستان اتفاق افتاده، هنوز هم مهم است. ممکن است یک کشور قدرتمند مدتها پس از غیرفعال شدن این ارزشها، همچنان توهم دموکراسی یا ارزشهای جمهوری را حفظ کند.
البته، غلبه بر تشبیهات تاریخی، اشتباه است. حتی در بدترین حالت امپریالیستی، آمریکا بسیار متفاوت از روم باستان و دیگر جمهوریهای شکست خورده است و هیچ کس هم تردید ندارد که تفاوت بین دوره دوم ترامپ و انتخاب بایدن پیامدهای زیادی به ویژه برای دخالت واشنگتن در جهان خواهد داشت. کوپچان در این باره گفت: سیاستهای پیشنهادی کاملاً بی خطر است. از سال ۱۹۴۱ اختلافات اساسی بین جمهوری خواهان و دموکراتها در مورد سیاست خارجی وجود نداشته است. مطمئناً این در طول جنگ سرد نیز صدق میکرده و تنها در دهه ۹۰ تا حدودی کمتر صادق بوده است. هر دو حزب هنوز کم و بیش به کتاب نمایش لیبرال انترناسیونالیستی پایبند بودند، اما ترامپ واقعاً میخواهد به همه چیز پشت پا بزند. در مقابل، بایدن ساختار فعلی را حفظ خواهد کرد حتی اگر بخواهد نقش جهانی واشنگتن را در پاسخ به تقاضای داخلی به حداقل برساند.
کوپچان گفت: از این نظر، انتخابات اخیر بیشتر به آنچه در انتخابات ۱۹۰۰ و ۱۹۲۰ اتفاق افتاد شباهت دارد، چرا که در آن زمان نیز نقش جهانی آمریکا مسئله اصلی بود. نتایج آن انتخابات تقریباً مخالف انتظارات بود. در سال ۱۹۰۰، ویلیام مک کینلی، رئیس جمهور فعلی جمهوری خواه با پیروزی در جنگ اسپانیا و آمریکا و به دست گرفتن کنترل مستعمرات، آمریکا را به امپراتوری تبدیل کرده بود. او با ویلیام جنینگز برایان دموکرات، که در یک برنامه آشکارا ضد امپریالیستی شرکت داشت، درگیر شد.
در هر حال هیچ کس نباید منتظر بازگشت فعال آمریکا بع عرصه جهانی باشد، خصوصاً اگر ترامپ در چند ماه آینده دوباره جزوی از تاریخ آمریکا باشد.