دست از سر ظریف بردارید!
یادداشت – سید علیرضا کریمی:
وقتی برجام به فرجام رسید زمزمه های کاندیداتوری ظریف برای ریاست جمهوری به گوش رسید.عده ای مدعی بودند چه بهتر که حسن روحانی سال 96 با عزت و احترام ردای ریاست جمهوری را از تن خارج کرده وآن را برتن وزیرخارجه اش کند.
گفته می شد میزان محبوبیت ظریف با روحانی قابل قیاس نیست و حالا که بناست در سیاست خارجی طرحی نو در انداخته شود چه بهتر که کسی رئیس جمهور این ملک باشد که در دنیا اعتبار خاصی دارد.بهرحال خوشبختانه آن تئوری به سرانجام نرسید.
اکنون نیز بازهم این زمزمه ها البت رساتر شنیده می شود.آن عده به علاوه افراد جدیدی در نظر دارند برای آنکه رویه اعتدالی در پاستور گسسته نشود و قصه پر سوز بهارستان تکرار نگردد کسی کاندیدای ریاست جمهوری شود که اولا به راحتی از فیلترهای نظارتی عبور می کند و ثانیا کماکان از محبوبیت نسبی برخوردار است.به نظر می رسد کم کم طرفداران این ایده در حال افزایش هستند ؛نشان به آن نشان که برخی رسانه های استخوان دار شروع به گمانه زنی در این مورد کرده اند.
لیکن بنده به اختصار عرض می کنم که چرا چنین ایده ای از صواب به دور است:
در درجه نخست اینکه محمد جواد ظریف نشان داده هرچقدر درسیاست خارجی زبر دست و ماهر است در سیاست داخلی نوع مدیریت اش با چالش همراه است.خدای ناکرده منکر خدمات و شایستگی های وزیرخارجه نیستیم ولی هرکس را بهر کاری ساختند.ظریف آنقدر در دیپلماسی به پیش رفته است که حتی دشمنان ایران زمین نیز وقتی می خواهند از او یاد کنند مراقب هستند احترام وی را نگه دارند زیرا ظریف را «دشمنی محترم» می پندارند.این در حالیست که چند اظهارنظر از وزیرخارجه نشان داده او در پاره ای موارد دنیا را بهتر از ایران می شناسد .بگذارید مثالی بیاورم.در ماجرای آن نشست محرمانه کمیسیون امنیت ملی مجلس پس از حضور رئیس جمهور در آمریکا اگر ظریف شناخت دقیقی از اتمسفر داخلی داشت حتما برخی ناگفته ها را دم گوش کریمی قدوسی نمی گفت که وی کف دست خبرنگار بگذارد و سپس آن چالش ها رخ دهد.رئیس جمهور ایران باید به شدت سَیاس و کیس باشد و پیچیدگی های سیاست ورزی را در داخل متوجه باشد.علیرغم انتقادات به حسن روحانی از حق نباید گذشت که او چنین کِیسی است.
نکته بعدی که درباره اشتباه بودن تز کاندیداتوری ظریف به ذهن متبادر می شود سر ریز شدن نتایج مصائب و مشکلات دولت روحانی و درگیر شدن تمام دولتی ها با آن است.ابتدا یک یادآوری می کنم و سپس موضوع را باز می نمایم.بی تردید دولت حسن روحانی بدشانس ترین دولت پس از انقلاب است.انواع و اقسام بلایای طبیعی وغیرطبیعی در این دولت ظهور وبروز داشتند و همین امر موجب شده کارنامه حسن روحانی تحت الشعاع قرار گیرد.و این در حالیست که از دید عامه مردم این موضوع چندان مهم نیست بلکه مهم آن است که همین چند روز پیش ماکارانی بیش از 40 درصد گران شد تا مشخص شود گرانی 200 درصدی خودرو و 300 درصدی مسکن در این دولت اتفاقی نیست!عرضم اینجاست همانند بیماری که تمام تن اش درگیر سلول های سرطان شده تمام دولت روحانی نیز با درصد های مختلف به نوعی از چشم مردم افتاده اند و آن محبوبیت سابق را ندارند.سوگمندانه و دردمندانه باید اذعان کرد ظریف نیز از این حال خارج نیست .
جمع بندی این وجیزه یک جمله بیشتر نمی تواند باشد:دست از سر ظریف بردارید.بنده شنیده ام که وزیرمحترم و معزز خارجه نیز از دامن زدن به این مباحث خشنود نیست و این چند خط صرفا قلمی شد تا در آینده نیز عده ای زیرپای وی ننشینند تا ظریف را مجاب به ورود به میدانی نمایند که برای آن فضا ساخته و پرداخته نشده است.ظریف مرد روزهای سخت در سیاست خارجی است.او رابایستی قدر دانست و برای همین حوزه حفظ نمود.