وقتی باید کنار آمد !
با یکی از دوستان تحلیلی در رابطه با وضعیت کرونا ویروس در ایران و کشورهای اروپایی و آمریکا داشتیم که چطور ممکن است با آن همه سطح رعایت قوانین و نکات ایمنی و بهداشت و نظم و قانون و برنامه ریزیهایی که در چند دهه اخیر داشتهاند اینگونه در برابر این بیماری وامانده و حتی برای چند بسته دستمال کاغذی و از این چیزهای دم دستی آنگونه که در رسانههای ما شلوغش میکنند از سرو کول هم بالا میروند و حتی دست به راهزنی ماسک از کشورهای مختلف زده و روز به روز هم بر کشتارهای آنان افزوده میشود اما در این میان کشوری مثل ایران با همه بلایایی که دارد همچنان سر پا است و مردمش زندگی عادی خود را دنبال میکنند و مسوولان هم در پی مدیریت عادی سازی با همه دغدغههایش هستند.
آنچه شاید بیش از همه در رفتار شناسی مردم جامعه ایران و در سیستم موجود باید جستجو کرد خو گرفتن با وضعیتهای بحرانی و نظم خاص موجود در یک بی نظمی رفتاری است که در مقابل آنانکه در اروپا و امریکا با اتصال خویش به سیستم و نظم اجتماعی زندگی میگذرانند کمی متفاوتتر شده است.
تجربه زندگی در ایران از دیرباز تاکنون نشان داده است که وجود بحرانهای مختلف طبیعی و انسانساز و کنار آمدن با چالش های ان از سر ناچاری با توجه به مجموعه کاستیها و ضعفهای سیستمی و پیدا کردن راهکارهای خودجوش از جمله مهمترین نگرش مواجهه با آنها بوده است بطوریکه در فراگیری بسیاری از آنها از سل و طاعون و وبا و جنگها هیچگاه از پای ننشستند و همواره با پذیرفتن واقعیتها هرچند هزینههای بسیاری داشته است با آن کنار آمده و زندگی طبیعی خویش را در همزیستی مسالمت آمیز با مشکلات پیش گرفته اند.
اکنون نیز بسیاری با انتقاد از روشها و برنامهها و تصمیماتی که در سطوح عالی برای برون رفت از چالشهای کرونا ویروس در این دو ماهه آشکارشدن بیماری گرفته میشود سعی در ناکارآمد جلوه دادن سیستم و انداختن توپ تمام مشکلات در زمین تصمیم سازان دارند و این از نگاه بنگاههای رسانهای فرامرزی نیز که چندان سر سازگاری و همسویی ندارند به وضوح آشکار است اما واقعیتها را باید طور دیگری دید هر چند که بخشی از نقدها بویژه در دوگانگی اخبار منتشره و رفتاری و بیاعتمادی عمومی همچنان باقی است.
آنچه در این میان باید واقع بینانه به آن نگریست وضعیت اقتصادی و درآمدی و توان دولت در مدیریت درآمدها و داشتههای موجود با همه مشکلات و چالشهای ناشی از آن در زمینه تامین نیازمندیهای داخلی است و در این زمینه، پذیرش این واقعیت توسط افکار عمومی نیز بسیار حایز اهمیت است.
اکنون کشور از یک سو با کاهش درآمدهای ملی، چالشهای اقتصادی، رکود و تورم، تهدیدات بیکاری و فروپاشی مشاغل و کاهش درآمدهای خانوارها و معضلات اجتماعی ناشی از وجود این بحرانها روبرو است که میبایست هم دولت برای گریز از کرونا ویروس اقدام به فاصله گذاریهای اجتماعی و سخت گیریهای مربوطه نماید اما به دلیل نامشخص بودن زمان سپری شدن این بیماری نه تنها برای دولت در حفظ پایداری وضعیت داشتههای موجود و سیستم جاری برای مردم نیز سختیهای دوچندانی در این زمینه خواهد داشت که گاهی تاب آوری آن بسیار روند کاهشی خواهد داشت.
در چنین شرایطی با توجه به تجربیات گذشته، توان و قدرت خود احیایی جامعه، فرهنگ و آموزشهای عمومی و برنامه ریزیهای کار آمدتر تصمیم سازان و تصمیم گیران با رعایت تمامی اصول و موازین بهداشت عمومی باید با روش هایی خاص با این بیماری کنار آمد و ضمن احترام به قوانین در رفتاری مسالمت آمیز این بحران را از سر واکرد زیرا نه میتوان بیماری را نادیده گرفت و نه واقعیتهای زندگی روزمره، هزینهها و درآمدها و چالشهای اجتماعی و اقتصادی پیش رو را و اینکه دولت هم تا همیشه قادر به پرداخت یارانه و مساعده نیست و باید در یک فراگیری آگاهانه برای حضور کم چالشتر و کم هزینه این دوران کرونایی را پشت سر نهاد !
یونس رنجکش