هشت سال زمان کافی نبود؟
انتخابات هیات فوتبال استان گیلان، بناست به زودی (دوازدهم یا سیزدهم ابان) برگزار شود و چهار کاندیدا به نام های فرامرز الماسخاله، اسماعیل شاد، افشین ناظمی و امیر فرحسینی، در آن تقلی می کنند تا کرسی ریاست هیات را از آن خود کنند.
البته کمتر تلاشی از سوی فرحسینی و ناظمی دیده می شود و آنچه به چشم می اید سکوت مرموزانه الماسخاله، رییس فعلی هیات است و تحرکات پرانگیزه اسماعیل شاد.
روی سخنم در این مقال، با اعضای مجمع هیات فوتبال استان گیلان است، ۳۸ نفری که نصفشان با نظر مستقیم رییس هیات فوتبال استان – به عنوان رییس هیات فوتبال در شهرستانها – برگزیده شدند و نیمی دیگر را دبیر همان هیات، طی چارچوبی انتخاب می کند که اگر بخواهد براحتی می تواند نظر رییس خود یعنی الماسخاله را دوباره در آن دخیل نماید، نظیر انتخاب بهترین بازیکن که خیلی راحت روی نام محمد مختاری کاپیتان داماش که نایب قهرمان یک جام معتبر در فوتبال ایران یعنی جام حذفی شده بود، قلم قرمز کشیده اند و پای میثم فردوسی که رفیق گرمابه و گلستان فرزند فوتبالیست الماسخاله هست را به مجمع باز کردند؛ اگر بازرسی وزارت ورزش و جوانان قصد ورود داشته باشد همین یک نمونه کفایت می کند تا انتخابات را برهم بزند. احتمالا در انتخاب های دیگر نیز دخالت هایی از این دست رخ داده که صدایش بعدا درخواهد آمد.
این انتخابات دیگر کمی خنده دار شده است، اما آیا اعضای مجمع اینبار برای رای دادن چشمان خود را باز خواهند کرد و اطراف خود را خواهند نگریست؟
ایا از خود نمی پرسند الماسخاله در این هشت سال چه کرده است؟
ایا اسپانسر قدرتمندی را ترغیب به سرمایه گذاری در فوتبال گیلان کرده است؟
آیا باشگاه های گیلان قهرمانی خاصی کسب کرده اند که با حمایت وی رخ داده باشد؟
ایا کار فانتزی خاصی مثل احداث موزه فوتبال؛ یا میزبانی از یک رویداد خاص و یا میزبانی از یک چهره خاص بین المللی فوتبال و یا از این دست کارها را انجام داده است ؟
ایا یادگاری فیزیکی و روانی خاصی برای فوتبال گیلان به ارمغان گذاشته است؟
تیم های طراز اول ما که بیشترین تغییر مدیریت و مالکیت را در زمان الماسخاله داشته اند، لیگ برتر که خالی از تیم های گیلانی شده است، فوتبال ساحلی که در مسیر رفتن به فراموشخانه هست، ایا کسی می تواند اتفاق شاخصی در فوتبال پایه یا فوتبال بانوان و یا فوتبال سالنی را در زمان هشت سال مدیریت الماسخاله نام ببرد؟
این رییس بازنشسته در راستای توجه به فوتبال پیشکسوتان هم فقط اوردن چند یار غار بازنشسته به عنوان حقوق بگیر در هیات فوتبال را بلد بوده است، هرچه نگاه می کنیم در این هشت سال هیچ نقطه روشنی نمی بینیم که مشتاق شویم به دیگران بگوییم باز هم به وی رای دهید تا چهار سال دیگر بماند.
تازه می گوید اگر بمانم ساختمان اداری می زنم، در این هشت سال نمی دانستید که هیات فوتبال ساختمان اداری نیاز دارد؟ هیات فوتبال برای شما و بقیه پیرمردهای آن محفلی برای گعده های سبزه میدانی تان بود و کربلایی باهم بروید و چایی بخورید و دیداری تازه کنید با سایر همقطارانتان. ایا نمی توانستید محفل دیگری برای گعده های روزانه خود برگزینید تا فوتبال که با پوست و خون مردم گیلان امیخته است را به بازی نگیرید.
موقع نقل و انتقال تیم ها و بازیکنان عکس یادگاری نمی گیرید و مثلا می خواهید بگوید دخالتی نمی کنید، اما پولش را که می گیرید؛ به رسانه و افکار عمومی از ترس اینکه سوتی ندهید پاسخگو نیستید چراکه با هر مصاحبه ای که انجام دادید به جای تنویر افکار عمومی تشویش اذهان عمومی نموده اید. کمی از لحن نظامیتان بکاهید، اینجا پادگان نیست، هیات فوتبال است و باید به مردم بگویید چه می کنید.
اکنون با کدام کارنامه تقلا می کنید چهار سال دیگر هم وقت با ارزش فوتبال و وقت خود را بگیرید؟ ایا در وجدان خود محکمه ای ندارید که بدان رجوع کنید؟ حتی اگر فتح الفتوحی در این هشت سال کرده باشید که نکردید، حال فرصت فتح الفتوحی به دیگران دهید، هشت سال زمان زیادی برای رشد و پیشرفت فوتبال گیلان بود اما به نقطه ای رسیدیم که هیچکدام از تیم های ما نه اسپانسر دارند نه مالک مشخصی و نه جایگاهی در سطح اول فوتبال کشورمان.
این بود نتیجه هشت سال مدیریت شما .
صاحب مقصودی