درباره تصمیم بهترین داور ایران برای مهاجرت. آقای فغانی! مهاجرت به استرالیا حق شماست، اما بی احترامی به ایران نه
فغانی کارنامه درخشانی در داوری دارد؛ از نظر اخلاقی و فرهنگ نیز سرآمد بوده؛ تصمیم مهاجرتش هم قابل احترام است، اما همه اینها دلیل نمیشود که iv لحنی در قبال کشور خود را موجه بدانیم.
کوروش نیازمند:
علیرضا فغانی، پرافتخارترین داور تاریخ فوتبال ایران از نظر قضاوت در دیدارهای مهم بین المللی، اخیرا دریافت مجوز اقامت خود در استرالیا را تایید و عنوان کرده است که تا سه چهار هفته دیگر، به این کشور مهاجرت خواهد کرد.
هیچ داور ایرانی دیگری در سالهای اخیر به افتخارات فغانی نزدیک هم نشده است. حتی مسعود مرادی که یکی از بزرگترین داوران ایرانی دو دهه اخیر بود و قضاوت در مسابقات معتبری، چون جام کنفدراسیون ها، نوید سوتهای او در مسابقات بزرگتر را میداد، هم در دوران داوری خود به دلایلی برای جام جهانی انتخاب نشد تا فغانی کاملا بی رقیب باشد.
تصمیم فغانی برای مهاجرت به استرالیا سروصدای زیادی به پا کرده. در این خصوص چند نکته زیر قابل ذکر است.
اول اینکه فغانی یک داور است و مانند هر داور دیگری در رشته فوتبال، در معرض نقد قرار میگیرد. سوتهای او در مسابقات داخلی بارها مورد نقد تیم ها، بازیکنان، مربیان و مسئولان باشگاهها و نیز هواداران فوتبال قرار گرفته و این چیز عجیبی نیست. حتی چند سوت حساس و سرنوشت ساز او به ویژه در فصل گذشته لیگ برتر فوتبال به تصریح غالب کارشناسان داوری کشورمان نیز اشتباه بوده. با این حال هیچ یک از این موارد دلیل نمیشود که داوری بخواهد از دنیای حرفهای کناره گیری کند. انتخاب داوری فوتبال چنانکه خود فغانی هم در گذشته گفته، یک انتخاب عاشقانه است. این یکی از واقعیات بی رحم فوتبال است که هیچ داوری از سوئی فوتبالیها تشویق نمیشود و صرفا عدهای از سوتهای او خوشحال و عده دیگری ناراحت میشوند. اگر چنین موضوعی علت مهاجرت فغانی باشد، قابل قبول نیست. گرچه برخی همین اعتراضها را دلیل مهاجرت او میدانند، اما خود فغانی تصریح کرده که علت مهاجرتش این اعتراضات نیست و به قول خودش، پوست کلفت است و از چیزی فرار نمیکند.
دوم اینکه تصمیم فغانی برای مهاجرت، چنانکه خودش اعلام کرده، یک تصمیم شخصی است. او علت مهاجرت را تحصیل فرزندانش اعلام کرده و گفته که برای قضاوت در لیگ استرالیا که از لیگهای درجه یک عضو کنفدراسیون فوتبال آسیا محسوب میشود، تمایل دارد، اما در مسابقات بین المللی بار دیگر از سوی ایران سوت خواهد زد. اگرچه با مهاجرت او، داوری ایران یکی از سرمایههای خود را از دست میدهد و حتی انتظار اینکه از مسئولان بخحخواهیم برای نگه داشتن او تلاش کنند هم پربیراه نیست، اما در نهایت این تصمیم یک تصمیم شخصی و قابل احترام است.
سومین نکته، اما درمورد نوع بیان فغانی در ماههای اخیر است. از زمان بازگشت فغانی از جام جهانی روسیه، حواشی داوری پیرامون او ایجاد شده است. او در همان آغاز با گفتن اینکه «اگر آزارم بدهند، در ایران نمیمانم»، زمزمههای مهاجرت خود را در صدر اخبار قرار داد و از همان زمان، هر از گاهی این موضوع دوباره مطرح میشد. البته منظور حواشی مطرح شده پیرامون نحوه برخورد او با فرناندا کلمبو داور زن حاضر در جام جهانی یا دیگر حواشی غیرفوتبالی او نیست؛ بلکه فغانی این جمله را با بیانهای دیگر، در مورد «اعتراضات فوتبالی» به او هم مطرح کرده. واقعیت آن است لحن او در مواجهه با اعتراضات این ذهنیت را به شنونده منتقل میکند که گویا فغانی حد خود را از هر نظر بالاتر از کشور ایران دانسته و در واقع با باقی ماندن در ایران و عدم مهاجرت، به این کشور و مردمش لطف کرده است. در همین مصاحبه اخیرش که قطعی شدن مهاجرتش به استرالیا را اعلام کرده، گفته است که «متأسفانه بداخلاقی در کل جامعه کشور ما است و فقط در ورزش نیست بلکه حتی در هنر، جامعه و … هم فحاشی و توهین هست و این مسئله بین همه جامعه انتشار پیدا کرده است. ما فقط بلدیم شعار فرهنگ چند هزار ساله ایران را بدهیم، اما متأسفانه از اصول دور شدهایم.»
لحن فغانی، مناسب نیست؛ او ناخواسته با چنین لحنی در حال بی احترامی به وطن خویش است و حتی گاهی برداشت نوکیسگی از آن میشود. فغانی کارنامه درخشانی در داوری دارد؛ از نظر اخلاقی و فرهنگ نیز سرآمد بوده؛ تصمیم مهاجرتش هم قابل احترام است، اما همه اینها دلیل نمیشود که چنین لحنی در قبال کشور خود را موجه بدانیم.
/انتخاب