مداخلات بی جا !/ یونس رنجکش
یادداشت تدبیرشرق– یونس رنجکش // از بس یک عده بیذوق در حوزههای تصمیمسازی دور هم جمع شدند و به دلیل نداشتن یک سر سوزن هنر از حرفزدن تا اقدام و عمل همه چیز را وارونه کردند که اگر گاهی یک انسانی بر اساس باورها و آموزههای اخلاقی که خودش فرا گرفته و بیاید احساس مسوولیت اجتماعی کند که حالا با خوب یا بد و یا شیوهاش فعلا کاری نداریم، برخی از این بی هنران عالم انقدر آش نپخته را شور می کنند که شورش در میآید و تنوقت هر چه ملاقه را بچرخانی و یا دما را زیاد کنی جز آنکه با هر چرخش گند بیشتری بالا بزند و اثر همان کار از ارزش بیافتد و بیباوری دیگری در جامعه شکل بگیرد، اثر دیگری ندارد مثل همین ماجرای راننده اسنپ و آن دخترک که هر لحظه بر ابعاد هیجان کاذب آن بیشتر می شود و داوری های مختلفی در افکار عمومی رژه میروند.
اگر اصل ماجرا را به عنوان یک حرکت ارزشمند در مسیر بهسازی فرهنگ عمومی جامعه و ارزشگذاری به ارزشهای پذیرفته شده اجتماعی با توجه عرف و قانون در جامعه ایرانی بپذیریم باید قدردان آن راننده بود که بر اساس وظیفه و مسوولیت اجتماعی خود هرچند که می توانست با رویه و شکل بهتری همراه باشد به عنوان یک تذکر از شهروندی قانونمند به شهروند دیگر که از قضا به نوعی تاکید بر رعایت حقوق شهروندی از هر دو طرف نیز هست قابل پذیرش بود و دو طرف به نوعی بدور از گشت ارشاد و قوانین امر به معروف و نهی از منکر و از این چیزهایی که می خواهیم مباحث و چالش های اجتماعی را با آن حل کنیم، موضوع را می پذیرفتند و درسی برای آنان می شد اما سر بر آوردن یکباره این موضوع در رسانههای رسمی و شبکههای اجتماعی و تحت فشار روحی قرار دادن طرفین از روی احساسات رسانهای و سر آخر صلح و سازش در مکانهای رسمی و اهدای کتابهای اخلاقی نشان میدهد که تصمیمسازان در این زمینه اصلا از هنر مدیریت رفتارهای اجتماعی بهرهای نبردهاند و جز پیدا کردن سوژههای اتفاقی و دستپاچهشدن در بزرگنمایی آنچه که خود دوست دارند در جامعه جا بیاندازند و یا صفحهای از رزومه عملکردی خود را برای موقعیتهای بالاتر و یا برای خالی نبودن عریضه پر کنند، کار دیگری از دستشان بر نمیآید.
چه بهتر بود بتوانیم با مدیریت افکار عمومی و آموزشهای لازم در چگونگی پرداختن افراد و یا تشکلهای مردم نهاد اینچنینی در حوزههای اجتماعی، گامی بهتر در مسیر بازتولید سرمایههای اجتماعی و حفظ ارزشهای عمومی در جامعه داشته باشیم زیرا با رفتاری که این روزها با این موضوع شده است فردا حتما عده ای برای مطرح شدن دست به کارهای مشابه می زنند مثل همه کپیکاریهایی که این روزها شاهدش هستیم و ما باید منتظر سریالسازیها در این زمینه باشیم و از سوی دیگر عدهای هم که شاید احساس کنند به حریم خصوصی آنان ورود می شود و آنان را از حق شهروندی باز میدارد دست به واکنش بزنند و آنگونه شود که شورش در بیاید.
با توجه به فرهنگ غنی ایرانی و اسلامی در جامعه و وجود سرمایههای ارزشمند اجتماعی و الگوهای پذیرفته شده باور کنیم که این مردم قدرت کنترل هنجارهای اجتماعی را دارند اما ضرورت توانمندسازی جوامع مرجع و اصلاح روشها نقش بسزایی در این مسیر خواهد داشت پس بیاییم به مردم خود اعتماد کنیم و با مداخلات بیجا معادلات اجتماعی را برهم نزنیم.