اختصاصی / سلام آقای رئیس جمهور!
اختصاصی تدبیر شرق – احمد میر احسان : نه تنها گیلانی ها، که ایرانی ها، که شاید فطرتاً مردم جهان، برابر مهمان و در آئین پیشواز، فهرستی از مطالبات و سخن هشدار دهنده و خواسته ها به ثمر نرسیده پیشارویش قرار نمی دهند. اما اگر کارد به استخوان برسد چی؟
به هر رو گیلانی ها پر از دوستی و لبخند و همدلی و آغوش بازند. اما با پرسش هایشان چه کنند؟
متاسفانه من درگیر مسائل بومی نیستم، و دوست دارم مردم گیلان هم مثل همه ایرانی ها و پیشروتر از همه آغوش محبت و حرمت شان را بسوی شما هم بگشایند، به شما خسته نباشید بگویند، در این روزگار دشمنانگی های یک جهان بی رحم و زورگو و سلطه خواه ! که کمر به یاس و فروپاشی و شکاف و رویارو قراردادن خشن ایرانی ها برابر ایرانی ها بسته و فشارهای که خود اذعان می کنند کمر شکن است و اگر بر فرانسه یا ترکیه و امثالهم و هرکجای دنیا وارد شود مشکل، جان سالم در ببرند و همه ابعاد زندگی ما را در بر می گیرد از اقتصاد تا فرهنگ و سیاست ، از ربایش بخشی از جامعه با وسوسه های شیطان و بی هویت کردن و به بردگی کشیدن فرهنگی و غرق کردن شان در رویاهای دروغین سبک زندگی بی باور و بی امید و غریبگی سازی تا فساد ژرفای روح پرورش فکر و احساسات ضد ایرانی و ضد اسلام با پا در میانی فضای مجازی و شبکه ها و رسانه ها از پرورش مدیران نولیبرال و دولتمردان و قشر ممتاز و نومانکلاتورای آزمند و بی ایمان به آرمان های اسلام و جنبش جهانی امام راحل قشری که تنها خواهان مکیدن خون انقلاب و امید مردم به سود انباشت جیب های خویش اند و با زندگی های باورنکردنی و جدا از رنج و صبر مردم تا کشش هر چه بیشتر اقشار مختلف به سمت خود….
می بینید که قرار حتی بر شمردن مشقت ها باشد، مثنوی هفتاد من کاغذ شود. و بر کدام نقطه از اجتماع را می توان انگشت نهاد و مسایل جدی و نقد بنیادین نداشته باشد.
اهل ایمان،از شما سوال دارند آنان که خدا و طی راه بندگی و اسلام و راهنمایی اهل البیت و حفظ ثقلین برای شان امر حیاتی و مهمترین حقیقت هستی شان است، می پرسند،بدیهی است دشمن و کفر که کارش دشمنی و کفر ورزی است اما آنان که پیمان و داعیه جامعه سالم اسلامی بسته اند و ایفای نقش کارگزار بنا نهادن آن جامعه سالم را امضاء کرده اند، چرا اینهمه دچار فساد و تخطی و فراموشی و ضربه زدن به اسلام شده اند؟ اینکه علل گوناگون سلسله مراتبی عمل می کند و فشارهای گوناگون جهانی جبراً به فسادهای داخلی و نارسایی بدل می شود و نباید سطحی بود و همه امور را تحت اختیارحکومت داخلی ارزیابی کرد اینها همه درست!
اما اراده های اداره کنندگان که برنامه ها و رهبردها و اجراهای کلان و رهسپاری های اصلی و سمت و سوی حرکت در دست شان است چرا خود در تخریب دین می کوشند و انواع مفسده را کار اسلام و انمود می سازند و حرکت اسلامی؟ چگونه انضباط و کنترل و اتکائ به خود و سلامت بوروکراسی و خرد برنامه ریزی و اجرا در مسیر جامعه ای که قوه قضائیه و مقننه و مجریه و نظامیه اش ، حق کمترین دست اندازی به حقوق مردم و حق الناس را ندارند و اگر در کارشان تعلل کنند، بدترین مجازات ها شامل حال شان می شود، در میان کافران تحقق می یابد اما در جامعه ما به بلبشو از بالا تا پایین و زندگی ناجوانمردانه قشر ممتاز اقتصادی و سیاسی دهک اول و دوم با آنهمه تبعیض و رانت ها و دست اندازی ها و به انواع فساد، اصلا اهمیتی داده نمی شود و بی رحمانه دنباله ی اسلامی را به اینهمه رفتارهای ناشایست می چسبانیم تا گریبان خود را رها کنیم؟ چگونه باورپذیر است در قوه قضائیه قاضی رشوه خوار و باند فساد به اموال حلال مردم تعدی کند در قوه مجریه مدیران شهری ، شهرها را بر باد دهند ؟
چگونه ، حرف نشنودن و به روشنایی های مسیر اسلام و امام بی توجهی کردن و نکوشیدن در این راه و چشم دوختن به لطف شیاطین و فقدان تفکر استقلال خواهانه دربرنامه ریزی برای کار و معاش مستقل مردم را و … سیاست سلامی نام می نهیم و اسلام را می آلاییم؟!
چگونه مدیر شهری در استان ما کمترین اطلاعی از شهر و روح شهر ندارد و بیمارستان قدیمی شهر که حافظه رخدادهای صد ساله است به راحتی حذف می شود و ده ها میراث شهری و طبیعی بر باد می رود ؟ (برای نمونه ماجرای بیمارستان ۲۲آبان لاهیجان )
چگونه اداره اسلامی ، مدیریتی تبعیض آلود و دلبسته به اجنبی را می پذیرد و معطل بر پا داشتن پرچم عقل است و راهی جز سرسپردگی به طغیان طاغوت ها و تفرعن فراعنه ندانستن و گرفتار لیبرالیسم بی باور به وعده های الهی بودن؟
آقای رئیس جمهور گفتم که اگر قرار باشد از مطالبات خود سخن گوییم مثنوی هفتاد من کاغذ شود. ما می فهمیم که بنا نهادن جامعه ای سالم و درستکار در زیر این هجوم وحشیانه شیطان و قدرتمند کار ساده ای نیست و خود مقاومت یک استراتژی است، اما کو حرکت در مسیر این ایستادگی اسلامی ؟
ما ناسپاس نیستیم و تلاش ها و مجهدات کسانی مثل وزیر بهداشت سابق دکتر ظریف را قدر می دانیم که سردار پیروزمند غلبه بر وانموده ی آمریکا و رسوا کننده پیمان شکنی آنهاست و ایران را از کشوری که همه جهان به سبب رفتارهای افراطی او را خطری برای امنیت می پنداشت به کشوری خردمند، صلح جو قابل اعتماد برابر دشمنی مثل آمریکا بدل کرد در افکار جهان و رقیب را بی آبرو، رذل ، پیمان شکن، زورگر و غیر قابل اعتماد معرفی نمود. اما ضمناً آدم عاقل می داند که نباید دل ببندد به پایبندی آمریکا و قدرتهای جهانی بر پیمان ها ، و باید دفاع از حق خود را به قدرت مستقل خود پیوند دهد و قوی شود و نه امید ترحم گرگ تیر دندان داشته باشد. تلاش برای رفع بلا یک چیز، انفعال و فکر غلط چیز دیگری است! و عدم درک این که در این اوضاع سخت ، بی عدالتی ها بر استان ما چقدر مردم را دلسرد می کند خطرناک است .
آقای رئیس جمهور مطالبه یک مدیریت استانی و ملی سالم مستقل، با نهادهای سالم و کنترل درست و سیاست متحد رها از بلبشو خواستی درست است که حتی کشورهای غیراسلامی هم قادرند آن را تحقق بخشند و مبارزه جدی و استراتژیک با فساد و تبعیض و بی عدالتی خواست جدی مردم است. از دستگاه رهبری وزارتخانه ها تا قوه قضائیه تا انجمن های شهر و روستا باید فساد زدایی شوند نه با مبارزه با این یا آن فرد فاسد بلکه ضمناً با ایجاد سیستم عاقلانه کنترل اجرایی والبته طرد و پرت کردن فاسدان بی رحم و باندهای فساد در قوه قضائیه و مقننه به زباله دان! که مردم ذله شده اند از اینهمه کار نکردن و خیانت به حقوق شان و از مدیران بی مسئولیت و خودخواه و شکمباره که فقط به فکر رفاه خود و خانواده خود و رانت خواری اند و زالو صفت خون مردم و اسلام و انقلاب را می مکند و به اسم خدمت و چاکری مردم خود را پیرو امام راحل نشان دادند و تنها کارشنا ن انباشت ثروت خودشان و فساد رد استان و کشور است . ببینید چقدر به ثروت شان افزوده اند و از کجا آورده اند ؟
مردم ما به اسلام به ره امام به ایرانی سرفراز به افراد سالم در مدیریت جامعه ما از صمیم قلب عشق می ورزند. آنان بهترین فرزندانشان از مطهری ها و بهشتی ها و مدنی ها ، و دستغیب ها و رجایی ها و چمران ها و همت ها و حججی ها را فدای سربلندی اسلام و ایران کرده اند برای چه؟ برای چشم به اجنبی داشتن و بلبشو؟ یا برای جامعه ای سالم و عادلانه و قانونمند و برای پیشرفت به سود همه طبقات ملت نه قشر ممتاز؟ اصلا پیشرفت مادی بر اساس جامعه عادلانه و سالم مهم است نه توسعه آلوده به فساد و تبعیض!
اگر همه این حرفها را نا گفته بگذاریم ، در سفرتان یک سخن را نمی توانیم تذکر ندهیم، اینکه گیلان با همه فداکاری در مهمترین جبهه های مرگ و زندگی برای بقای جمهوری اسلامی و تداوم نظام الهی و عادل و پیشرو ، همواره مورد کم لطفی دولتها بوده است، تا جایی که بسیاری از مردم گیلان فکر می کنند قصد و نیت نهان کارانه ای در بی توجهی به گیلان و جود دارد ، همه سرمایه گذاری های کلان صنعتی و اقتصادی و فرهنگی و کشاورزی در جاهای دیگر صورت گرفته اما در گیلان کارخانه ها تعطیل شده و کارگزارانی ضعیف و بدون ابتکار و دست خالی گسیل گشته و مهمترین دارایی های گیلان طبیعت گرانبهایش مورد دستبرد و هجوم مغول و از قرار گرفته و هیچ کنترلی نیست و زمین های بارور ، و سواحل و کوه غارت می شود به گونه ای که مردم گیلان احساس می کنند بلای فلسطین بر سرشان می آید.
و ثروتمندان و افرادی که چهل سال از انقلاب بهره برده و جیب خود را انباشته اند اکنون سرریز کرده اند به گیلان و باغهای چای و شالیزارها و سواحل دریاها را می خرند و ویلا می سازند و بزودی گیلان هم به برهوت و جنگل و یلاها بدل می شود از روی ساحل دریا تا سرزمین های مرتفع دیلم و کوهستانهای سرسبز، قشر ممتاز هر جا وارد می شود، ویرانی و تخریب و آسیب ببار می آورد و هیچ برنامه و کنترلی در کار نیست.
تنها نابودی اصالت شهر، درصد بالای بیکاری، نابودی میراث های ارجمند طبیعی، بی توجهی به تاسیسات فرهنگی محصول سالهای اخیر نیست که مشکلات و فشارها دولت را در وضع سختی قرار داده بلکه اینها پیامد چهل سال حرکت فاقد عقلانیت و برنامه ریزی مستقل در رفع نیازهای داخلی و سامان دهی درست و سالم سازی مدیریت ها و کنترل اجرا و نداشتن نگاهی درون زا و تولید گر و عمل فرصت طلبانه است.
آقای رئیس جمهور!
طی ده پانزده سال اخیر، بارها درباره فاجعه سرزمین های شمالی هشدار داده ام. حالا لاهیجان و دیگر شهرهای استان گیلان در معرض یک فاجعه جدی و بزرگ قرار دارند. یک فاجعه که آمیزه ی چند سویه فاجعه های محیط زیستی، اقتصادی / کشاورزی ، اجتماعی/ انسان شناختی (فرهنگی)، شهرسازی که حالا فاجعه هولناک بحران جمعیت و معضلات جمعیت شناختی را یدک می کشد!
به زبان روشن و ساده ، باید گفت خشکیدگی ایران که به دلایل تغییر آب و هوای جهانی ، و نیز بحران ویژه در ایران به سبب فقدان مدیریت آینده نگر و اداره ی خرده کارانه و روزمرگی بدون خرد آینده نگرانه و چربش منافع کوتاه مدت و باری به هر جهت به برنامه ریزی طویل المدت، شتابی تصور ناشدنی دارد، اولین پیامدهایش را در فروپاشی نظام زندگی طبیعی/اجتماعی شهرها استانهای شمالی بجا نهاده است و خواهاد نهاد و معضلات بزرگ ببار می آورد.
پیش از این شهرهای استان های گلستان و مازندران، به سبب درک غلط از گردشگری سواحلی، به نابودی کشیده شده اند، سواحل دریای خزر در این استان ها طعمه بساز و بفروش ها و اقشار تازه به دوران رسیده ای شد که با چمدان های پول سواحل و زمین های کنار دریا و ملی را غصب کردند و ادارات دولتی هم به سود رفاه مدیران خود در این مالکیت حرام دریا دست یکدیگر را از پشت بستند و حالا کیلومترها می روید و دریا در اشغال خر پول هایی است که با انباشت پول های رانت خوارانه ، دلالی ها نامشروع و بهره مند از اقتصاد بیمار نفتی و غیر مولد در چشم بهم زدنی طبیعت را به اموال شخصی بدل کرده اند و راه دریا را بسته اند!!!
گیلان- مدتهای طولانی از این بلیه در امان بود، اما اکنون نوبت ییلاقات طوالش و دیلمان و اشکورات و شهرهای مثل لاهیجان و روستاهای پیرامون آن، مناطق دشت کوهستانی اش فرا رسیده است چیزی شبیه تصرف ادوانی فلسطین به وسیله صهیونیستها بدون آن که غیرقانونی باشد و با ظاهر قانونی تر از آن. چون سالهای اخیر از خرید و فروش خارجی ها ممانعت به عمل آمده و همه خریداران زمین ها باغها، جنگلها، شالیزارها، باغهای چای و زمین های شهری گیلان و بویژه لاهیجان و اطراف آن، ایرانی اند.
چه پول های حلال ، چه پول های حرام، چون یورش مغول به شهرهای شمالی حمله کرده اند- من در مستندها و مقالاتم از این پدیده پیچیده سخن گفته ام. نوار سبز ساحل دریای خزر و جنوب رشته کوه البرز و باریکه ای در حاشیه زاگرس تنها فضای سبز ایران است. امروز از خوزستان گرفته تا بندر عباس و کرمان و یزد و ایران مرکزی و تهران و … در حال هجوم دیوانه وار به همین نوار سبز و دارای آب اند. این پدیده همچون هجوم ملخ ها، آسیب های جدی به زیست بوم شمالی ایران وارد می آورد. بدیهی است مردم سراسر ایران به طور طبیعی حق دارند. قانوناً از حقوق خود برای زندگی در هر جای ایران بهره ببرند. و هر آدم عاقلی که قادر به پیش بینی باشد تردیدی نمی کند در صورت داشتن وسع مالی در شمال ملکی فراهم آورد. اما در یک وضعیت بحرانی، این مدیریت کلان است که با تصویب قوانین و مقررات ویژه می تواند از فاجعه جلوگیری کند و اجازه ندهد باغها و مزارع به ویلا تبدیل شود که تا حال انبوه انبوه سبز شده اند .
در آخرین مستندی که ساخته ام و به سبب پرده افکنی از نابودی زمین های کشاورزی و زیر کشت چای و و خرید آنان بوسیله زمینخواران و … فعلاً در محاق ممیزی و اختلاف با هزار بهانه پوچ گرفتار آمده، تصویری دردناک از سوزاندن باغهای چای و فروش آنان به ویلا سازان ثبت شده است.
وقتی دریابیم این پدیده ریشه در همان بحران مذکور دارد و در آینده فاجعه بزرگ را شکل خواهد داد خواهیم دانست این فاجعه مجموع چند بحران هولناک خواهد بود :
۱- نابودی کشاورزی شمال
۲- تغییر بافت جمعیت و از رده خارج شدن سرزمینی که اختصاص به کشاورزی دارد و سوق دادن بیشتر اقتصاد ایران به اقتصاد نفتی
۳- بحران شهری و چالش های هرج و مرج فرهنگی و درگیری های گوناگون اجتماعی
۴- انتقال آلودگی هوا به سبب تجمع جمعیتی
۵- تبدیل فرصت گردشگری به تهدید گردشگری
۶- خارج شدن اداره عقلایی محیط زیست و اجتماعی از دست مدیریت فاقد برنامه ریزی و آینده نگری
۷- بحران انسان شناسی بر زمینه ی هرج و مرج جمعیتی و …و بالاخره امر هولناک گسست ملت از دولت و متاسفانه از انقلاب اسلامی و بدبختانه از اسلام به خاطر فساد ها !
آیا این حرف ها ، می تواند همچون سلامی و هشداری به اندیشیدن ، روند علمی واکاوی بحران، راه حل های منطقی و نه نمایشی و اجرای درست برنامه ریزی عقلایی دولت و عمل مردم بیانجامد؟ امیدورام!
تا دیر نشده بیایید بلکه پشت کردن به اسلام و دست کم عدم باور به عمل درست و سالم سازی و فساد زدایی را از دامان خود بزداییم و چشم مان را به فساد نبندیم و بی هوده به به چه چه نزنیم. روحیه مردم در صبرو تحمل هزار بار قوی تر از حکومتگران است و نیاز نیست برای بالا بردن روحیه شان در مقابله با دشمن به آنها دروغ بگوییم. این فساد و تبیعض و دروغ و مسیرغلط و ناسالم است که روحیه مردم را خراب می کند و به ستوه می آورد. درک این نکته قدم اول سالم سازی و نفی فسادگر بیانگر ما و برنامه ای اساسی امری حیاتی است . مردم را نادان فرض نکنیم . آنها همه چیز را درست می فهمند . سیستم غلط مدیریت بی کنترل ، باندهای فاسد و مدیران بی مسئولیت و آلوده را کنار بگذارید و جوانان متخصص و سالم و پر از شور کار را برای فساد زدایی به کار گیرد . در گیلان نیروهای جوان متفکر و سالم و مومن و نخبه فراوان است . باید استان های دیگر را به سطح رشد عالی برسانیم . نه آن که استانی پیشرفته را رها کنیم ف توسعه ندهیم و به عقب بکشیم و یا به نارضایتی عمومی شویم . اینها را بهترین دوستی و سلام به حساب آورید نه نقدی خصمانه . والسلام علیکم و برکاته .