یادداشت

ابوالفتح فخرمحمدیان /توسعه و تضاد آنتاگونیستی

تدبیرشرق/گستره حدود این یاداداشت به حوزه جغرافیایی خاصی محدود نبوده و در واقع بررسی رابطه دو مفهوم نظری و تئوریک می باشد .
در ابتدا به تعریف و توضیح مختصری از مفهوم توسعه واشکال آن خواهیم پرداخت و سپس به رابطه معکوس میان نیل به توسعه و تضاد آنتاگونیستی خواهیم پرداخت.
بعلت علاقمندی نگارنده این سطور به نوع نگاه آمارتیا سن درتوضیح مفهوم توسعه ،بصورت مختصر از کتاب توسعه یعنی آزادی اثر آمارتیا سن مدد خواهیم گرفت. او فرآیند توسعه را، ناظر بر توانمندی ها وبهبود استحقاقها می داند. ودرهمین خصوص در کتابش عنوان می دارد:«بر مبنای استحقاقها فرد به برخی از توانمندی ها دست می یابد، یعنی توانایی انجام برخی از کارها را به دست می آورد و در به دست آوردن برخی دیگر از استحقاقها شکست می خورد. از این منظر فرآیند توسعه را می توان به عنوان فرآیند گسترش توانمندی های افراد در نظر گرفت.»
به اعتقاد او :«ما نیازمند مفهومی گسترده تر از توسعه هستیم که بر ارتقای زندگی بشر و آزادی ها متمرکز باشد. که او آزادی را هم ابزار برای توسعه می داند وهم متقابلا هدف توسعه وشاخص های آنرا نام می برد:
۱- آزادی های سیاسی آزادی در انتخاب حکومت،آزادی دربیان ومطبوعات
۲-امکانات وتسهیلات اقتصادی امکان استفاده از منابع اقتصادی در تولید ومصرف ومالکیت وآزادی در بازار
۳ـ فرصت های اجتماعی برخورداری از آموزش وبهداشت
۴-تضمین شفافیت امکان دسترسی همگان به اطلاعات
۵-نظام حمایتی وجود شبکه های تامین اجتماعی برای کمک به مردم در رهایی از فقر وتنگدستی و…»
در کتاب دیگری که تحت عنوان توسعه در مکاتب متعارض اثر دکتر احمد ساعی است در خصوص رویکردهای توسعه چنین آمده است که:
۱- نظریه های که الویت را به عامل فرهنگی می دهند.
۲- نظریه هایی که روی عوامل اقتصادی تاکید بیشتری دارند
۳- نظریه هایی که برای عوامل سیاسی اولویت قائل هستند
۴- نظریه هایی که بر انفکام وتخصص شدن ساختارهای نظام اجتماعی تمرکز می کنند.
اما اگر بخواهیم تعریفی مختصر از تضاد آنتاگونیستی ارائه دهیم می توانیم آنرا ستیهندگی ، تضاد تخاصم آمیز وتضادهای آشتی ناپدیر معنا کنیم که این اصطلاح را نخستین بار کانت برای نامیدن «معاشرت غیراجتماعی انسان‌ها» به کار برد.
شانتال موفه تحلیلگر ونظریه پرداز بلژیکی که به‌طور گسترده‌ای راجع به مقولاتی چون طبقه، ایدئولوژی، سیاست و هژمونی نوشته و سخنرانی کرده است، در کتابی بنام «درباره امر سیاسی» که در ایران توسط منصور انصاری در نشر رخ داد نو به چاپ رسیده است، تعریف و تفسیر جدید از ماهیت سیاست با تکیه بر به رسمیت شناختن آنتاگونیسم و وجه خصم آمیز سیاست ارائه نموده و موضوع اصلی وشالوده کلی آن، تشریح علوم سیاسی و دموکراسی از منظر فلسفه و نقد برخی نظریه‌های سیاسی است.

آریامن احمدی در یاداداشتی در روزنامه اعتماد باعنوان امر سیاسی به مثابه آنتاگونیسم به آرا ونظریات شانتال موفه در خصوص تضاد آنتاگونیستی و تاکید او بر وجه غلیظ سیاست به مثابه تخاصم ،می پردازد:
«او می خواهد به سراغ دیدگاهی برود که «عقل سلیم» را در اکثر کشورهای غربی تحت نفوذ خود قرار داده است: یعنی این ایده که مرحله کنونی توسعه اقتصادی/سیاسی که به آن رسیده ایم، پیشرفت بزرگی در تکامل بشریت محسوب می شود و باید قدردان امکاناتی باشیم که این مرحله از پیشرفت فراهم کرده است. موفه با بررسی و مداقه برخی نظریه های سیاسی مد روز پساسیاسی در مجموعه یی از حوزه ها – جامعه شناسی، نظریه سیاسی و روابط بین الملل- این استدلال را مطرح می کند که چنین رهیافتی عمیقا برخطاست و به جای آنکه به «دموکراتیزه شدن» دموکراسی کمک کند، خود ریشه بسیاری از مشکلاتی است که اکنون گریبان نهادهای دموکراتیک را گرفته است. مفاهیمی مانند «دموکراسی غیرحزبی»، «دموکراسی گفت وگویی»، «دموکراسی جهان میهنی»، «حکمرانی خوب»، «جامعه مدنی جهانی»، «حاکمیت جهان میهنی»، «دموکراسی مطلق»- به عنوان مجموعه ای از مفاهیم رایج مد روز- همه به دامن برداشت ضد سیاسی پناه برده اند که نمی خواهند به بعد خصمانه سیاست به عنوان جزء برسازنده امر سیاسی اذعان کنند و از پذیرش آن سرباز می زنند. هدف آنها ایجاد جهانی «فراسوی چپ و راست»، «فراسوی هژمونی»، «فراسوی حاکمیت» و «فراسوی آنتاگونیسم» است. چنین اشتیاقی حاکی از فقدان درک از آن چیزی است که محل نزاع و مساله اصلی در سیاست دموکراتیک است و به همین سان حاکی از فقدان درک از پویایی های ساخت هویت های سیاسی است و همچنان به تشدید قوه تخاصم و آنتاگونیسم موجود در جامعه کمک کرده است. «درباره امر سیاسی» در بیشتر مباحث خود به بررسی پیامدهای نفی آنتاگونیسم در حوزه های گوناگون – هم در نظریه و هم در سیاست- می پردازد. موفه در این باره برخلاف تصور بسیاری که می توان سیاست را بر حسب مفاهیمی مانند اجماع و آشتی تعریف کرد، آن را اشتباه و از حیث سیاسی خطرناک می داند. از سوی دیگر، «درباره امر سیاسی» به ماهیت هویت های جمعی می پردازد که همواره مستلزم تمایز «ما/آنها» است. موفه در این کتاب بیشتر معطوف به کردارهای جاری سیاست دموکراتیک است و در همان سطح آنتیک نیز باقی می ماند. او معتقد است که عدم درک امر سیاسی در بعد هستی شناختی، موجب ناتوانی بشر برای تفکر سیاسی می شود.»
البته نمی توان تضاد آنتاگونیستی در سیستم ها وجوامع رانادیده گرفت ویا در ورطه عدم واقع گرایی افتاد وبطور کلی آنرا رد نمود. در واقع این تضاد آنتاگونیستی که بر محور تضادی تخاصم آمیز ستیهنده است ،موجودیت آن در امر سیاست قابل رد نیست اما بحث اصلی اینجاست که هر سیستمی برای تلاش در راه توسعه می باست دارای وجوهی باشد که با ان وجه ها و رعایت فاکتورها در جهت نیل به توسعه بکوشد.

در این رابطه در کتاب عقلانیت وآینده توسعه یافتگی ایران اثر دکتر محمود سریع القلم، راجع به پایه های نظری توسعه یافتگی بحث به میان امده که از جمله می توان اشاره داشت به : « ۱-نظریه انسجام درونی ۲-اصول ثابت توسعه ۳- نخبگان وتوسعه یافتگی ۴ -جایگاه برداشتهای مشترک نخبگان وتوسعه یافتگی ۵-اصول ثابت توسعه سیاسی ۷-فرهنگی علمی وفرهنگ عموم می پردازد که نوع تقسیمات او حاوی وجه غلیظ حضور انسان و آموزش وفرهنگ در امر توسعه است.»
همه فاکتورهای ۷ گانه ای که نام برده شد، جملگی بر فضای ضد تضاد آنتاگانویستی حکایت دارند. در واقع می توان با موارد فوق در رد نظریه موفه که به نوعی بر تشدید آنتاگونیسم حکایت دارد ،اشاره داشت. این بدیهیست زمانی میتوان به توسعه هر سیستمی امیدوار بود که تضادهای آنتاگونیستی در ان جامعه در سطح حاد نبوده باشد و بر مواردی که مرتبط با توسعه مندی باشد ،دارای اجماع و معاشرت مسالمت آمیز باشند.اساسا انسان توسعه یافته نمیتواند بر مدار تضاد آنتاگونیستی حرکت نماید.
معمولا جوامعی که دچار تضاد آنتاگونیستی هستند :کیش شخصیت،قطبی کردن فضا ، دوری از اعتدال ، سوق دادن مسائل بسمت افراط، تمامیت خواهی وسانترالیسم نمود بارزی دارد.
دمیدن بر تنور مفهوم تخاصم آمیز وستهیندگی از سیاست و تشدید این انفکاک و تضاد آنتاگونیستی میان نیروهای درونی هر جامعه ای آنرا از توسعه بازداشته و روند توسعه آنرا مختل می نماید.در واقع تضاد آنتاگونیستی بدین گونه است که برد وپیروزی یک نفر به مثابه باخت فرد دیگریست و مفهوم برد ـ برد در آن معنایی ندارد.این اندیشه بیشتر در سپهر مارکسیسم از ان بهره برده شد که با عنوان جامعه ای که دارای طبقات مختلف است به ناچار نیز آنتاگونیستی و تضاد منافع آشتی ناپذیر است.
ارنستو لاکلائو نظریه‌پردازی اجتماعی و سیاسی است،وی مولف مقالات بسیاری در باب سیاست و ایدئولوژی در نظریه مارکسیستی است. و با شانتال موفه هردو مشترکا کتابی باعنوان« هژمونی و استراتژی سوسیالیستی به سوی سیاست دموکراتیک رادیکال» نوشته اند که در ایران توسط محمد رضایی ترجمه و نشر ثالت آنرا منتشر نموده است . در این کتاب در ادامه مباحث موفه در خصوص سطح اونتیک و بعد هستی شناختی در مقدمه ،مترجم آورده است که:
«لاکلا و موفه در این بازنگری فقط در اندیشه نوشتن تاریخ مارکسیسم نیستند بلکه معتقدند واسازی مقولات نظری مارکسیستی بدون توجه به رخدادهای بیرونی ناممکن است.در واقع،واقعیت امروزین را نمی توان با مقولات پیشین توضیح داد.برای این منظور،تمایزی که آنها میان دو سطح اونتیک و انتولوژیکال قائل شدند،مهم است،به نظر آنها تغییر اساسی در محتوای اونتیک حوزه تحقیق به پارادایم انتولوژیکال تازه ای منجر میشود.»
اگر بخواهیم اونتیک وانتولوژیکال را بصورت ضمنی معرفی کنیم میتوانیم به کتاب هستی و زمان اشاره کنیم که سیاوش جمادی برای واژه اونتیک واژه هستومند را معادل قرار می‌دهد و توضیح می دهد که هستومند واژه ای است پهلوی به معنای موجود، هستنده و هست‌مند. وآنتالوژیکال نیز هستی شناسانه معرفی می شود.
در پایان می توان با تکیه بر مفهوم تضاد آنتاگونیستی و اشکال توسعه به یقین گفت که هرچه تضاد آنتاگونیستی افزایش یابد به همان میزان توسعه نیز در آن سیستم از بین خواهد رفت که دارای یک رابطه معکوس نیز هستند و برای جبران آن ابتدا با دید واقع گرایی این تضادها را امری طبیعی بمثابه امرسیاست تلقی نمود و در کاهش این شکاف عمیق حرکت نمود تا این تضادها منجر به عدم نیل به توسعه نگردد.و این امر بدیهیست که هیچگاه در نزاع تخاصم آمیز همزیستی مسالمت آمیز محقق نمی شود و درامتداد آن و بر همان سیاق نیز نیروی انسانی وجامعه نیز درکی از توسعه نخواهند یافت.
البته شایان ذکر است که این به معنای رد نظریات مختلف یا تک صدایی کردن در سیستم وجامعه ای نیست و یقینا از مقومات توسعه همچنان که اشاره شد ،اجماع و بهره گیری از خرد جمعی است واین مفهوم با تضاد آنتاگونیستی که مشخصات آن در موارد بالا توضیح داده شد، تفاوت بنیادین دارد.
بایسته است با تاکید و توجه بر وجه غلیظ تعامل،عدم تخاصم،همزیستی مسالمیت آمیز،اجماع نیروهای درونی هر سیستمی بسمت ارکان توسعه سوق پیدا نمود.چون در این صورت خواهد بود که کنشگران و سیاستمداران امر در تحقق توسعه به فهمی مشترک نائل خواهند آمد.
منابع:
ارنستو لکلائو، شانتال موفه(۱۳۹۷)، هژمونی و استراتژی سوسیالیستی به سوی سیاست دموکراتیک رادیکال،ترجمه محمد رضایی،چاپ سوم،نشر ثالت:تهران
احمدی،آریامن(۱۳۹۱)« امر سیاسی به مثابه آنتاگونیسم» روزنامه اعتماد ـ بخش اندیشه
رفیع پور،فرامرز(۱۳۷۹)،توسعه وتضاد،چاپ چهارم،نشرشرکت سهامی انتشار:تهران
سن،آمارتیاکومار(۱۳۹۶)،توسعه یعنی آزادی،ترجمه محمدسعید نوری نائینی،چاپ هشتم،نشرنی:تهران
ساعی،احمد(۱۳۸۸)،توسعه درمکاتب متعارض،چاپ سوم،نشر قومس:تهران
سریع القلم،محمود(۱۳۸۶)،عقلانیت وآینده توسعه یافتگی ایران،چاپ پنجم،نشر مرکز پژوهشهای علمی ومطالعات استراتژیک خاورمیانه:تهران
موفه،شانتال(۱۳۹۱)، درباره امر سیاسی،ترجمه منصور انصاری،چاپ اول،نشر رخداد نو :تهران
هایدگر،مارتین(۱۳۹۶)،هستی وزمان،ترجمه سیاوش جمادی،چاپ اول،نشرققنوس:تهران

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا