مسجدجامعی: طرد قطر دستپخت ترامپ بود
مسجدجامعی: طرد قطر دستپخت ترامپ بود
خویشتنداری و سکوت کنیم، هیجانی نشویم، اتخاذ موضع را به تصمیمسازان واگذار کنیم
زهرا خدایی: حلقه تحریمها برای شیخنشین کوچک خلیج فارس در حال تنگتر شدن است؛ هنوز نمیتوان با قاطعیت گفت “برادران بزرگتر” دوحه را تا به کجا تحمل میکنند. کارشناسان حوزۀ خلیج فارس بر این اعتقادند که قطر روزهای سختی پیش رو دارد؛ دکتر محمد مسجدجامعی، سفیر اسبق کشورمان در مراکش و کارشناس جهان عرب در گفتگو با خبرگزاری خبرآنلاین، پیرامون بحران قطر گفت:
این نخستین مرحله از مجموعه اقدامات سیاست خاورمیانهای مجموعه دولت ترامپ است که هواداران اسرائیل و عربستان در آن بیشترین نفوذ را دارند و عمدتاً به نفع اسرائیل است و عربستان و امارات وسیله تحقق آن هستند. این هر دو به ایفای این نقش راضی هستند. چرا که تضمینی است برای وجود آنها که از مشکلات و شکنندگیهای فراوانی رنج میبرند. البته این که این ابتکار در نهایت موفق شود قابل تأمل است چرا که عموم تحصیلکردههای و روشنفکران عرب و حتی در داخل کشورهای قطع رابطه کننده، با آن مخالف هستند. شما این نکته را در رسانههای مستقل عربی و کامنتهایی که مینویسند، ملاحظه میکنید. مسئله اصلی به عنوانی تعدیل حماس و انزوای بیشتر ایران و متحدانش است.
سفیر اسبق کشورمان در پاسخ به این سوال که “اصولاً قطر در چه موقعیتی است و چه اهمیتی دارد؟” بیان داشت: قطر کشور کوچکی است که پس از کودتای پدر امیر فعلی، شیخ حمد، علیه پدرش سیاستی باز و به عنوانی توسعه طلبانه و بلکه ماجراجویانهای در پیش گرفت. وی کوشید با ایجاد شبکهای ماهوارهای به سخنگو و بلکه هدایت کننده به اصطلاح تودههای عرب تبدیل شود و جهت تجهیز سخاوتمندانه آن از بهترین تکنسینها و تحلیلگران و خبرنگاران مجموع جهان عرب استفاده کرد. این کانال در حقیقت مجموعهای بود از تحصیلکردههای عرب که تمایلاتی قومی و بعضاً اسلامی و به نوعی ضد غربی و ضد اسرائیلی داشتند.
به جز این کوشید زیربناهای لازم برای حضور فعال منطقهای و بینالمللی را فراهم آورد. از خط هوایی معروفش گرفته تا ایجاد زیربناهای لازم برای کنفرانسها و گردهمآییها و مسابقات ورزشی بینالمللی تا ایجاد شعبههای دانشگاههای بزرگ غربی در پایتخت. در کنار اینها وی کوشید «سیاست درهای باز» را در پیش گیرد و با همگان مرتبط باشد. از صدام و اسرائیل و حماس گرفته تا مخالفان جنوب سودان و دولت سودان و اریتره و اتیوپی. حتی در این موارد میکوشید نقش میانجی را بازی کند که البته کمکهای مالی او در این میان بسیار موثر بود. این رابطه به همچنین با کشورهای توسعه یافته هم وجود داشت. مخصوصاً که آنان در پی استخراج حداکثری منابع گاز و در کنار آن نوسازی کشورشان بودند. این سیاست به دلائلی تا قبل از آغاز انقلابهای عربی از جانب رژیمهای عربی تحمل میشد. تنها استثناء، تونس بن علی بود که به دلیل گزارشی در مورد تونس رابطه خود را با قطر قطع کرد و مدتی بعد با سفر شیخ حمد اصلاح شد.
قطر در ایجاد انقلابهای عربی مشارکتی فعال داشت. به جز فعالیتهای کانال الجزیره، قبل از سقوط قذافی، جنگندههای این کشور به همراه غربیان، لیبی را بمباران کردند و با تمامی امکانات در کنار مُرسی ایستادند و در ایجاد ناآرامی در سوریه و حمایت از معارضان دولت عراق پس از 2003 نقشی فعال داشتند. پس از سقوط مُرسی رابطه مصر و قطر به شدت متشنج شد و دیگر رژیمهای ناراضی هم امکان یافتند نارضایتیشان همچون بحرین و تا حدودی سعودی و امارات، ابراز کنند. واقعیت این است که این کشور به مراتب بیش از ظرفیت طبیعیاش به پیش رفت که بهرحال به بنبست میرسید. آنها در ماههای اخیر بیش از 22 میلیارد اسلحه خریدند در حالی که ارتش آنها 14 هزار نفر است. این تعداد هر مقدار هم که زبده باشد نمیتوانند این حجم را هضم کنند و به درستی به کار گیرند.
سفیر پیشین کشورمان در مراکش پیرامون تأثیر هر یک از این عوامل بر قطع رابطه کشورهای عربی با قطر اظهار داشت: این مسائل از قبل وجود داشته؛ مضافاً که هر یک به دلیل خاص خود قطع رابطه کردهاند. اینکه چرا در این مقطع زمانی، به خصوص در ماه رمضان که عموم اعراب به ویژه خلیجیان در نوعی رکود و سکون به سر میبرند، چنین اتفاقی افتاده به آنچه در ابتدا عرض شد، بازمیگردد.
این کارشناس جهان عرب در ادامه پیرامون سیاست ایران در قبال تحولات اخیر و بالاخص بحران قطر افزود: مشکل بزرگ در ایران و حتی در بین تصمیمسازان این است که منطق رفتار سیاسی اعراب و نیز خلیجیان، خصوصاً در مورد ما را، کمتر میشناسند. آنان دارای سیاست خارجی هستند امّا این عمدتاً در مورد کشورهای غربی و توسعه یافته صدق میکند. سیاست منطقهای آنها بخشی است از سیاست داخلیشان است و منطق سیاست خارجی در اینجا کم اهمیت و بلکه نامفهوم است و این در مورد ما به مراتب صحیحتر است.
حال اینکه چرا چنین است و چنین شده است، عمدتاً به تراکمهای تاریخی و قومی و مذهبی و فرهنگی باز میگردد که قدرت بدستان سیاسی و دینی مایلند آن را زنده نگاه دارند و در آن بدمند. ما به آنها در چارچوب اصول و منافع سیاسی خود نگاه میکنیم و آنها با توجه به نکاتی که گفته شد. آنها در موارد بحرانی به دشمنی با ما و حتی تظاهر به دشمنی با ما نیاز دارند. در حال حاضر باور اکثریت قریب به اتفاق نه تنها توده بلکه خواص آنها این است که دشمن اصلی آنها ما هستیم و اصولاً یکی از مهمترین اتهامات قطر رابطه غیر خصمانهاش با ایران است. تا بدانجا که بسیاری از مصریان هم چنین میگویند، در حالی که منطق سیاست خارجی مصر به کلی متفاوت با خلیجیان است.
با توجه به این نکات و با توجه به روزمره بودن سیاست در بین اعراب و خلیجیان و اینکه به سرعت دوست و دشمن میشوند بهتر آن است بیشتر خویشتنداری و سکوت کنیم و هیجانی نشویم. اتخاذ موضع و احیاناً مذاکره را به تصمیمسازان واگذاریم و آنها هم لازم نیست همه مسائل را بازگو کنند. بهتر است در آنجا که به موضعگیری بازمیگردد، رسانهها سکوت کنند اگر چه لازم است به اصل مسئله و تحلیل علمی و دقیق و بیطرفانه آن بپردازند و اینکه این تحولات چه نسبتی با مصالح و منافع و آینده ما دارد و فراموش نشود که تعارض منافع تحریم کنندگان قطر، این اقدام جمعی را به هر حال با بن بست مواجه خواهد ساخت.
شما خوانندگان محترم میتوانید مشروح گفتگو با دکتر محمد مسجدجامعی را به زودی در صفحه بین الملل خبرآنلاین بخوانید
5252