ذاکری جوان پیشرو در اصلاحِ اصلاحات ؛ مدرسه پیرمردها در زنگ آخر…
شاید امروز اصولگراترین چهره جناح راست نیز در خلوت خود به این نتیجه رسیده است که کشور سالهاست نیازمند اصلاح در بسیاری از ساختارهای خود دارد و این اتفاق باید سالها پیش از ۷۶ رقم میخورد.
تدبیرشرق/به هر حال سنگ بنای این اندیشه در ساختار سیاسی کشور به صورت رسمی(چرا که معتقدیم اندیشه اصلاحات از میانه راه پهلوی پسر در اذهان شکل گرفته بود) از آغاز بکار دولت هفتم نهادینه شد لیکن از ابتدای راه متاسفانه جمعی محدود به هر بهانه ای قصد تصرّف این جریان فکری را به نام خود داشتند غافل از اینکه کسب موفقیت این دیدگاه سیاسی در جریان سازی و پیروزی قاطع در انتخابات از بدنه ملت نشأت گرفته و دقیقا برای اعتراض به انحصار و رانت قدرت و ثروت در بین طیفی حداقلی از یک ایده به مطالبه و سپس به جنبشی ساختارمند مبدل گردیده است و رمز مانایی و ماندگاری آن در ایجاد و گسترش پایگاه مردمی برای این اندیشه میباشد.
لیکن برخی از حضرات در عین خودکامگی و فارغ از اهداف و آرمان اصلی به بدنه اجتماعی اصلاحطلبان را صرفا یک ابزار کاربردی قلمداد کرده و به جای کادرسازی و تبدیل این خیزش از یک تئوری کلی گرا به یک جریان سیاسی مشخص و هدفمند با ارکان مشخص و بکارگیری قدرت ظرفیت احزاب در این راستا با چمبره بر کرسی های خود موج بلند اصلاحات آن روزها را به مردابی ساکن و آسیب پذیر بدل کردند که متاسفانه اپیدمی این بیماری در سرتاسر کشور گریبان گیر فعالین و حامیان این طیف گردید.
شهر رشت به عنوان یکی از قطب های مطرح اصلاحطلبی در سطح کشور نیز از این شرایط مستثنا نیست و متاسفانه نه تنها بدنه اجتماعی این طیف بلکه جوانان پای کار و شناسنامه داری که همواره چرخ محرک این جریان سیاسی محسوب میشوند و با وفای به عهد خود در همه بزنگاهها رکن محوری پیشتازی این جریان در مناسبات سیاسی بودند نیز در زمان تقسیم مناصب در عین شایستگی در انزوا قرار میگیرند و این در حالیست که بازیکنان و حتی بازیگردان همه موفقیت های اصلاحات همواره همین جوانان متعصب میباشند.
نکته مبهم این قصه علت ممارست در حفظ و ابقای افرادی از نسل اول در سِمتهای مدیریتی است که سالهاست هیچ حرف و ایده جدیدی برای ایجاد تحولی اندک در حوزه مربوطه ندارند و تداوم حضورشان بیش از هر دستاورد مثبتی باعث دلسردی عموم جامعه از مدیریت ناکارامد این “سنگواره های اصلاحطلب نما” میباشد..!!
در سالهای اخیر و در پی عدم تغییر رویکرد نسبت به جوانان در این جریان سیاسی از گوشه و کنار شاهد بیان این مطالبه از سوی جوانان بوده و هستیم لیکن به دلیل عدم در اختیار بودن تریبون های رسمی این صدا آنطور که باید و شاید به گوش نمیرسید اما با حضور برخی از جوانان در سمتهای مختلف صدای اعتراض به وضعیت موجود رساتر از همیشه به گوش میرسد.
با حضور “دکتر بهراد ذاکری” در شورای شهر رشت و با توجه به صراحت کلام و آزادگی وی در ابراز عقیده و میل به اصلاح جریان اصلاحات در وی آن هم در عمل و فارغ از شعارزدگی های متداول خیلی زودتر از پیش بینی ها،سنگواره های مست از قدرت شروع به سنگ اندازی در برابر این پزشک جوان اصلاحطلب و محبوب کردند فارغ از اینکه عزم این جوان جهت پیگیری مطالبات هم نسل های خود جزم است و این بید با آن نسیم های بیجان نخواهد لرزید…
با توجه به شرایط موجود،حضور جوانان دغدغه مند و محبوبی همچون ذاکری و زاهد در این جبهه و عدم جذابیت تداوم حضور حضرات در سِمتهای مدیریتی و تصویب قوانینی همچون منع بکارگیری بازنشستگان گویی صدای زنگ آخر “مدرسه پیرمردها” به گوش میرسد و کم کم فضای خدمت به جوانان پرانرژی و با ایده های بروز فراهم میگردد که نیل به این هدف مستلزم خودباوری، مطالبه همه جانبه و حمایت از پیش گامان این عرصه میباشد.
محمدرسول محمدپور