خزان امید تکرار بهار!/ انفعال دولت روحانی، عاملی برای مانور قدرت احمدینژاد شدهاست!
نگاه ویژه : بیداری مردمی در خرداد ۹۲ برای پایان دادن به ادعاهای بیاساس و اقدامات بیفایده سبب شد تا جریانی که مدتها کشور در دستان آن بود از قدرت کنار برود. این اتفاق مبارک همزمان شد با رویکار آمدن طیفی نوین در عالم سیاست ایران که مخلوطی از تمام جریانهای سیاسی ایران غیر از افراطیون راستگرا بود. در آن زمان ملت از همه جا بیخبر تصور میکردند منجی ای به نام شیخ حسن روحانی پیدا شده است تا گَرد تمام مشکلات داخلی و بینالمللی را که ایران با آن دست و پنجه نرم میکند از چهره کشور بزداید ولی حیف که سرابی بیش نبود.
ضربه روحانی به امید
حسنروحانی که در سالهای منتهی به انتخابات ۹۶ هر شعاری برای به دست آوردن دل مردم به زبان آورده بود، از همان فردای انتخابات یا بهتر بگوییم شبی که انتخابات در حال اجرا بود و به میزان آرای مد نظر خود برای پیروزی رسید، رای مردم را نادیده گرفت. او که مدعی بود با آرای اندک خود در انتخابات سال ۹۲ نمیتواند اقداماتی خاص را انجام دهد، سال ۹۶ که بیشترین رای را به دست آورد نیز نتوانست قدم از قدم بردارد و حتی وضعیت خرابتر شد و هر روز مردم نسبت به آینده ناامیدتر شدند.
توهمهای خاص
برخی اطرافیان روحانی نیز همواره بیان میکردند که این فرد بر آرمانهای خود ایستادگی دارد و بر عهدی که با مردم بسته، متعهد است ولی شواهد و وضعیت کشور به گونهای دیگر شهادت میداد. عدهای که توهم همه مسائل خوب است را همیشه دارند نیز سعی میکنند در سر مردم فرو کنند که روحانی پشتپرده برای بهبود وضعیت مردم تلاش میکند، برای رفع حصر کوشش دارد، برای ماندگاری برجام برنامه تنظیم کرده است ولی اگر خدا بیامرز هاشمی نتیجهای از این دولت دید، مردم ایران نیز دیدند. هاشمی که اگر نبود شاید روحانی به عنوان رییس دولت در کار نبود ؛ در همان روزهای پایانی عمرش مدام از بیکفایتی مسئولان انتقاد میکرد و حتی گفته بود که اعضای کابینه به اظهارات و راهنماییهای او نیز توجهی نمیکنند و این فقط مختص به هاشمی نبود و بسیاری از دلسوزان و کارشناسان همین نظر را داشتند. این موضوع را بیان کردیم تا اعلام کنیم که اگر دولت احمدینژاد به تفکر برخی جمعها توجهی نمیکرد، روحانی و دولتش به تفکرجمعی اعتقادی ندارد و این موضوع میتواند آسیبهای فراوانی به کشور وارد کند. زیرا مردم سال ۹۲ امیدی برای تغییر در وضعیت کشور داشتند ولی رویه عملکرد روحانی به گونهای است که ملت دیگر امیدی به تغییر ندارند و تنها از خدا میخواهد فردی بیاید که وضعیت را به روزهای قبل از آمدن روحانی بازگرداند! درهمین حال هستند کسانی که ادعای مدیریتهای کلان را دارند ولی در عمل بیشک نمیتوانند اقدامی انجام دهند و این روزها تلاش میشود آنها را به عنوان گزینه اصلی بعد از روحانی به جامعه معرفی کنند. برای مثال از کاندیدای نظامی سخن به میان میآید یا برخی میگویند که شکستخوردگان دورههای قبل میتوانستند مشکل مردم را حل کنند که به طور حتم جز توهم خروجی دیگری ندارد.
احتمال بازگشت بهار
اما نمیتوان از حضور یک فرد که این روزها به تکاپو افتاده است چشم پوشید و او را نادیده گرفت؛ محمود احمدینژاد فردی که بسیاری سعی کردند وی و جریانش را از کشور حذف کنند ولی نتوانستند، گزینه ای که سال ۹۶ وی را به بهانه دوقطبی شدن جامعه کنار زدند و در نهایت با تقویت رئیسی جامعه را به دوقطبی افراطی تبدیل کردند، این روزها سعی دارد قدرت نمایی کند و بدنه اجتماعی حامی خود را که دلزده از روحانی و سیاستهای کلان هستند به رخ بزرگان بکشد.
حرکت راهبردی آن مرد
احمدینژاد مناطقی را که از لحاظ اجتماعی و معیشت محروم و ضعیف هستند یا بنا به دلایلی گرفتار برخی تبعیضهای شدهاند برای مناسبتهای مختلف شناسایی میکند و با حضور در میان آنها نمایش میدهد که میتواند امید را همچنان در میان مردم زندهنگه دارد. این فرد با حمایت از اصل انقلاب و با حمله مبهم به شخصیتهایی که اداره کشور در اختیار آنهاست سعی میکند که خود را به نوعی ناجی نشان دهد و میداند که اقشار مختلفی در کشور هستند که همچنان به سیاستهای او اعتقاد دارند.
از دستاورد ملموس تا ادعای پوچ
بیشک انتقادهای فراوانی به احمدینژاد و دوران ریاستش وارد است ولی این فرد و دولت نهم و دهم دستکم برای برخی اقشار دستاوردهایی داشت که این روزها اگر حمایتی از جانب آنها میشود نتیجه آن دورانی محسوب میشود که برای آنها زحمت کشیده است اما روحانی و دولتمنتگذارش جز برای اطرافیان خود هیچ ثمره خاصی برای ملت ایران نداشته است. اگر احمدینژاد به گفته برخی یارانههای ناقص، مسکنهای پوشالی مهر، سود ناچیز سهام عدالت و … را به جا گذاشته و توان این را دارد که از آنها سخن بگوید، این جماعت اعتدالی اگر تکانی به خود ندهند، جز کوهی از شعار و مشکل دستاورد دیگری برای مردم ایران به جا نخواهند گذاشت.
خزان امید، تکراربهار
این خزان امید در میان مردم، گذشته از آنکه زندگی را برای ملت سخت کرده است، میتواند ایران را در آینده گرفتار موضوع دیگری به عنوان تَکرار بهار کند؛ رویدادی که شاید برای بسیاری از افراد و جریانهای حاضر در ایران خوشایند نباشد.