آخرین خبرها

دکتر محمد مقدم: اگر آمریکا عهدشکنی کرده به دولت چه ربطی دارد؟/ در تندروی هیچگاه منفعت های ملی را نخواهید دید/ جریان نگران با هر سمت و سویی که دولت مستقر را تضعیف کند، همراه می گردند

پایگاه خبری جماران، سجاد انتظاری:  معاون بین الملل موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) با اهتمام بر اینکه هیچ گاه در تندروی منفعت های ملی را نخواهیم دید، اظهار کرد: در کمال تأسف جریان افراط گرا و افراطی در داخل کشور هیچ گاه به مصالح ملی نیندیشیده و منفعت های جمعی را موردنظر نگرفته است. برای آنان با اهمیت این است که دولت را تضعیف کنند، موفقیت های آن را نادیده دریافت کنند و دولت را آماج سنگ پراکنی های قدرت های دیگر قرار دهند تا بتوانند به هدف خود که تضعیف یا اسقاط دولت مستقر است، برسند. اگر غیر از این است باید واکاوی کنیم نگاه کنیم ما چه راه دیگری جز برجام داشتیم؟

آنچه در ادامه می آید تفضیل اظهار کرد و گوی خبرنگار جماران با حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد مقدم عضو مجمع روحانیون مبارز است:

آقای دکتر! نظر شما در مورد دو قطبی شکل گرفته در فضای سیاسی بین المللی پس از خارج شدن آمریکا از برجام چیست؟

اگر غیر از این است باید واکاوی کنیم نگاه کنیم ما چه راه دیگری جز برجام داشتیم؟من باید با قاطعیت بگویم که برجام یکی از هنرمندی های دیپلماتیک کشور ما در عرصه سیاست بیگانه بود. به عقیده من ایران و این تیم مبرّز، کارآشنا و دنیا شناس در مبحث برجام، اولا توانستند اجماع جهانی بر علیه ایران را بشکنند و ثانیا ضمن مجاب کردن جامعه جهانی در به رسمیت شناختن حق غنی سازی ایران، ماهرانه بحران اتمی ایران را حل و فصل کرده و با تصویب قطعنامه در شورای امنیت، تحریم های مربوط با مبحث اتمی را بی اثر کنند.

از همان زمان هم ما دچار یک دو قطبی ناخواسته شدیم؛ یعنی در یک سو جریان افراطی در آمریکا و داخل کشور خودمان قرار داشت و در سوی مقابل جهانی که به صلح و ثبات می اندیشید. همین جمعیتی که امروز خواهید دید به صورت یک قطب سازمان یافته منتقد و منتقم شکل گرفته، همان افراطیون آمریکا از سنا گرفته تا سیاستمدارانی می باشند که همه از آبشخور یهود و اسرائیل ارتزاق می کردند. به همین دلیل بود که در منطقه رژیم صهیونیستی و کشورهایی مثل عربستان سعودی و امارات، همه از این توافق دلخور، ناراضی و دلواپس بودند.

در کمال تأسف به این مسأله جریان تندروی داخل کشور ما نامیده شده به دلواپسان را هم اضافه کنید که من هیچ گاه نتوانستم متوجه شوم غیر از این توافق چه می خواستند؟! مگر ما غیر از حق غنی سازی چیز دیگری می خواستیم؟ ما که مدعی بودیم و هستیم و می باشیم و رهبری معظم هم از همان آغاز بر ضرورت حفظ حرمت استفاده از این حق مسلم اهتمام داشتند و مکررا تصریح نمودند که  ایران هیچ گاه به دنبال دست یافتن به جنگ افزار اتمی نبوده و نیست.

در کمال تأسف از همان آغاز، این جریان افراطی در داخل و خارج از کشور، یعنی جریان جمهوری خواه و حتی قسمتی از دموکرات های افراطی در آمریکا، هیچگاه نمی خواستند ایران روی آرامش را ببیند و به چرخه اقتصادی جهان بازگردد. طبعا وضع منطقه، عربستان سعودی و اسرائیل، امارات و کشورهایی که به عقیده من اصلا به حساب نمی آیند، هم مشخص است؛ تا جایی که عربستان اعلام نمود مشکل ما اسرائیل نیست؛ زین پس مشکل ما ایران است و این دوگانگی را از همان آغاز رقم زدند.

پس از انتخابات آمریکا، ترامپ با همان ایده های تندروانه، استیلا جویانه و مستکبرانه آمد؛ با این شعار که ما باید به آمریکا و قدرت آمریکا بیندیشیم و کشورمان را از این دایره شکل گرفته بیرون بیاوریم. از همان آغاز دستاویز جویی های آمریکا آغاز گردید و با اینکه مرجع شناخت کارکرد ایران در چارچوب این توافقنامه آژانس بین المللی انرژی اتمی بوده و است و آنان به دفعات هم اعلام نموده اند که ایران مو به مو به این قرارداد پایبند بوده، سه ماه به سه ماه با دستاویز های مختلفی، تهدید می کرد که به دنبال خارج شدن از برجام است؛ تا اینکه چند هفته قبل به صورت رسمی خروجش را اعلام نمود.

پس از نقض قرارداد محیط زیست و گازهای گلخانه ای و چندین قرارداد تجاری، این چندمین قرارداد بین المللی بود که آمریکا از آن خارج گردید و ۵+۱، مبدل به ۵ گردید. طبعا این قرارداد چندجانبه تنها میان ایران و آمریکا نبود که با عهدشکنی یک کشور فسخ گردد. طبیعی بود که اروپا، چین و روسیه که طرف قرارداد بودند، با کارکرد آمریکا در ارتباط با برجام مخالفت کنند. برای اینکه اگر قرار باشد یک کشور خیلی راحت قراردادهای چند جانبه را زیر پا بگذارد، دیگر اصلا سنگ روی سنگ بند نمی توان.

از آنجایی که اروپایی ها بدعهدی های آمریکا و نقض های متعدد قرارداد های بین المللی توسط این دولت را تجربه کرده بودند و از طرفی ۱۲ سال برای مذاکره در مورد برجام وقت گذاشته بودند، این توافق برد – برد برای آنان با ارزش تلقی می گردید. طبیعی بود که اروپا و به دنبال آن روسیه و چین اعلام نمودند که ما در جهت حفظ برجام همه کوششمان را می کنیم. طبعا این دو قطبی شکل گرفت؛ یک طرف آن اروپا، ایران، چین و روسیه بودند و یک سوی دیگر آمریکا، اسرائیل و کشورهای تحت سلطه آمریکا مثل عربستان سعودی، بحرین و امارات که به عقیده من با ایران دشمنی و دشمنی ایدئولوژیک دارند.

و اما جواب سوال شما این است که امروزه به شکلی دقیق در ارتباط با برجام، شاهد دو سوی تماما متقابل هستیم؛ در یک سوی آمریکا و متحدانش و در سوی دیگر، کشورهای دیگر امضا کننده برجام قرار دارند. در این جهت آنچه مشخص است اینکه کشورهای غربی پیش از اینکه به فکر برجام و ایران باشند، به فکر مسائل خودشان می باشند و عزم سیاسی آنان بر شکستن و فرو ریختن این توافقنامه نیست. به عقیده من پیامدهای بی چون و چرای آن تبعات و عوارضی برای دنیا خواهد داشت که در وهله اول دامنگیر خود غرب خواهد گردید. به همین دلیل عزم سیاسی آنان بر حفظ برجام است و از طرف دیگر آمریکا و متحدانش در منطقه تمام کوشش خود را می کنند تا راه های موفقیتی که در جهت حفظ برجام است را مسدود کنند. بنابراین تماما منطقی است که در ازای این مسأله دو قطب متأثر از دو دیدگاه متمایز شکل بگیرد.

 

در گفت وگو های شما به افراطیون داخلی اشاره گردید. این اشخاص وقتی که آمریکا در برجام بود با آن مخالفت می کردند و برجام را قراردادی به سود آمریکا می دانستند و امروز هم که ترامپ از این قرارداد خارج شده بابت این مبحث به دولت ایران انتقاد می کنند. نظر شما در مورد این موضع گیری های دوگانه در ازای برجام چیست؟

نظر شما در مورد این موضع گیری های دوگانه در ازای برجام چیست؟این دوگانگی از جریان هدفمند خراب کردن دولت نشأت می گیرد. در حقیقت جریان دلواپس با هر سمت و سویی که دولت مستقر را تضعیف کند، همراه می گردند. دلیلش هم این است که در کمال تأسف جریان افراط گرا و افراطی داخلی هیچ گاه به مصالح ملی نیندیشیده و منفعت های جمعی را موردنظر نگرفته است. برای آنان با اهمیت این است که دولت را تضعیف کنند، موفقیت های آن را نادیده دریافت کنند یا آن را آماج سنگ پراکنی های دیگر قدرت ها قرار دهند تا بتوانند به هدف خود که تضعیف یا اسقاط دولت مستقر است، برسند. اگر غیر از این است باید واکاوی کنیم نگاه کنیم ما چه راه دیگری جز برجام داشتیم؟ یا اکنون که در مقابل این مسأله قرار گرفته ایم، چه راهی داریم جز راهی که عقلای طایفه و دولتمردان ما دارند می روند؟ یعنی کوشش کنند برجام در حال احتضار را جان بدهند و بتوانند آن را حفظ نمایند تا شرایط را برای کشور و مردممان آماده و سازگار کنند.

بنابر این، به عقیده من افراطیون داخلی ما جز تضعیف دولت و چوب لای چرخ دولت گذاشتن هدف دیگری را دنبال نمی کنند؛ وگرنه خودشان هم می دانستند که به هر حال در یک قرارداد بین المللی همه چیز را به شما نمی دهند.  به هر حال یک چیزی را باید بدهید تا یک چیز را که به دنبالش هستید، بگیرید؛ اما در این داد و ستد نباید حالت بازندگی، وادادگی و تسلیم باشد. ما از همان اول هم اظهار می کردیم «انرژی اتمی حق مسلم ماست». ما در برجام به حق مسلم خود آمدیم. چه چیز دیگری می خواستیم؟ یا اگر الآن آمریکا عهدشکنی کرده، به دولت چه ربطی دارد؟ بنابراین از آنجایی که تندروی نقطه مقابل عقلانیت است، هیچ گاه منفعت های ملی و مصالح جمعی را در آن نخواهید یافت.

 

شاید آنان بگویند نقش اهرم فشار به دولت های بیگانه را بازی می کنند و خواسته یا ناخواسته در جهت منفعت های ملی حرکت می نمایند. نظر شما در این خصوص چیست؟

نظر شما در این خصوص چیست؟به هر حال اگر بنا است اهرم فشاری هم به کار گرفته گردد، باید از طریق قانونی و راه خودش باشد. در حقیقت فشارهای آنان روی دولت و کسانی است که قصد دارند این برنامه را ساماندهی کنند. شما خودتان را جای مسئولانی بگذارید که دارند کوشش می نمایند؛ اگر نگاه کنند به جای تقدیر و تشکر و دادن روحیه، دائما در رسانه های متفاوت من جمله صدا و سیما یک نفس آنان را تضعیف می کنند، آنان هم داعیه لازم و کافی را برای مبارزه با دشمنی های آمریکا پیدا نمی کنند.

من باور دارم، به میزانی که شما به دیپلمات ها و دولتمردانتان روحیه می دهید، آنان هم توان دارند در عرصه سیاست بیگانه قدرت های بیرونی را تحت فشار قرار دهند.

در کلیت ماجرا هم که مقام معظم رهبری رفتار کلی و نقشه راه را مشخص نموده اند. به هر حال ما باید در این جهت کوشش کنیم که اروپایی ها وسط کار ما را رها نکنند. اروپایی ها و دولتمردان ما نیز که دارند کوشش خودشان را می کنند. همه ما نیز به این نتیجه دست یافته ایم که هیچ راهی جز حفظ برجام نخواهیم داشت.

من دلواپس هستم که این دست نقطه نظرات تندروانه، همانطور که در زمان مذاکره برای برجام هم عنوان می گردید، به جای اینکه در سفرای سیاست بیگانه ایجاد داعیه کند، در آنان ایجاد ناتوانی، دلمردگی یا شکستن روحیه داشته باشد. آنان باید با روحیه قوی وارد میدان و گود گردند و قطعا این کار را می کنند. مصلحت عمومی جامعه در همین است. آقای ظریف و تیم او قابل اعتماد می باشند، رهبری و دولت به آنان اعتماد دارند و قطعا تمام کوشش خودشان را هم انجام می دهند.

واضح است که اگر در فضایی دو مرتبه همان فحش ها، تحقیرها و ناسزاگویی ها تکرار گردد، نه فقط فشاری بر اروپا نخواهند آورد، لکن هیچ گونه روحیه ای در درون هم به وجود نخواهد آورد. ما باید مراقب باشیم که گاهی با این دستاویز جویی ها باعث ناامیدی در جامعه و فضای عمومی کشور خودمان نشویم.

 

رهبر معظم انقلاب فرمودند ما باید از اروپا التزام عملی دریافت کنیم که به تعهداتشان در این قضیه عمل کنند؛ در غیر این صورت ما باید از برجام خارج شویم. به نظر شما ما توان داریم به اروپایی ها اعتماد نماییم و آنان آمریکا را به عنوان متحد استراتژیک خودشان کنار می گذارند؟

به نظر شما ما توان داریم به اروپایی ها اعتماد نماییم و آنان آمریکا را به عنوان متحد استراتژیک خودشان کنار می گذارند؟عرصه بین الملل و سیاست بین المللی جای اعتماد نیست و جای حفظ منفعت های است. اروپا به دنبال منفعت های خودش است و ما نیز باید به دنبال منفعت های خودمان باشیم و هستیم. خارج شدن آمریکا از برجام در حقیقت تحقیر اروپا و کشورهای دیگری مثل چین و روسیه بوده است که پای این قرارداد را امضا کرده اند.

ما باید این حقیقت را به آنان جابه جا کنیم که اگر اروپا در جهت حفظ برجام کوشش نکند، طبیعی است که خودش هم در این ماجرا خدشه خواهد دید و به عقیده من منفعت های کلی آن هم تحت الشعاع قرار خواهد گرفت. به نظر می آید خود اروپایی ها هم به این حقیقت دست یافته اند و دارند کوشش می نمایند.

اما به هر حال آنان توان ندارند نسبت به خیلی از شرکت های بزرگشان هم بی اعتنا باشند چون شرکت های بزرگ منفعت های خودشان را خواهند دید؛ به صورت مثال زیمنس منفعت خودش را می بیند که با ایران چقدر کار می کند و با آمریکا چقدر کار می کند.

 

سوال بعدی من هم همین بود که اروپایی ها چقدر توان مبارزه با تحریم های احتمالی آمریکا را دارند؟

باید توجه نماییم ما در نقطه ای قرار گرفته ایم که اگر این فرایند را با دیپلماسی قوی پیش ببریم، هیچ گاه آمریکا به اجماع موردنظر خود بر علیه ایران نخواهد رسید. یعنی اروپا، چین و روسیه یک طرف می باشند و آمریکا یک طرف تنها. به عقیده من درست عمل کردن ما به انزوای آمریکا خواهد انجامید.

در این برهه با اهمیت این است که چقدر اروپا توان دارد منفعت های اقتصادی ما را تأمین کند. به هر حال خود آنان اعلام نموده اند دارند بعضی بانک های رتبه دوم را تعبیه می کنند که از طریق آنان چرخش پول ایران انجام بگیرد یا حتی برای فروش نفت ایران کوشش هایی شده است؛ به هرحال به نظر می آید تا جایی که توان دارند می کوشند تا آن معادله را حفظ نمایند.

این تلاش های آمریکا و موضع های آنان نشان می دهد که آنان گذشته از عزم سیاسی، دنبال این می باشند که دست ایران هم تهی نباشد. آنان می دانند اگر ایران به دستاوردی نرسد، خارج شدن آن هم از برجام طبیعی است. اگر شما به این نتیجه برسید به توافقی تن داده اید که در آن هیچ چیزی نصیب شما نمی توان، در این صورت خود به خود این توافق فرو می ریزد. آنان هم می دانند که برای حفظ توافق گذشته، علاوه بر پشتیبانی سیاسی از ایران باید پشتیبانی اقتصادی هم دارا باشند. آنان دارند کوشش خودشان را می کنند اما اینکه ایران توان دارد به صد در صد منافعی که آمریکا بود برسد، یقینا چنین چیزی نخواهد بود، اما قطعا مثل پیش از برجام هم نخواهد بود.

این را توجه کنید که خارج شدن ما از برجام به معنای بازگشت همه تحریم ها، همه قطعنامه های سازمان ملل و در یک جمله بازگشت اجماع جهانی بر علیه ایران است و قطعا ایران دنبال چنین چیزی نخواهد بود. من باور دارم با دیپلماسی فعالی که ایران دارد و عزم سیاسی و راهکارهای اقتصادی اروپا، برجام را حفظ می کنند تا نگاه کنیم در انتخابات آینده آمریکا چه رخدادی شکل می گیرد. به هر حال با تغییر معادلات سنا و سناتورهای آمریکا در انتخابات بعدی و دولت بعدی، قطعا جامعه جهانی به شیوه دیگری عمل خواهد کرد.

 

پس از خارج شدن آمریکا از برجام شاهد تناقض در گفتار و موضع های بعضی از دولت های اروپایی بودیم؛ من جمله اینکه مکرون اظهار کرد باید در مورد جنگ افزار های ایران هم با آنان مذاکره کنیم. یکی از مقام های روسیه هم اظهار کرد ایران باید امتیاز بدهد تا برجام حفظ گردد. این موضع های نشان می دهد که آنان برجام را در این حالت قصد ندارند و شاید مشابه ترامپ به برجام ۲ یا مکمل برجام معتقدند. نظر شما در این خصوص چیست؟

نظر شما در این خصوص چیست؟ایران هم هیچ گاه گفتگوها دیگر را نفی نکرده است. ایران برجام را به عنوان یک امر مستقل می بیند؛ یک قرارداد تمام شده و غیرقابل بحث دو مرتبه. اما همیشه زمینه مذاکره در محورهای دیگر باز است. به صورت مثال ایران اعلام نموده که ما روی مسأله یمن آماده مذاکره هستیم. اما موضع ایران تا امروز، که به حق هم است، این است که برجام اگر بخواهد بماند، باید برجام باشد؛ قراردادی که بسته شده را دیگر توان ندارید باز کنید.

اصل مذاکره چیز بدی نیست. اما این یک امر مستقل و یک پرونده به صورت مجزا است. این موضعی بوده که همیشه ایران داشته و خود اروپایی ها هم خواه یا ناخواه این را خواهند قبول کرد. واقع بینانه است که برجام را به عنوان برجام قبول کنند و در حفظ آن از نظر سیاسی و اقتصادی در حد مقدوراتشان کوشش خستگی ناپذیر دارا باشند.

 

نظرتان در این خصوص که گفته اند ایران باید امتیاز بدهد چیست؟

باید در مقابل هر امتیازی که می دهید، امتیازی هم بگیرید. یعنی به عقیده من خیلی از مسائل ایران توان دارد در روی میز مذاکره قرار بگیرد و در مورد آن اظهار کرد و گو گردد ولی در مقابل هر امتیازی، باید امتیازی باشد. دنیای سیاست دنیای برد – برد است؛ ولی به شرط اینکه در عمل برد – برد باشد. ایران یا هر کشور مستقل دیگری، حاضرست عارضه ببیند ولی دست هایش را بالا نگیرد و تسلیم نشود. امتیاز دادنی که در مقابلش امتیاز گرفتن در مذاکره باشد، چیز بدی نیست؛ کما اینکه ما در برجام نمایش دادیم که امتیاز دادیم و امتیاز گرفتیم.

 

این در هر مبحث دیگری توان دارد مصداق داشته باشد؟

به شکلی دقیق توان دارد این طور باشد. این بستگی به سیاست های کلی و کلانی دارد که رهبری نظام تصریح می کند و ما تابع آنان هستیم. اگر وی مصالح کلی و منفعت های عمومی را ببیند، یک مسأله را به مذاکره می گذارد و مفهوم آن مذاکره این است که امتیاز می دهید و امتیاز می گیرید. بستگی به این دارد که سکاندار این کشتی منفعت های عمومی را چگونه بررسی می کند.

 

به غیر از اتحادیه اروپا و روسیه، چین هم یکی از کشورهای حاضر در توافقنامه برجام است. با توجه به اینکه پس از خارج شدن آمریکا از برجام چین آخرین کشوری بود که اعلام موضع کرد، بعضی تحلیلگران بیان می کنند چین فقط منفعت های اقتصادی خود را می بیند و اتفاقا اگر ایران تحریم گردد تجربه نشان داده که قسمت چینی ها از اقتصاد ایران بالا می رود. در نتیجه به نظر آنان چینی ها مایل به بقای برجام ندارند. نظر شما در این خصوص چیست؟

نظر شما در این خصوص چیست؟به هر حال هر کشوری منفعت های اقتصادی و سیاسی خودش را می بیند. مگر به علت منفعت های ما است که اروپایی ها بیان می کنند از نظر سیاسی برجام باید حفظ گردد؟ ولی چین یا روسیه باید خودشان را در عرصه بین الملل در مقابل قراردادهای چند جانبه هم نگاه کنند. اثرها منفی شکستن قرارداد چند جانبه دامنگیر همه آنان خواهد گردید. آنان هیچ راهی ندارند جز اینکه از نظر سیاسی پشتیبانی نمایند و هیچ راهی ندارند جز اینکه برای حفظ راه حل سیاسی، روزنه های اقتصادی را هم باز کنند؛ ولی تا چه مقدارش را باید در انتظار ماند و دید.

باید برای دیپلمات ها، دولتمردان و سفیران عرصه بین الملل، دعا و آرزوی موفقیت کنیم. همانطور که در دشوارترین شرایط گفتگوها توانستند برجام را به نقطه پایانی برسانند، امید داریم با خارج شدن آمریکا و حفظ برجام بتوانند منفعت های کشور را تأمین کنند.

انتهای پیام

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا