محیطزیستگرایی افراطی؛ بیراههای در فعالیت اجتماعی
ایمان رنجکش
تدبیرشرق/امروزه با در معرض تهاجم قرار گرفتن و دست و پنجه نرم کردن طبیعت استان و کشور با انواع و اقسام تهدیدهای زیست محیطی، حراست و پشتیبانی از آن بیش از پیش احساس می شود. سازمان های مردم نهاد بعنوان واسط بین دولت و جامعه نقش مهمی در پررنگسازی و اگاهی بخشی مسائل اجتماعی بین آحاد مردم دارند که خوشبختانه فضای امروز فعالیت های اجتماعی در کشور به شکل پرشوری دنبال می شود و مخصوصا سمن های زیست محیطی، گام های موثری در جهت جلب مشارکت های اجتماعی برای پاسداری از محیط زیست انسان ها بر می دارند.
اما از آنجایی که کشور ما فاقد آموزش های اولیه و پایه های رسیدن به توسعه اجتماعی است، موجب می شود تا هر گروهی صرفا به نیت خودنمایی و با رفتارهای هیجانی و سروصدا بتواند نام و نشانی دست و پا کند و تنها به نیت چهره آفرینی به چالش های اجتماعی ورود می کنند.
سدسازی را متوقف کنید، دور کوه و دریا و تالاب سیم خاردار بکشید، گردشگری و توسعه را تعطیل کنید و شعارهایی که در بسیاری از موارد از عقلانیت بدور است و وقتی از آن ها راهکار بهتر را طلب می کنید از پاسخ می مانند و فریاد وامسلما سر داده و با نمایش گذاشتن چهره اقتدارگرا از طرف مقابل می گویند که شما دارید درختان و کوه و دریا را می بلعید و انگار که هر که بیشتر فریاد بزند یا بنا به ابزارهای امروزی کامنت و هشتگ بیشتری در شبکه های اجتماعی منتشر کند لابد حق با اوست!
دلمشغولی های محیط زیستی بدون شک دغدغه همه ماست اما وقتی رویه افراطی در پیش گرفته می شود، مسلما مورد پذیرش جامعه نیست و متاسفانه وقتی کمی بیشتر در عمق قضیه می روی و لایه های بیشتری را کنار میزنی متوجه میشوی که در زیر پوست این افراط گرایی نه تنها دغدغه اجتماعی در کار نیست بلکه سناریوهایی حتی برای باج خواهی و سیاسی کاری تدارک دیده شده است که تجربه و تغییر و تحول های گذشته مهر تاییدی بر رفتارهای منفعت طلبانه این گونه افراد است.
امید می رود با درک صحیح از مسئولیت اجتماعی و فراگیری مهارت های لازم مطالبه گری بر اساس منافع ملی و نگرش عمیق تر نسبت شرایط و بهره وری صحیح از منابع، این افراد در مسیر دستیابی به ایده آل های زندگی و شناخت از آمیختگی مرزهای بی راهه با مسیرهایی که به توسعه ختم می شود، بتوانند پاسخگویی مناسب در برابر اعتماد عمومی جامعه داشته باشند زیرا هیچ کس حق ندارد اعتماد عمومی این سرمایه بزرگ اجتماعی را با درآمیختگی دیدگاه های شخصی و منفعت های گروهی دچار تردید و چالش نماید و از همه مهم تر باید بدانیم که فرصت های سوخته دیگر باز نخواهند گشت!