اجتماعیاستان ها

گفت و گو با فرهام زاهد عضو شورای شهر رشت و رئیس حزب ندای گیلان: حزب ندا از جریان اصلاح طلب دلخوری دارد/ نمره قبولی به شهردار می دهم/ لیست منتشر شده رسانه ها را خودم پیگیری کردم/ امر حزبی نداریم که هرکسی با من است حتما به همه لیست رای می دهد

گفت و گو با فرهام زاهد عضو شورای شهر رشت

فرهام زاهد سال ۸۱ که در ۲۶ سالگی کاندیدای انتخابات شورا شد و چه اکنون که به عنوان رئیس کمیسون برنامه و بودجه شورا حضور دارد در نزد رسانه ها و افکار عمومی به عنوان یک چهره جوان شناخته می شود و البته اولین استفاده از این عنوان را  سال گذشته بدست آورد که به جزء ورود به شورا با رای بالا توانست ریاست شاخه گیلان حزب ندای گیلان را نیز بدست آورد و به عنوان یک چهره اجتماعی و سیاسی  بیشتر از گذشته از زیر سایه نام برادر خود خارج شود.

شاید  بتوان او را یک نمونه موفق از افرادی دانست که آرام آرام روند سیاسی خودشان را طی می کنند و به بالا می روند، هرچند هرگاه قرار است انتقاداتی از او مطرح شود بیشترین چیزی که به چشم می خورد این است که او همچنان از تجربه چندان بالائی برخوردار نیست. این تناقض از آن جا نشات می گیرد که او و هم نسلانش همیشه در سالهای گذشته زیر سایه بزرگان سیاست باقی مانده اند  و همیشه از آن ها به عنوان جوانان نام برده می شود. امری که باعث شده که زاهد قبل از گفت و گو با گیل خبر  از عنوان جوان برای خودش ابراز ناراحتی کند.هرچند خودش هم اذعان می کند که در بهترین زمان وارد عرصه شده است.

گفت و گوی گیل خبر با این عضو شورا که حاکی از پرسش هایی در مورد اتفاقات سیاسی و اجتماعی خودش، انتخابات،  حاشیه های شورا و شهرداری  و حزب ندای گیلان بود را در زیر می خوانید.

در موقعیت مناسبی وارد شورا شدم/ سال ۸۱ جمع دوستان من را وارد عرصه کرد

آقا زاهد شما از ۸۱ خواستید وارد شورا شوید. الان که بعد از ۱۵ سال وارد شدید فکر می کنید دیر ورود کردید یا موقع مناسبی بود؟

به نظرم موقع مناسبی آمدیم. چون اعتقاد دارم طرف باید کاری که انجام می دهد که  یک سری توانایی ها را در خود ببیند. در سال ۸۱ ورود به عرصه شورا یک بحث هیجانی بود. زمان و مکانی که داشتیم  و با مشورت مجموعه دوستان  کاندیداتوری من شکل گرفت. ۱۵ سال پیش شرایطی پیش آمد که دوستان گفتند به این عرصه ورود کنم. شاید آن موقع خیلی برنامه ای برای مدیریت شهری نبود و در آن زمان برای این مسائل خالی از ذهن بودم. اکنون با مسائل شهری که موجود است و برنامه ریزی هایی که برای آن باید داشته باشیم فکر می کنم می توانم راه را بهتر بروم.

گفته بودم اگر انتخابات شرایطش به گونه ای باشد که بتوانم به آن ورود کنم توان رای آوردن را دارم

فکر این رای نسبتا بالا را داشتید؟

انتخابات در شهرستان فاکتورهای مختلفی دارد. اینطور نیست که عضو یک جریان سیاسی باشید و بتوانید رای کسب کنید. اگر اینطوری بود لیست امید ما باید همه اعضایش مثل خیلی از شهرها وارد شورا می شدند. ولی می بینید کسانی که رای اوردند کسانی هستند که یک پایگاه و عقبه ای داشتند. من مغرور نیستم ولی گفته ام که اگر انتخابات شرایطش به گونه ای باشد که بتوانم به آن ورود کنم توان رای آوردن را دارم. حالا این که تعداد کمیت و کیفیتش چگونه است بماند و در پاسخ به شما، نه این مقدار را فکر نمی کردم. ولی همیشه گفتم که لیست امید یک امتیاز ویژه است برای کسانی که کاندیدای شورای شهر هستند و این لیست می توانند برای کسانی که عقبه و پایگاهی دارند  رای خوبی را جمع کند.

نمی پذیرم که برای بقیه لیست امید کار نکردیم/  امر حزبی نداریم که هرکسی با من است حتما به همه لیست رای می دهد/ لیست امید می توانست از چهره های خوشنام شهر و مدیران موفق و یا تکنوکرات باشد

یکی از انتقاداتی که به سه نفر لیست امیدی که در رشت رای آوردند وارد می شود این است که برای آن هشت نفر بقیه که رای نیاوردند کار نکردند و در واقع به خاطر همین  میزان اختلاف بسیار زیاد بود. آیا شما بیشتر تبلیغ کردید یا برای بقیه تبلیغی صورت نگرفت؟

من بخش  اول را قبول دارم. البته نه بدان معنا که ما بیشتر کار کردیم. دوستانی که رای آوردند شرایطی داشتند که برای باقی دوستان ما آن شرایط وجود نداشت، اگر ما در مورد لیست امید نوع کارکرد لیست را تغییر می دادیم شاید تغییر می کردیم. ما از لحاظ ستادی در وضعیت خوبی قرار نداشتیم. خیلی از مردم در جریان این لیست نبودند. اتفاقی که برای مجلس بود و ما شاهد این بودیم که برای لیست امید تراکت دستی پخش کردیم. بنرهای مختلفی در سطح شهر زدیم و از سایت ها و رسانه های مختلف کمک گرفتیم و اطلاع رسانی کردیم ، باعث شد کسانی که خیلیها یک هفته قبل از انتخابات شانسی برای آن ها قائل نبودند به یک باره با رای مردم سهمیه ورود به مجلس را پیدا کنند . به نظرم آن اتفاق به هر دلیلی که می تواند اختلاف نظر باشد یا به خاطر محدودیت های قانونی مثل قرارگیری مشترک ستاد آقای روحانی با لیست امید یا بد بسته شدن لیست به آن موفقیت لازم نرسید. به نظرم لیست امید می توانست از چهره های خوشنام شهر و مدیران موفق و یا تکنوکرات باشد و حتی اگر فرهام زاهد هم کنار می رفت می توانست موفقیت کسب کند . ولی وقتی می آئیم لیستی را صرفا بر اساس جریان سیاسی تنظیم می کنیم باید رای جریان سیاسی را برایش انتظار داشته باشیم. ما افرادی داشتیم که در لیست نبودند و رای آوردند. به نظرم جریان سیاسی نیست که در این شهرها می تواند باعث موفقیت شود. برای همین چنین فاصله ای بین من زاهد با ۲۱ هزار رای با فردی اتفاق می افتد که ۹ هزار رای آورده است. آیا این کسی که رای اورده همه را از لیست گرفته است؟

بحث هایی پیش می آید که ما برای بقیه  کار نکردیم .من این را نمی پذیرم. شاید در بعضی جاها یک مقدار سعی کردیم خودمان را بیشتر از لیست دوست داشته باشیم ولی همیشه سعی کردیم با لیست هماهنگ باشیم. در واقع آمدیم پیام مشترک بدهیم و لیست را به هواداران دادیم. ولی یک امر حزبی نداریم که هرکسی با من است حتما به همه لیست رای می دهد. من طرفداران داماش و سپیدرود را داشتم، جامعه هنرمندان، پرستاران و بخشی از بازار بود و مجموعه دوستان و رفقا کنار هم جمع شد و به این رای کمک کرد.

ندا از جریان اصلاح طلب دلخوری دارد/ جریان اصلاح طلبی به جریان جوان به عنوان صف نگاه می کند/ با هم سن و سال های خودم که عملکرد اصلاح طلبی را در هر قالبی می پذیرند مشکل دارم

شما اکنون رئیس حزب ندای گیلان نیز هستید که از احزاب اصلاح طلب استان است ولی یکی از نقدهایی که به آن وارد می شود ساز ناکوکش با جریان اصلاح طلبی است که انتقاداتی را نسبت به آن وارد کرده است. این را قبول دارید؟

یک دلخوری غالب مجموعه ما از کل جریان اصلاح طلبی دارد. این در بین همه اعضای ندا در استان هم هست.  خیلی از این دوستان بزرگ ما می گویند من ۲۴ سال شهردار، فرماندار یا فرمانده جنگ بودم. من می گویم آیا نسل بعدی که آمد آپشن های کمتری دارند؟  آیا شما که وارد این عرصه شدید  تمام کارهایی که انجام داده اید درست بوده، یعنی ذاتا شهردار و فرماندار بودید؟ دوستانی هستند که از همان دوران جوانی مسئولیت هایی داشتند. بعد میبینیم جریان اصلاح طلبی به جریان جوان به عنوان صف نگاه می کند که هر موقع انتخابات می شود  آن ها را جمع و به آن ها قول می دهد و بالاترین عملکرد و بیشترین کار عملیاتی و حتی فکری  را همین جوانان انجام می دهند ، انتخابات که تمام می شود دیگران سهم خودشان را می برند و به جوانان چیزی نمی رسد. غصه دارتر این است  که دوستانی مسئولیت ستادی دارند می بینیم که هیچ سهمی در این خانه قدرت نبرده اند!

بزرگان اصلاح طلبی استان ما الان کجای کار هستند؟ چه پستی گرفته اند؟ آیا این ضعف عملکردی آن ها است؟ اگر برای روحانی کار کردیم و ایشان رای قابل توجهی در این استان گرفته که می توانم بگویم حتی اول شده سهم ما از آقای روحانی چه چیزی است؟ سهم گیلان هم جزء آقای نوبخت چه چیز دیگری است؟

اصلاح طلبان  گیلان در دو حوزه ضعیف عمل می کنند. یک سهمی که باید در این دولت داشته باشند و بر اساس آن سهم به جامعه پاسخ دهند.که مردم نگویند فلانی آمده تبلیغ کرده و از جریان اصلاح طلبی رای کسب کرده ولی بعد از انتخابات می گوید چون فلان کس استاندار شده من کاره ای نیستم. دوم هم این که در مورد برخورد با عملکرد دولتی است که از آن حمایت می کنند. اگر در حوزه ای ضعف دارد نگوییم که این را نزنیم چون خودی است. من هفته قبل در ایام تعطیلات نسبت به عملکرد مدیران انتقاد وارد کردم که خیلی ها گفتند آقا اینجا خانه خودمان است که من در جواب پاسخ دادم که باید ما خودمان را نقد کنیم. سیستم باید خودش را نقد کند وگرنه میوه ناسالم تولید می شود. قطعا در سال آینده میبینیم که بعضی دوستان اصلاح طلب این انتقادات را شروع می کنند و از عملکرد دولت تا استانداران و فرمانداران را نقد می کنند.

من عملکرد غالب دوستان را می پذیرم و مشکل دارم با هم سن و سال های خودم که عملکرد اصلاح طلبی را در هر قالبی می پذیرند. اگر این یعنی ندا دارد ساز ناکوک می زند باشد که البته نظرمان این است که ما  داریم کوک می زنیم. ولی ما سرسپرده و وامدار کسی نیستیم.

در همان انتخابات مجلس  می گویند حمایت از کوچکی نژاد بد است. باشد قبول می کنیم! اما حمایت از آقای آقازاده چطور که بعضی افراد جریان اصلاح طلبی به آن معتقد بودند و در این زمینه زمزمه می کردند و فعالیت غیر رسمی می کردند. آیا این که در همین انتخابات در فلکه مادر انجمن فلان قومیت را تشکیل می دهیم خوب است؟ چون در نیمه شب می رویم می بینیم که چه چیزی کم دارند . این که کسانی کارهای خفا انجام می دهند خوب است. ولی مثلا رئیس حزب ما علنی از یک کاندیدای دیگر  حمایت کرده این بد است؟ اصلاح طلبی باید در درون خودش هم به مبانی خودش پایبند باشد. به صداقت و شفافیت پایبند باشد. ندا عملکرد خودش را دارد و ما در خیلی حوزه ها همکاری خودمان را ثابت کردیم. عملکرد دوستان اصلاح طلب با همه احترام در بعضی حوزه ها نمی پذیریم. من عاشق چای خوردن با کسی نیستم. ما از همین آقای سالاری حمایت کردیم. چقدر به ما فحش دادند. بعد همین ها بنر تبریک زدند و دیدار هم کردند و می گفتند که حواستان به فلانی باشد. این در هیچ مرام و مسلکی جور در نمی آید.

نمره قبولی به شهردار می دهم

شما در مورد انتخاب شهردار ابتدا گزینه تان شخص دیگری بود. اما اکنون به نوعی شما را به عنوان حامیان اصلی شهردار می شناسند.

آقای نصرتی گزینه اول ما نبود. ولی وقتی وارد شهرداری شدیم با یک بهم ریختگی در حوزه نیرو عملکرد به خصوص در بحث مالی مواجه شدیم. میزان بدهی که شهرداری داشت و میزان ناامیدی که ما می دیدیم زیاد بود. شهردار از وقتی رای اوردند و کارشان را شروع کردند من نمره قبولی به ایشان می دهم. هرچند به نظرم باید برون داد این اتفاقات  بهتر خودش را  نشان دهد. وقتی خروجی ها را می بینم این است که شهردار در  بحث عزل و نصب ها، انگیزه کارکنان ، اصلاح ساختارها، کنترل بخشی از پرداخت ها، سروسامان دادن نیروهای حجمی و ورود بی رویه افراد  به شهرداری  توانستند تا حد زیادی  شهرداری را  دارای یک سیستم و چهارچوب  کنند. بعد از آن برنامه هایی است که در سطح شهر رشت و موضوعات مشخص مثل سراوان، ترافیک،بدهی ها و رودخانه ها و …من احساس می کنم  شهردار مسیری در پیش گرفته که با حمایت از جانب اعضای شورا و نظارت دقیق عملکرد ایشان و دادن زمان لازم به یک نقطه خوبی از لحاظ عملکردی برسیم.

لیست منتشر شده رسانه ها را خودم پیگیری کردم/ ایرادات انتشار لیست را می پذیرم/ این لیست ادامه دار خواهد بود

سال گذشته لیستی به عنوان پرداختی به رسانه ها در سال ۹۶ منتشر شد که گفته می شود شما گزارش ان را داده اید. این را تایید می کنید؟

من خودم پیگیری این موضوع بودم که این اتفاق بیفتد. لیست در مرحله بعدی هم قرار است  انتشار پیدا کند که البته با جزئیات بیشتری خواهد بود و این که کدام سند خورده و کدام به مرحله پرداخت نرسیده است.

یک سوالی که پیش می اید این است که این لیست بر چه اساسی  و توسط چه کسی تنظیم شده است؟ مثلا بعضی رسانه ها در صدر لیست بود درحالی که نه بر اساس حروف الفبا بود و نه دریافتی بیشتری داشت

این لیست از بدنه مالی شهرداری  آمده است و بر اساس فاکتور خاصی تنظیم نشده است. اگر هم بحث مالی بود باید بر اساس ریال تنظیم می شد. به نظرم لیستی اگر قرار است منتشر شود یا بر اساس حروف الفبا باید باشد یا بر اساس میزان دریافتی و من این ایراد را می پذیرم که این لیست بر اساس هیچکدام از این مسائل تنظیم نشده است. به عنوان مثال سایت شما، گیل نگاه یا دیار میرزا که از بعضی سایتها عملکردشان فعالتر و کنش گراتر بود دریافتی کمتری داشت اما سایتها و کانالهایی مثل «سارا و سانیا»  و این چنین مدل ها اعدادی در آن بود که هیچ توجیهی نبود که پس کارکردش چه چیزی است که این ارقام دریافت داشته است.

ولی دلیل پیگیری چه چیزی بود باید بگویم شخص خودم بود.من اعتقاد دارم یکی از ارکان دموکراسی انتقال صریح، شفاف و بدون واسطه بود. این در جامعه دموکرات توسط رسانه ها و سایتها صورت می گیرد. اولین سوالی که پیش می آید شکل پرداختی به رسانه ها است و این یک آسیب است پس چه کسی می خواهد عملکرد مدیران را رصد و نقد کند. جامعه مطبوعاتی ما سالم است و  اگر شبهه ای هم برای آن وجود دارد باید  رفع شود. در این صورت  با صدای محکم تر و رساتر پاسخ شهروندان را می دهد. من به شرطی می توانم وارد عرصه نقد و درخواست پاسخگوئی باشم  که خودم عاری از هرگونه مسائل شبهه انگیز باشم. چرا امروز سایتهای خارجی و اخبار منفی مخاطب دارد. شما در صفحه اینستاگرام خودتان از مدیری تعریف کنید ببینید کامنت های آن چه چیزی است. محترمانه ترینش این است که سروته یک کرباسند و یا دنبال لقمه بزرگتری هستید.درچنین فضائی باید بیشترحواسمان باشد و چیزی بهتر از این نیست که شفاف و صریح دنبال موضوعات برویم. من در صحن دریاره این  صحبت می کنم که همه چیز شفاف باشد . مردم میبینند یک نفر فارغ از جریان سیاسی به  موضوعات واکنش نشان می دهد و برایش مهم نیست فلان کس از دوستانش است به سمت او جذب می شوند. آدمهایی که این مدلی هستند بیشتر باید حمایت شوند.

اشتباه، اشتباه است، اختلاس، اختلاس است، حالا هر دولتی می خواهد باشد. مهم این است که خیلی شفاف در اختیار قرار بدهیم و از نهادهای نظارتی بخواهیم که به این مساله به طور علنی ورود کنند و جلوی این موضوعات گرفته شود. این حرف خیلی از بزرگان نظام است که هیچ کس حریف جمهوری اسلامی نیست به جزء فساد عواملی که درون خودش قرار گرفته اند. چه توجیهی برای افکار عمومی می توان یافت کنید که دست گوسفند دزد را قطع بکنید اما در مورد رضا ضراب و بابک زنجانی و فلان معاون و مشاور رئیس جمهور به نتیجه نرسند. چه پاسخی برای این جامعه داریم؟ سوالی که مطبوعات و رسانه ها در این مورد داشتند این است که این لیست بر چه اساسی بوده است. رسانه می گوید واقعا من که کلی بازدید دارم و تاثیرگذار هستم و خبرنگار دارم و کار حرفه ای می کنم این قدر می گیرم و اسمم در اول لیست است و بعد کانالهای تلگرامی که بیشتر از ما گرفتند در وسط لیست هستند. خب این محل اشکال است.

به نظرم این اتفاق باید ادامه دار باشد. خیلی خبرگزاری ها ورسانه ها حمایت کردند و گفتند این ادامه دار باشد. خیلی ها به شکل خبر ایراد گرفتند که من می پذیرم. اما دلایلی برای خودم داشتم که به این سرعت منتشر شد.

واقعا سرعت و عجله بود؟ چون می گفتند این لیست را از چندین ماه پیش شما داشتید.

نه، این لیست ۹۶ کامل نشده بود. لیستی داشتیم که بخشی از ۹۴ و ۹۵ و ۹۶ به صورت ملغمه ای از موضوعات مختلف در آن وجود داشت. من گفتم من ۹۶ وارد شدم همین لیست را به من بدهید. سال ۹۴ به دلیل پرش اطلاعات و این که موضوعات پراکنده مالی بود  امکان گزارش گیری سیستمی وجود ندارد، جزء این که ما نفر بگذاریم برویم  هر منطقه و سازمان تک تک اسناد را بررسی کنند که  اگر لازم شد باید این کار را انجام بدهیم. ولی سال ۹۵ اینگونه نبود و حتما قابل گزارش گیری است و حتما بر اساس حروف الفبا یا دریافتی با جزئیات کامل که آیا سند خورده یا نه  و چه کسی خواستار آن بوده به اطلاع عموم می رسد.

هر حوزه ای که تخلف صورت گرفته قطعا مدیر جابجا می شود/ قبول دارم گاهی اوقات این مساله طولانی شده است

خب حالا سندی منتشر شده و به اطلاع عموم رسیده، نتیجه این کار چه چیزی بوده ، چه کسی زیر سوال رفته، بالاخره اگر کسی تخلفی کرده باید با آن برخورد شود.

ببینید یکی از ابتدایی ترین آثار این اخبار این است که اصلاح ساختار صورت گیرد و جلوی خیلی از پرداختی ها توسط شهردار گرفته شده و اعضای شورا هم محبت کردند و نامه ای تهیه کردیم و به شهردار ابلاغ شده که پرداختی ها با یک نظم و نظامی باشد که حتما لایحه ای از سوی شهرداری به سمت شورا خواهد آمد که چه نشریات و گروه های خبری می توانند فاکتورهایی در شهرداری داشته باشند.

اما ورود به این موضوعات این چنینی باید به درستی طی شود. می خواهد خواهر عزیزم خانم قدیمی باشد یا هر کس دیگری! من اگر به آقای جمشیدپور انتقاداتی مطرح کردم با ایشان پدر کشتگی ندارم . به آقای سجاد محجوب در سازمان زیباسازی ارادت دارم اما معتقدم باید این سازمان از چیزی که هست به مراتب خودش را بالاتر بکشاند.در سازمان فرهنگی و ورزشی هم همین طور! ما ساعتها با اقای حسنی صحبت کردیم. من در اولین جلسه کمیسیون فرهنگی سال ۹۷ گفتم که یا به مردم بگوئید آب نما و پیاده راه و تالاب عینک در اختیار ما نیست و یا اگر کاره ای هستید و مسئولیتی می پذیرید سطح خودتان را هم سطح مردم رشت قرار دهید که آن وقت معنی ندارد در پیاده راه با تشت ماهی بفروشیم یا نمایشگاهی در پیاده راه برگزار کنیم که این نمایشگاه هرچیزی می فروشد جزء محصول رشت! این ایرادات باید رفع شود.

خب یک بحث اشتباه است و یک بحث تخلف است.

در بحث تخلف هر حوزه ای که تخلف صورت گرفته قطعا مدیر جابجا می شود.  حالا ممکن است زمانش کمی طولانی شده باشد. در این قضیه من هم با شما هم عقیده ام. اما یک سری معذوریت هایی وجود دارد. رشت شهر کوچکی است. همه آشنا دارند. همین فرآیند را طولانی می کند. برای همین باید همراهی خیلی از عزیزان را داشته باشیم که اتفاقی را رقم بزنیم. فرهام زاهد باید به این نقطه برسد که اگر عزیزترین فردش در حوزه مدیریت شهری خلافی انجام داد و مشخصا تخلف کرد دست حمایت را از پشتش بردارد و باید به این نتیجه برسیم. مدیری که تخلف می کند باید به میزان جرمی که اتفاق افتاده  معرفی شود و با آن برخورد شود. من با هیچ عزیزی عهد اخوت نبسته ام و هیچ تعهدی نسبت به هیچ عزیزی ندارم. از شهردار تا هر عزیز دیگر و هرکس تخلف کرد باید پاسخگو باشد.

قبل ورودم به شورا برادرم حکم مسدود کردن حساب شهرداری را داشت/مسدود شدن حساب شهرداری توسط برادرم پس از ماهها پیگیری کار درستی بود/ ۴۵ روز مهلت داشتند و کاری نکردند/ برادرم نمی توانست به خاطر من کار موکلش را انجام ندهد/ هیچگونه بحث مالی ندارم

حالا که بحث اخوت پیش امد. برادر شما حساب شهرداری را مسدود کرده بود؟

بله

و به نظرتون کار درستی کرد؟

به نظرم برادر من کارش درست بود. در این زمینه اجازه بدهید ماجرا را بررسی کنیم که جمع بندی داشته باشیم. من قبل از این که  وارد شورا شوم برادرم حکم مسدود کردن حساب  را داشت. یک سری سایتها شیطنت کردند که برادر فلانی حسابها را بست و ایشان دقیقا وقتی می خواست حسابها را ببندد سفر اروپا رفت. من وقتی رای آوردم برادرم با وجود فشار موکلش این بحث قضائی را ادامه نداد و سعی کرد با تفاهم و تعامل با مدیران وقت توافقاتی را انجام دهد. قرار شد بخشی از آن مبلغ ۵ میلیاردی  را  در قالب ۶ چک ۵۰ میلیون تومانی و دوفقره چک ۱۰۰ میلیون تومانی به برادرم بدهند که برای موکلش واریز کند ولی تنها چک اول را واریز کردند و  در مورد بقیه طرف را سرکار گذاشتند. جلسات زیادی گذاشتند و من هم در یکی از همین جلسات آمدم واتفاقا به شوخی گفتم که من طرف شهرداری هستم. ولی به دوستان شهرداری گفتم که اگر تعهدی را انجام می دهید به آن پایبند باشید. چون طرف دوباره مراجعه می کند با دو موضوع مواجه است. آن طلبی که پرداخت نشده و بدقولی که شما کرده اید.

بعد از آن یک جلسه ای بین موکل و وکیل و مدیران شهرداری برگزار شد که من هم در آن جا بودم. تازه زمانی بود که آقای نصرتی شهردار رشت شده بود. در آن جلسه آقایان به برادر من گفتند که ما باید به آقای نصرتی توضیح بدهیم که پرونده شما مشکل ندارد و از آن دست طلبکارانی هستید که باید پولش را پرداخت کنند و کاملا سالم است. گفتیم چقدر وقت می خواهید گفتند یک هفته که ما آن را تبدیل به ۱۵ روز کردیم. برادرم رفت تهران و ۴۵ روز دیگر برگشت و هنوز پول پرداخت نشد. برادر من بر می گردد و قبل از این که حسابها را ببندد با مدیران شهرداری  تماس می گیرد که کسی پاسخگو نبود. وقتی می بینند کسی جواب نمی دهد  بعد از یک ساعت معطلی می روند و حساب را می بندند. این هم زمانی بود که من رفته بودم خارج از کشور! وقتی هم برگشتم با این اتفاق مواجه شدم تماسی با شهردار گرفتم که بتوانیم مشکل را حل کنیم و این رقم نزدیک ۵ میلیارد تومانی که دست اینها بود را طی یک مکانیزمی حل کنیم و در ابتدا بخشی از حسابها را باز کردیم و آقای نصرتی هم طی تعهدی که دادند با مکانیزمی که بتوانند به حرفشان متعهد باشند چک هایی را اختیار ایشان قرار دادند و تهاترهایی صورت گرفت و تا بدین لحظه ۵۰ درصد از کل این طلب توسط شهرداری انجام شده است.

هیچ ارتباطی در آن زمان با شما نداشت؟

نه ارتباطی نداشت. اتفاقا وقتی خواست درباره اش صحبت کند. گفتم که از من نخواهید و ایشان گفت یک ربعه بدستش می اورم و از بدنه شهرداری  الان تمام پولش را گرفت. بدون این که ذره ای کمک از من بگیرد.

  • از این بابت می گویم این کار درست بود که ایشان کار درست خودشان را انجام دادند. ایشان وکیل یک آدم دیگر است. حالا برادر من است، ای کاش من رای نمی اوردم که می توانست به راحتی کارش را انجام می داد. ولی به سهم خودم من یک ریال بحث مالی ندارم و اگر خدا کمک کند هرگز نخواهم داشت. برای من این مهم است که در پایان دوره نمایندگی کسانی که کارنامه من را بررسی می کنند آیا به من نمره قبولی می دهند یا خیر! من در حوزه برادرم ورود نکردم. مدیران شهرداری و خود آقای نصرتی هم هست که اگر ورود هم کردم به نفع شهرداری بود. ولی ایشان وکیل دادگستری است، به نظرتان چه کار می توانست بکند؟ می گفت برادر من عضو شورا است آقای طلبکار از طلب ۵ میلیاردی ات بگذر؟!

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا