نگاهی به وضعیت کودکان کار در مترو ها/آیا این کودک فروشنده ی چسب زخم، یادآور زخم چسب نیست
ژیلا طبسی / روزنامه نویس
تدبیرشرق/درد هم که ازحد بگذرد دیگر درد نیست و به چشم نمی آید؛ قسمتی از زندگی توست که با توادامه می دهد و پیر می شود!
همه ی دارایی اش، توی همان نایلون مشکی بود که به دوش می کشید . بندهای یکی از دمپایی هایش پاره شده بود و آن را به زور پاهای ناتوانش با خود این طرف وآن طرف می کشید! ساعت هفت و پانزده دقیقه صبح بود . مدام خمیازه می کشید و به سر و رویش دست می کشید .با سماجت خاصی از مسافران داخل مترو می خواست که یک بسته از چسب زخم هایش را بخرند . گاهی منت می کرد گاهی هم با تمام بچگی که در چشم ها و چته ی نحیفش موج می زد ، مثل آدم بزرگ ها غرمی زد. زن مسنی دلش سوخت و یک بسته از او خرید. زنی دیگر، یک دو هزار تومنی به او داد و چسب را از او نگرفت . ادای بزرگترها را در آورد وبا لحن اعتراضی گفت : خانم من که گدا نیستم ، یا چسب را بگیر یا پولت را نمی خواهم. گاهی خسته می شد. دمپایی هایش را از پا در می آورد و پاهایش را که ازچرک و کثیفی سیاه شده بودند دراز می کرد گوشه ای و هی چرت می زد و با هر تکان قطار از جا می پرید. به سن مدرسه نرسیده بود هنوز! اگر درست زندگی می کرد ؛ جایش آن موقع صبح در رختخواب گرم و نرم بود نه کف خیابان و ایستگاه های مترو. فقط توانست یک بسته بفروشد! دوایستگاه مانده به ایستگاه آخر از قطار بیرون پرید و رفت تا خودش را به قطار بعدی برساند…..
گاهی فکر می کنم دنیا همه ی بی رحمی اش را روی کودکان کار فرود می آورد ! گاهی به این می اندیشم که دیدن هر روزه ی این کودکان عادت چشم های نگران مان شده است ! و آن ها هم مثل خیلی از اتفاقات بد دیگر، جزیی لاینفک از سیمای دایمی شهر شده اند ! متاسفانه مسئولین که پیاد ه و یا با وسایل نقلیه ی عمومی رفت و آمد نمی کنند تا این صحنه های بد و ناراحت کننده را ببینند . مردم هم که کاری از دست شان بر نمی آید ؛ اکثریت شان در روزمرگی و گرفتاری های شخصی خودشان ، شبانه روز، دست و پا می زنند
درد هم که ازحد بگذرد دیگر درد نیست و به چشم نمی آید ؛ قسمتی از زندگی توست که با تو ادامه می دهد و پیرمی شود!!
آقای رئیس جمهور، خانم ابتکار، خانم مولاوردی ، آقایان معاونین و وزرا ، یاد آوری می کنم ؛ این کودکان هم همانند دیگرهموطنان محروم از زندگی که حق آنان است اما ازآن ها گرفته شده ، حق استفاده از دارایی ها و منابع سرشار این سرزمین را دارند
به راستی جوابگوی این همه فاجعه ی انسانی در کشور کیست !؟
آیا این کودک فروشنده ی چسب زخم ، یادآور زخم چسب نیست!؟