قهرمانپور: اردوغان در سه جبهه میجنگد
قهرمانپور: اردوغان در سه جبهه میجنگد
در شرایط فعلی ایران با دو گزینه بد و بدتر مواجه است| راه نجات از آستانه میگذرد
زهره نوروزپور: پرونده عفرین در شمال سوریه سنگینتر شده است، اما تبعات این جنگ کردی و ترکی چه تاثیر بر روند مذاکرات سوریه، سیاست ایران و عملکرد آمریکا و روسیه در سوریه می گذارد؟ آیا اردوغان بحران سوریه را شدت بخشیده است؟ آیا آمریکا دشمن مسلم ترکیه در شمال سوریه شده است؟ آیا اردوغان به جنگ شخص اسد و دولت مشروع سوریه رفته است؟ و در این میان ایران با همسایگی خود چه باید بکند؟ میان ترکیه، عراق و سوریه، جمهوری اسلامی ایران چه سیاستی را دنبال کرده است؟ پاسخ این سوالات را از رحمن قهرمانپور، پژوهشگر و کارشناس مسائل ترکیه پرسیده ایم که این گفتگوی چالشی را از نظر می گذرانید:
در یک سال گذشته شاهد تغیراتی در سیاست ترکیه در قبال سوریه بودیم تحلیل شما از این چرخش موضع چیست؟
سال گذشته ترکیه بعد از ناکامی در سیاست خود درسوریه در صدد جبران آن برآمد و یک تجدید نظر اساسی در سیاست گذشته خودنشان داد که همانا همراهی انکارا با تهران و مسکو در مذاکرات آستانه بود.
در توافق آستانه سه کشور توافق کردند که تنش ها را در سوریه کاهش دهند و علاوه بر این برخی گروه ها را مشترکا به عنوان گروه های تروریستی شناسایی کنند و با آنها مبارزه کنند که مهمترین آن داعش بود.ارتش آزاد سوریه در فهرست این گروههای تروریستی نبود.
این توافق که در رأس آن روسیه بود و در واقع مسکو آن را هدایت می کرد و پیش می برد نتایج مثبت و خوبی به همراه داشت. به کاهش قابل توجه خشونت ها در سوریه و به تضعیف اساسی داعش توسط این سه بازیگر خصوصا ایران و سوریه منجر شد. این مسیری که روسیه باز کرد موفق تر از دو مسیر دیگر یعنی مسیر سازمان ملل و غرب بود.
مسیر و طرح بعدی کدام بود؟
یکی مسیر سازمان ملل و نماینده آن در سوریه یعنی دی میستورا بود که با گروههای اپوزیسیون سوری مذاکره می کرد و هدف اصلی آن تدوین قانون اساسی آینده سوریه و نحوه برگزاری انتخابات آزاد با نظارت سازمان ملل با مشارکت همه گروههای سوری از جمله حکومت بشار اسد بود ، مسیر سوم هم مسیر آمریکاو اروپا بود.
در دوره اوباما و بعد از مساله حلب در واقع مسیر امریکا و اروپا بنا به ملاحظاتی تضعیف شد و مسیر سازمان ملل هم به تبع آن نتوانست کار جدی انجام دهد. بنابراین مذاکرات آستانه و تواقق سه کشور ایران روسیه و ترکیه توانست در سوریه ورق را برگرداند. میتوان گفت فضای جدیدی را ایجاد کرد که معروف به پساداعش است که مصادف با ریاست جمهوری ترامپ شد.
در چند ماه گذشته امریکا مسیر سوم را مجددا فعال کرد، یعنی رفت سراغ اینکه بتواند بار دیگر در سوریه نقش آفرینی کند و متحد بالقوه آمریکا در این مسیر کردهای سوریه بودندامریکایی ها دیدند که در صحنه داخلی سوریه بیشترین منافع مشترک را با کردها دارند.
در مساله کردی هم قبلا بشار اسد به خاطر جنگی که با االنصره و داعش داشت، به صورت دو فاکتو پذیرفته بود که کردها باید فدرالی اداره شوند و یک استقلال عمل نسبی داشته باشند. این استقلال عمل نسبی همزمان شده بود با افزایش ورود «پ ک ک» و آمریکا در مناطق کردی، برگزاری انتخابات محلی در شهرهای کرد نشین سوریه و تقویت نظامی – سیاسی کردها در سوریه. امریکا به این جمع بندی رسید که بهترین جایی که میتواند سرمایه گذاری کند درواقع مناطق کرد نشین و در مرحله بعدی ارتش ازاد سوریه است، در زمانی که برخی کشورهای منطقه از داعش حمایت می کردند امریکا هم از ارتش ازاد حمایت می کرد. بعد ها ارتش ازاد به ترکیه نزدیک شد کما اینکه الان در کنار ترکیه می جنگد.
برگردیم به سه مسیر یا همان ابتکار عمل، اشاره کردید که این مسیر سوم را امریکایی ها فعال کردند فرانسه هم کما بیش به دنبال فعال شدن این مسیر است، جزئیات این طرح چیست؟ و آمریکا و اروپا در این مسیر به چه منفعتی می خواهند برسند؟
اول اینکه این مسیر قصد دارد که توافق استانه در همین جا متوقف شود و به نتیجه نرسد با این هدف که روسیه نقش محوری خودش را در سوریه از دست بدهد که این مساله برای روسیه خوشایند نیست و هزینه زیادی خواهد داشت چرا که روسیه مساله سوریه را برای خودش حیثیتی کرده است.
دوم اینکه این مسیر سوم به این جمع بندی رسید که می توانند با کردهای سوریه در پساداعش سوریه نقش مهمی داشته باشند. به این معنی که برای رسیدن به این اهداف، کردهای سوریه می تواند به انها کمک کنند که در اینده سوریه چه در تقسیم قدرت و چه در موازنه قوا نقش مهمی داشته باشند.
به همین خاطر است که ترکیه به سیاست آمریکا اعتراض می کند؟
تقویت کردها قاعدتا مطلوب ترکیه نبود، به چند دلیل؛ یکی اینکه اساسا ترکیه می گوید که گروههای کردی یعنی حزب دموکرات سوریه و شاخه نظامی آن یعنی «یگان های خلق کرد، موسوم به ی پ گ» شاخه «پ ک ک» هستند. ترکیه می گوید چون «پ ک ک» در مناطق کردنشین سوریه حضور دارد، بنابراین کردهای سوریه با «پ ک ک» متحد هستند و «پ ک ک» هم در ترکیه گروه تروریستی است و اعمال تروریستی انجام می دهد.
حضور امریکا در مناطق کرد نشین چه تبعاتی برای ترکیه دارد؟
سریع ترین آن، تقویت «پ ک ک» است. و تقویت «پ ک ک» به معنای حضور این گروه کردی در مناطق جنوب شرق ترکیه است که تهدیدی برای موقعیت سیاسی اردوغان مخصوصا در آستانه انتخابات حساس ۲۰۱۹ است.
اردوغان از ترس قدرت گرفتن کردها به اتحاد با حزب حرکت ملی روی آورده که از احساسات ناسیونالیستی و مبارزه با کردها حمایت می کند در حالی که درگذشته با این حزب مخالف بود.
تلاش امریکا برای حضور بلند مدت در کردستان سوریه و مناطق کردنشین یک تهدید جدی و مستقیم برای ترکیه است. هم برای ترکیه هم برای قدرت حزب عدالت و توسعه و به تبع ان شخص اردوغان، اگر «پ ک ک» تقویت بشود که به واسطه کمک مالی امریکا، سلا ح های پیشرفته ای که امریکا به کردهای سوریه داده است، این سلاح ها عملا دست «پ ک ک»است تقویت شده است راحت تر از گذشته می توانند در داخل ترکیه عملیات نظامی انجام دهند و اهداف دولتی را بزنند.
با این محاسبات اردوغان و ترکیه به این نتیجه رسیدند که باید جلوی این روند یعنی تقویت کردها و پ ک ک را بگیرند.می توان گفت که عملیات عفرین در این بستر و در این زمینه اغاز شده است.
آیا تاثیرات و نزاع های سیاسی داخل ترکیه هم بر جنگ عفرین تاثیر داشت؟
اردوغان نیاز داشت که در سطح داخلی و استانه انتخابات حساس ۲۰۱۹ فضای داخل را به نفع خودش برگرداند، ان هم از طریق تقویت و بهره گیری از احساسات ناسیونالیستی و ائتلاف با حزب ملی گرای«حرکت ملی» و هم نیاز داشت به اینکه این موج احساسات در داخل به واسطه عملیات عفرین به نفع اردوغان تقویت شود.
البته سیاست اعلامی و رسمی ترکیه این است که تشکیل دولت کردی امنیت ملی ترکیه است.
بنابراین در چنین شرایطی، با چنین محاسباتی، ترکیه وارد عملیات عفرین شد. که بتواند جلوی وصل شدن کردهای دو طرف فرات را بگیرد، مانع از افزایش قدرت کردها شود، هم به «پ ک ک» که در سوریه حضور داشتند ضربه بزند و هم با کمک ارتش ازاد سوریه بتواند نفوذ خودش را در سوریه پساداعش افزایش دهد.
مساله منبج به چه صورت است، اگر ترکیه به این منطقه هم ورود کند و جنگی را آغاز کند، چه تبعاتی در پی دارد؟ آیا در این منطقه ممکن است با سوریه و آمریکا درگیر شود، یا شاید هم روسیه؟
مساله منبج متفاوت است. بر اساس توافقی که در دیدار تیلرسون از انکارا بین ترکیه و امریکا صورت گرفت قرار است که منبج در کمیسیون مشترکی که دو طرف در اواخر اسفند ماه یا اوایل فرودین ماه ۱۳۹۷ تشکیل خواهند داد، مورد بررسی و تحلیل قرار دهند که در ان مورد دو طرف به یک تصمیم مشترک برسند.
ان چیزی که ترکیه را نگران کرده است، افزایش پایگاه های نظامی آمریکا در کردستان سوریه است که تعداد آن قابل توجه است. در ان صورت نبرد ترکیه با کردهای سوریه، تلویحا به معنای این است که ترکیه با آمریکا و نیروهای امریکایی هم میجنگد، کما اینکه در همین عملیات عفرین بخشی از تانک های کردها با پرچم های آمریکایی حضور داشتند برای اینکه ترکیه حمله نکند.
بنابراین اگر امریکا با این سرعت، حضور خودش را در کردستان عراق افزایش دهد و پایگاه نظامی خودش را مستقر کند به این معنا است که انجام عملیات بعدی در مناطق کردنشین به مراتب دشوارتر خواهد بود، چراکه ترکیه دیگر فقط با کردها طرف نیست، بلکه با دولت مرکزی سوریه، امریکا و کردها طرف است. یعنی سه نیرو در مقابل ترکیه هستند.
بنابراین مساله منبج تا حد زیادی وابسته به این است که ترکیه بتواند در عملیات عفرین موفقیت زیادی به دست آورد. آن موفقیت هم باید ملموس، خیلی واضح و شفاف باشد؛ که عبارت است از اینکه ارتش ترکیه وارد عفرین شود و اداره عفرین را از« ی پ گ»(یگان های خلق کرد) بگیرد و به دست ارتش آزاد سوریه یا تلفیقی از ارتش ازاد و نیروهای بشار اسد بسپارد.این یعنی پیروزی برای اردوغان، غیر از این باشد شرایط برای بهره برداری اردوغان از عملیات عفرین در داخل ترکیه، دشوارتر خواهد شد.
اختلافات داخلی ترکیه به چه نوعی است؟ یعنی اختلافات بر سر عملیات است یا به طور کلی به سیاست های اردوغان در منطقه نقد دارند؟
هفته گذشته خلوصی اکار رئیس ستاد ارتش ترکیه که مقام بلند مرتبه ای در این کشور است، طی بیانیه ای از رویکردهای موجود در عملیات عفرین به طور تلویحی انتقاد کرد، که بازتاب مهمی در ترکیه داشت و به معنای مخالفت با اردوغان تلقی شد.
منظورم این است که در عفرین اختلاف نظرها به مراتب بیشتر از عملیات سپر فرات بود و هست. ترکیه اگر با همین وضعیت عملیات منبج را شروع کند اختلافات داخلی بیشتر و بیشتر خواهد شد.
به نظر شما ایران باید چه نوع سیاستی را در قبال عملیات ترکیه در شمال سوریه در پیش بگیرد، منظورم این است که چه راهبردی تبیین شود که برای ایران منفعت داشته باشد و طبیعتا متضرر هم نشوند.
مساله ایران و ترکیه در سوریه، قبلا یک وضعیت بود و بعد ازتوافق آستانه به یک وضعیت دیگر رسید.
به این دلیل که در استانه ایران- ترکیه و روسیه توافق کردند که در سوریه با یکدیگر هماهنگ باشند.به این معنا که ایران و ترکیه بایستی همدیگر را در جریان امور و اقدامات خودشان قرار دهند. لذا کاری که ایران می تواند صورت دهد کما اینکه در حال حاضر هم انجام می دهد، این است که از طریق ساز و کار یا مکانیزم توافق آستانه در موضوع روابط ترکیه با سوریه واردشود.
از طرف دیگر در کردستان سوریه شرایط پیچیده ای داریم، از یک طرف سیاست مطلوب ایران این است که بشاراسد بتواند مناطق کرد نشین را در اختیار بگیرد، خب این خواسته در شرایط فعلی ممکن نیست چون بشاراسد درگیر پاکسازی غوطه و اطراف دمشق است که حداقل بتواند حاکمیت خودش را در اطراف سوریه تثبیت کند.
از طرف دیگر امریکا یی ها در شرایط فعلی موافق این نیستند که اسد وارد کردستان عراق شود. بنابراین شرایط پیچیده است، این نیست که شرایط خیلی روشن باشد. اگر دولت بشار وارد انجا نشود ؛ استقرار نیروهای نظامی امریکا در کردستان عراق چندان مطلوب ما نیست، انتخاب بین بد و بدتر است، بین خوب و بد نیست.
اگر ایران بخواهد بشار اسد در کردستان عراق حضور داسشته باشد قاعدتا نیازمند یک سری عملیات است، نیازمند درگیری و تنش و اعمال قدرت است، نیازمند همراهی روسیه است، که این هم به نظر می رسد که فعلا عملی نیست.
از طرفی اگر دولت بشار اسد در آنجا حضور نداشته باشدو امریکا بخواهد حضور داشته باشد، این مساله برای ایران باز هم تهدید است.
لذا ایران بین دو گزینه است همین عملیاتی که ترکیه انجام می دهد یا استقرار نیروهای امریکایی در کردستان .فکر می کنم حداقل در شرایط فعلی ایران با این دو گزینه بد و بدتر مواجه است یعنی انتخاب بین جضور آمریکا در مناطق کردنشین سوریه و ایجاد پایگاههای نظامی در آنجا یا عملیات نظامی ترکیه که هیچکدام مطلوب ایران نیست.
ولی صحنه واقعی سیاست گاهی ما را بین انتخاب بد و بدتر قرا می دهد، در حال حاضر ما در موضوع کردهای سوریه چنین وضعیتی داریم. الان ترکیه در موضوع کرد های سوریه دشمن دشمن ما یعنی آمریکا شده است.
کاری که ایران باید انجام دهد، هماهنگی با روسیه وترکیه در راستای جلوگیری از تضعیف مسیر توافق آستانه است. ضمن اینکه نسبت به تحرکات ان دو دو مسیر دیگر بی توجه نباشد. چرا که انها هم نقش خودشان را بازی میکنند. خلاصه کلام اینکه صحنه سوریه خیلی پیچیده تر از حتی یک سال قبل است و خواهد شد. مساله تقسیم قدرت است. امریکا، اروپا، روسیه، ایران، ترکیه، عراق و… به دنبال این هستند که سهمی در آینده سوریه داشته باشند. قاعدتا هرکدام از اینها ابزار خودشان را دارند و کنش و واکنش انها صحنه را پیچیده تر می کند.
آینده را چگونه پیش بینی می کنید؟
وضعیت سوریه به سرعت در حال تغییر است، ۵ ما ه قبل فکر نمی کردیم آمریکا حاضر شود ۴ میلیارد دلار در سوریه هزینه کند. این یک اتفاق جدید است چرا که تصور خیلی ها این بود که ترامپ خود را درگیر سوریه نخواهد کرد چون بازدهی مالی برایش ندارد، ولی الان می بینیم که به طور جدی وارد مساله سوریه شده است و حتی با ترکیه دچار تنش شده.
انچیزی که در حال حاضر بسیار مهم است این است که ایران تمام تلاش خود را به کار بگیرد تا محور توافق استانه میان سه کشور ایران، ترکیه و روسیه پا برجا بماند.تقویت این محور می تواند دو محور دیگر سازمان ملل و آمریکا و اروپا را تضعیف کند.
آیا بهانه شیمیایی برای حمله نظامی کارساز است؟
مداخله فرانسه در سوریه حداقل با وضع فعلی محتمل نیست. استفاده از سلاح شیمیایی بحث فنی پیچیده ای دارد، باید سازمان ملل نظر دهد، سازمان های فنی نظر بدهند، اثبات استفاده از ان سخت است.به نظرم اظهارات مکرون را می توانیم در راستای تقویت محور امریکا و اروپا در سوریه در نظر بگیریم. بیشتر یک تهدید بازدارنده است که اگر بر فرض این اتفاقات بیفتد ما حمله می کنیم با هدف اینکه توافق استانه را تضعیف کنند. در غیر این صورت از این تهدید بوی مداخله نظامی نمی آید. مگر اینکه مثل لیبی حس کنند که با یک عملیات چند روزه می توانند اسد را ساقط کنند، که فعلا همچیین چیزی برای سوریه دیده نمی شود، چرا که روسیه به طور جد ایستاده است و نمی گذارد سناریوی لیبی پیاده در سوریه پیاده شود.
۵۲۳۱۰