یادداشت

رضا علیزاده/ برگی نانوشته از يك استاندار فقيد

یادداشت – رضا علیزاده// شب پايانی تبليغات انتخابات رياست جمهوری با دعوت برخی از دوستان برای ايراد سخنرانی به چابكسر رفتم؛ در طول مسير به محور شروع سخنرانی و شكل اثرگذاری صحبت هايم بر مخاطبين فكر می كردم كه ناخودگاه به ياد مهندس قهرمانی افتادم؛ سخن كه آغاز شد و از قهرمانی نام بردم جمعيت شروع به تشويق او كردند، مشخص بودحس عاطفی عميقی را در منطقه ريشه دوانده است. فتح باب موضوع بر دو شيوه مديريت در استان بود: كسی كه بحران برف سال ٨٦ را مديريت كرد و كسی كه با چكمه در مزرعه به زمين خورد و صدای فضاحتش تا فراسوی مرزهای جغرافيايی ايران پيچيد!! كسي كه صحبت ها و سخنرانی هايش به طبع شاعرانه آراسته بود و كسی كه رييس جمهور كشور را در جلسه عمومی، استاندار ايران خطاب مي كرد!! همه ی اينها را می توان جز مصاديق فضيلتی حضور قهرمانی در كسوت استانداری گيلان دانست و از دست دادن اين فضيلت در خلا پس از حضور او بی ترديد كتمان پذير نيست.

اما مهندس قهرمانی را از دو وجه می توان مورد تحليل قرار داد:
وجه اول شخصيت سياسی و نگرش ايدئواژيك او در زمان تصدی استانداری گيلان دانست كه به دليل شرايط خاص كشور پس از سال ٨٨ و بسته شدن فضای سياسی می توان نقطه مقابل ديدگاهی دانست كه در مواجه با حذف و بايكوت سياسی قرار داشت.
اما مديريت پراگماتيستی و عملياتی اش توامان با پرستيژ شخصيتی و طبع لطيف فرهنگی، پس از سال ٩٢ با روی كار آمدن دولت يازدهم بسيار به كمك او آمد، چنانكه بواسطه اين ويژگی حتی در محافل اصلاح طلبان هم مورد احترام بود.

به نظر می رسد قهرمانی تلاش می كرد با ورود مجدد به عرصه مديريت سياسی به ويژه در كارزار انتخابات مجلس شورای اسلامی به يك پوست اندازی سياسی با جبران مافات گذشته تن درداده و كاريزمای مديريتی و فرهنگی خود را با تغيير رويكرد در فعاليت سياسی بيازمايد، اما نه تنها طی دو دوره ورودش به انتخاباتهای پشت سرنهاده شده اين ميل تغيير ذائقه سياسی مجال بروز داده نشد بلكه عملا با مرگ زودرس اش، دفتر خاطرات سياسی او برگی نانوشته و مبهم از آينده سياسی اين مرد سياستمدار گيلانی بجا نهاد.

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا