رشتیها چگونه تفریح میکنند؟
درحالی که خیلی ها به دنبال تبدیل کردن رشت به عنوان قطب گردشگری ایران هستند ، یک سوال همواره و هر لحظه ذهن خود رشتی ها را اذیت می کند؟ «چگونه تفریح کنیم و به کجا برویم؟»
به گزارش تدبیر شرق:رشت، بی تعارف خالی از هر مکانی برای تفریح است. اگر نبود خوش نشینی ذاتی گیلک ها و رستوران ها و کافه های پرتعداد و شب نشینی هایی که داخل خانه ها و پشت دیوارهایی که هراس دارند از چشمان نامحرم و گوش های کنجکاو ، دیگر جایی و مکانی در این شهر وجود ندارد که شهروندان بعد از یک روز کاری سخت بخواهند ساعاتی را به روح و روان خود اختصاص دهند.
شما عصرهایتان را چگونه می گذرانید؟ مخصوصا عصرهای آخر هفته را؟ آیا آنقدر پولدار هستید که در کوه و جنگل و ساحل دریایی ، ویلا داشته باشید و همراه با خانواده و دوستان و خویشان بروید و ساعاتی را دور از عرف های تعیین شده ، به خود مشغول باشید؟ یا نه دنبال تفریحات جمعی و در مکان های عمومی می گردید؟ در کشورهایی که مردمانش شاد هستند و می دانند چگونه اوقات فراغتشان را در کنار همدیگر پر کنند معمولا یا به کنسرت می روند یا تاتر یا سینما یا موزه یا شهربازی یا مراکز خرید یا انواع و اقسام برنامه های فرهنگی و هنری و تاریخی ای که شهرداری ها و سازمان های مردم نهاد در خیابان ها و اماکن عمومی برگزار می کنند. اما شما در رشت چه می کنید؟ اوقات فراغتتان را چگونه پر می کنید؟
کنسرتهای گران و تفریحی با ۴ ماه تعطیلی
یکی از تفریحات عمومی برای پر کردن اوقات فراغت ، رفتن به کنسرت های موسیقی است. اما چه تعداد از رشتی ها امکان رفتن به کنسرت را دارند و اصلا تعداد کنسرت های برگزار شده در رشت تناسبی با نیاز رشتی ها دارد؟
وحید احمدی آرا ، فعال فرهنگی و مدیرروابط عمومی موسسه فرهنگی جام سبز که باسابقه ترین موسسه برگزارکننده کنسرت در گیلان است ، با اشاره به هزینه های برگزاری کنسرت در رشت می گوید: «متاسفانه افزایش هزینه های جانبی برگزاری کنسرت ، در کنار دستمزدهای سنگینی که خواننده ها و گروه ها دریافت می کنند و البته من معتقدم در بسیاری موارد حقشان است، اجازه کاهش قیمت بلیط کنسرت های موسیقی را به برگزار کنندگان نمی دهد.هم اکنون قیمت بلیط کنسرت های خوانندگان و گروه های تراز اول کشور در رشت بین ۶٠ تا ١٠٠ هزار تومان است و این مبلغ در سبد هزینه های فرهنگی یک خانواده طبقه متوسط و هنردوست رشتی نمی گنجد، بنابراین شاهد این هستیم که روز به روز مخاطب کنسرت ها در رشت و البته سراسر کشور محدودتر می شود. به طوری که خانواده ها ترجیح می دهند عضوی که علاقمندتر به آن خواننده یا گروه است را به نمایندگی از کل خانواده به کنسرت بفرستند.»
این فعال رسانه ای و فرهنگی با تاکید بر تعدد و تکثر هنرمندان موسیقی و تاتر در گیلان می گوید: « در همه ی گروه های موسیقی کشور ، رشتی ها حضور پررنگ و تاثیرگذاری دارند، تعداد هنرمندان رشتی که جهت امرار معاش به کیش یا حتی کشورهای همسایه مهاجرت کردند بی شمار است. علاقه و اشتیاق مردم این شهر به موسیقی را می توان از تعداد آموزشگاه های موسیقی اش فهمید که بیش از شهرهای مشابه است و کاش بتوان از هنرمندانی که این هنر را برای کسب درآمد و امرار معاش دنبال می کنند بهتر و مناسب تر بهره برد.»
احمدی آرا با اشاره به ایام تعطیلی موسیقی در کشور عنوان می کند:« به دلیل احترام به مسایل مذهبی ، عملا در محرم و صفر و ماه رمضان اجرای موسیقی ممنوع است و اخیرا یک ماه ایام فاطمیه نیز به این تعطیلی اضافه شده است ، بنابراین عملا چهارماه، یعنی یک سوم سال ، درامدزایی و چرخش اقتصادی در این حوزه تعطیل است هر چند در چندسال اخیر برخی سخت گیری ها در حوزه ی موسیقی ، به عنوان مثال در رستوران ها کمتر شده است اما باز راه های مختلفی برای ارایه این هنر به مردم و تلاش برای بهبود وضعیت اقتصادی مکتسبین این عرصه می توان گشود که مستلزم همکاری بیشتر نهادهای متولی و ناظر است.»
احمدی آرا تاکید می کند:«این شهر آنقدر هنرمند و هنردوست دارد، آنقدر پتانسیل جذب مسافر و مخاطب هنری و فرهنگی دارد که اگر برخی نگاه های بسته از خیابان ها و کوچه های آن رخت ببندد ، هر روز ، هر غروب تا پاسی از شب ، همین خیابان هایی که اکنون مملو از دستفروش و صداهای نخراشیده و گوش آزار است می تواند میزبان ترانه و موسیقی و آواز و نمایش خیابانی باشد و ساعات تنهایی هزاران شهروند و صدها گردشگر را به بهترین نحو پر کرد.
تاتر بی سالن و تفریحی مغفول مانده
وضعیت تاتر از موسیقی هم در این شهر بدتر است. اگر ماهی یک بار شاهد حضور یک خواننده مطرح در شهر هستیم ، تاترهای مطرح ایران سهم بسیار اندکی در گیلان برای اجرا دارند. حتی بومی ها هم مجالی برای به نمایش گذاشتن خود ندارند و عملا یکی از مهم ترین تفریحات مردمانِ کشورهای دیگر در رشت ، چندان جدی نیست و جزو برنامه های تفریحی اکثریت رشتی ها محسوب نمی شود.
علیرضا کوشک جلالی ، کارگردان گیلانی ساکن آلمان که هم اینک برای تمرین و اجرای نمایشی به رشت آمده درباره مشکلات تاتر گیلان در نداشتن مخاطب ضمن بیان این مطلب که در درجه اول سالن نمایش استاندارد در گیلان بسیار کم است، به خبرنگار ما می گوید: « برای رونق تاتر و کشاندن مردم به سالن ها باید همان کاری را انجام دهیم که اروپایی ها، سالها ست که انجام دادهاند. اول از همه سروسامان دادن به امکانات سخت افزاری: افزایش بودجه تاتر، افزایش دستمزد هنرمندان، استخدام دولتی هنرمندان تاتر، ساختن سالنهای جدید و مدرن، ساختن پلاتوهای متعدد نمایشی، تغییر بنیادی آموزش تاتر، تاسیس مدارس بازیگزی و کارگردانی، استخدام اساتید مجرب تاتری برای آموزش عملی و… دوم، سرمایه گذاری روی ژانر «تاتر مردمی». در اروپا سال هاست که ژانر “تاتر مردمی” ستون فقرت تاتر این کشورهاست. بدنه اصلی تاتر ایران یک مشکل اساسی دارد. آن هم این است که با توده مردم ارتباطی بسیار کمی دارد. توجه داشتهباشید در شهری مانند کلن (با یک میلیون نفر جمعیت) هر روز شاهد اجرای حدود ۵۰ تا ۶۰ نمایش هستیم. سالنهای ۹۰۰ نفره تا سالنهای کوچک ۵۰ نفره، که تقریبا همه آنها هم پر هستند. فکر میکنید در آلمان فقط روشنفکران و سوپر روشنفکران به تاتر میروند؟ خیر، ما در این سالنها شاهد حضور عامه مردم هستیم. صرفا به این خاطر که هنر تاتر در آلمان یک کالای لوکس مختص خواص نیست و اقشار مختلف مردم در سالنها موج میزنند.این توده مردم است که به سالن های نمایش می روند. چون کارهایی عرضه می شوند که از یک روشنفکر و پرفسور گرفته تا یک راننده تاکسی را به این سالن ها می کشاند.
سینما و کمبود آثار هنری و تجاری خوب
سینما همواره یکی از مهم ترین و جزیی ترین تفریحات در کشورهای توسعه یافته است. اما در ایران اکثر مردم کپی آثار سینمایی و لم دادن جلوی تلویزیون خانه شان را به سینما رفتن ترجیح می دهند. عادتی که تا همین بیست سال پیش وجود نداشت و صف های طولانی مدت جلوی سینماها هنوز از یاد مردم نرفته است. فرهاد مهرانفر ، کارگردان مطرح گیلانی سینمای ایران درباره فراموش شدن این تفریح عمومی توسط مردم ، مخصوصا در رشت، به خبرنگارگیلان تیتر می گوید: « بخش عمده ای از تولیدات سینمایی به جهت تعهد اجتماعی فیلمسازان شریف ، بحران های اجتماعی روبه تزاید را در آثارشان به چالش می کشند . همان تجربه ای را که در جامعه شناسی نیوریالیسم سینمای ایتالیا فیلمسازان یک نسل تجربه کردند وبدیهی ست که این ژانر به منظور تفریح مخاطب تولید نمی شود . آن بخش دیگر تولیدات بازاری سینمای ایران نیز که با هدف سرگرمی مافیای پخش را در دست دارد نیز باتولید آثاری کیچ وهدفمند توهین به شعور مخاطب ایرانی را نشانه رفته است.»
بی توجهی به آثار تاریخی خجالت آور است
یکی دیگر از تفریحات عمومی مردم دنیا رفتن به موزه ها و شرکت در برنامه هایی است که جنبه تاریخی دارد. علیرضا محمدی ، استاد دانشگاه و کارشناس گردشگری درباره سهم رشت از برنامه های تاریخی که بتواند اوقات فراغت رشتی ها را پر کند می گوید: « به جرات می توان گفت ما از بی توجه ترین مردمان به بناهای تاریخی خودمان هستیم. نگاهی گذرا به سرنوشت بناهای تاریخی شهر گواه این مدعا است. از خانه ها و حمام های شهر بگیرید تا اماکن عمومی تاریخی، همه دست به گریبان بی توجهی ها و روزمرگی های ما هستند. در بهترین حالت برایشان کاربری عمومی تعریف کردیم اما هنوز نتوانستیم با بکارگیری درست بخش خصوصی و ایجاد چرخه مناسب اقتصادی برای آن ها منابع مالی حداقلی را برای حفظ این آثار فراهم کنیم. در مورد موزه هم که واقعا خجالت آور است. با اینکه این استان دارای بخشی از کهن ترین حوزه های تمدنی این کشور هست هنوز در مرکز این استان فرهنگی، ما یک موزه که دارای پارامترهای حداقلی روز دنیا باشد را نداریم.در مورد آثار تجسمی و هنرهای معاصر هم که چیزی نگویم بهتر است.»
نسبت فقر در سرمایه گذاری و فقر در اماکن تفریحی
تقریبا هیچ مکان تفریحی عمومی در رشت وجود ندارد. هر دو شهربازی رشت سال هاست تعطیل هستند و تنها شهربازی سرپوشیده خصوصی شهر هم آنقدر جذابیت ندارد که مردم را همیشه به خود بکشاند. هادی حق شناس ، اقتصاددان درباره عدم وجود مکان های تفریحی در رشت می گوید: « استان گیلان به لحاظ اقتصادی جزو ضعیف ترین استان های کشور است. سرمایه گذاری در گیلان بنابه دلایل متعدد بسیار پرریسک و زیان ده است. حتی سرمایه گذاران شهرهای دیگر هم رغبت چندانی برای ورود به گیلان ندارند. همین ریسک بالای سرمایه گذاری است که نه شهربازی های شهر احیا می شوند و نه مراکز بازی برای خانواده ها ساخته می شود. درحالی که این نوع تفریحات یکی از اصلی ترین راه های پر کردن اوقات فراغت در کشورهای دیگر است.»
همچنین خرید یکی از بزرگ ترین تفریحات سودآور در دنیا است. به طوری که مراکز خرید بزرگ دنیا در خودشان حتی شهربازی و رستوران های متعدد و متنوع را هم جای داده اند تا بتوانند ساعات بیشتری از اوقات مردم را به خود اختصاص دهند. امری که در رشت به هیچ وجه وجود ندارد. وی درپاسخ به این تضاد که رشتی ها به شیک پوشی معروف اند اما مرکز خرید بزرگ و معروفی برای خرید و تفریح مبتنی بر خرید ندارند می گوید:« وقتی وضعیت مالی مردم ضعیف باشد سرمایه گذار هم برای ساختن چنین مراکز خریدی ریسک نمی کند. شما همین الان وضعیت اقتصادی چند برند معدودی که در رشت هست را ببینید. مدام در تهدید تعطیلی هستند. درضمن مردم رشت برایشان به صرفه تر است که پولشان را جمع کنند و سالی یک بار بروند وان ترکیه و استانبول خرید کنند که هم فال است و هم تماشا و هم خرید یک سالشان را با کمترین قیمت ممکن انجام می دهند. هم پول خوب می پردازند و هم جنس اصل می خرند.»
مردم بی امکانات اما خوش نشین
اما رشتی ها با تمام این کمبودها یکی از شادترین مردمان ایران هستند. دلیلش چه می تواند باشد. رضا علیزاده ، جامعه شناس، در این مورد به خبرنگار گیلان تیتر می گوید: «هر ساله طبق شاخص هایی موسسات بین المللی شادترین کشورهای جهان را اعلام می کنند و معمولا در این رتبه بندی ها ایران جایگاه نامناسبی را به خود اختصاص می دهد و معمولا در رده کشورهای غمگین قرار می گیرد. در عین حال تحقیقات میدانی هم توسط نهادهای داخل کشور به رتبه بندی استان ها و شهرها می پردازد.در آخرین رتبه بندی ها میانگین شادکامی و شادی شهروندان شهر رشت از میانگین کشوری بالاتر بوده است.نکته جالب توجه آن است که درآمد بالا ؛ ثروت و دارایی ، کیفیت مناسب خدمات بهداشتی و درمانی از شاخص های اصلی سنجش شادبودن شهروندان است اما این فاکتورها در شهر رشت از نمره پایینی برخوردار است. ضمن آنکه این شهر از کمبود امکانات تفریحی و رفاهی مطلوب و نرخ بیکاری بالا رنج می برد.بنابراین این سوال ذهن را به خود مشغول می کند که چه عواملی موجب این تناقض شده است؟ به نظر می رسد پاسخ را باید در عوامل فرهنگی جستجو نمود ، مردم شهر رشت انتظارات و توقعات خود را فراتر از حد معمول تعریف می کنند و برای دست یابی بدان امکان ها را جستجو می نمایند ؛ روح جمعی حاکم بر شهر زیست شادمند را تقویت می کند و از لذت بردن استقبال می نماید ؛ غذا خوردن در رستوران ها ، صرف نوشیدنی ها و آب میوه ها ، استقبال از شیک پوشی مظاهر بیرونی زندگی روزمره موید این امر است.»
رشت ، مرکز گیلان است اما شهربازی هایش تعطیل است
سینماهایش بی رونق است ، سالن های تاترش ، بی نمایش است، کنسرت هایش ، گران است و موزه ای هم در کار نیست. حال وضعیت شهرهای کوچک استان گیلان چگونه است؟ مطمینا به مراتب بدتر از رشت. با این حال گیلانی ها همواره سعی می کنند که خوش باشند. ولو به خوردن دو سیخ کباب در کنار خیابان. مردمی که ارزششان بیش از این شادی های مقطعی و تکراری است.
/گیل نگاه