من فرمانبردار قانون اساسی هستم!
یک. اساسنامهٔ هر کشوری، قانون اساسی آن است.
دو. حکومت ایران، جمهوری اسلامی است.
سه. طبق قانون اساسی، هر ایرانی حق انتخاب دارد.
چهار. رییس جمهور، به نحو مستقیم با رای مردم انتخاب می شود.
پنج. هر یک از اعضای شورای خبرگان رهبری نیز مستقیما با رای مردم انتخاب می شود.
شش. رهبر، به نحو غیرمستقیم، از سوی شورای خبرگان رهبری منتخب مردم، انتخاب می شود.
هفت. وابسته یعنی مربوط، متعلق، موقوف، منحصر، منسوب و ملازم.
هشت. وقتی کلمهٔ وابسته با مضاف الیه گفته شود معنی آن فرق خواهد کرد، مثل؛ وابستهٔ نظامی یا وابستهٔ تجارتی.
وابستهٔ تجارتی؛ کارگزار و عامل تجارتی دولتی در سفارتخانه اش در مملکت دیگر.
وابستهٔ فرهنگی؛ نماینده و عامل امور معارفی دولتی در سفارتخانهٔ آن در مملکت دیگر.
وابستهٔ نظامی؛ کارگزار و عامل نظامی دولتی در سفارتخانهٔ وی در مملکت دیگر.
نه. و نیز به معنای منسوب و منتسب آمده است. مانند؛ وابستهٔ فلان، از کسان او و منسوب بدو.
ده. لغتنامه دهخدا همچنین “وابسته” را در معنای “نوکر” هم آورده است.
یازده. نظام، یک فرد نیست که نوکر داشته باشد.
دوازده. نظام، یک سازمان نیست که متعلق داشته باشد.
سیزده. هیچ کس نمی تواند بگوید؛ من متعلق به نظام هستم! چرا که در این صورت، لازم می آید جامعه، خالی از جرم و مجرم باشد و نظام، مبرا از هر نوع آلایندگی و فساد!
چهارده. هیچ کس نمی تواند بگوید؛ من نوکر نظام هستم! چرا که در این صورت، لازم می آید جامعه، خالی از شهروند باشد و نظام، ارباب (نوکران شهروندنما) باشد!
پانزده. هیچ کس نمی تواند بگوید؛ من وابسته ی نظام هستم! چرا که در این صورت، لازم می آید جامعه، خالی از هر نوع انتخاب و نظام انتخاباتی باشد و نظام نیز عاری از هر نظم و انتظام و قانون!
شانزده. در جامعه اسلامی و نظام مبتنی بر حاکمیت مردم سالاری دینی، ولی فقیه قابل مصادره نیست؛ و به شخص یا گروه های خاصی از جامعه تعلق ندارد.
هفده. در جامعه اسلامی و نظام مبتنی بر حاکمیت مردم سالاری دینی، هر شهروندی می تواند فریاد برآورد که؛
من، متعلق به ولی فقیه هستم!
من، منسوب به ولی فقیه هستم!
من، منتسب به ولی فقیه هستم!
من، ملازم ولی فقیه هستم!
من، نوکر ولی فقیه هستم!
من، وابسته ی ولی فقیه هستم!
ولیکن خوشا آنان که بگویند؛
من، دلبسته ی ولی فقیه هستم!
اما
هرگز نمی تواند بگوید؛
من، متعلق به نظام هستم!
من، نوکر نظام هستم!
من، وابسته ی نظام هستم!
بنا بر این، در جامعه اسلامی و حاکمیت مردم سالاری دینی، هیچ شهروندی وابستهٔ نظام نیست بلکه برعکس، این نظام است که وابستهٔ شهروندان و اتباع خویش است. چرا که حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خدا است و هم او، انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است. هیچ کس نمی تواند این حق الهی را از انسان سلب کند یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد.
اکنون قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به عنوان بیانگر نهادها و مناسبات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جامعه باید راهگشای تحکیم پایههای حکومت اسلامی گردد. وه! چه نیک است اگر جملگی شهروندان در مقام عمل، بگویند؛
من، تابع، پیرو، مطیع و فرمانبردار قانون اساسی هستم!
رضا تاجگر، پژوهشگر مسایل حقوقی