مهدی کارگر/ با نام اصلاحطلبی – امّا ؛ به دنبالِ منفعتطلبی
یادداشت اختصاصی تدبیرشرق: مهدی کارگر : قبل از انتخابات سال ۱۳۹۲ ، فعّالان اصلاحطلبی که – معتدل شدهبودند، به فکر انتخابات ریاستجمهوری شدند، و در این فکر که چگونه نقشآفرینی کنند، که بعد انتخابات بیشترین سود سیاسی را ببرند !!
بعضی از فعّالان سیاسی در فکر این بودند که از کدام گزینه حمایت کنند، بعضی از این بزرگان در فکر کاندیدای اصلاحطلب بودند و به دنبال آقای عارف رفتند و برخی دیگر در فکر این بودند که کشور از این بنبستِ سیاسی خارج شود و به دنبال آقای روحانی رفتند و بعضی دیگر به دنبالِ بقا و حیاتِ سیاسی خود در حاکمیت بودند و به دنبال کاندیدای اصولگرای معتدل میگشتند و بعضی دیگر دنبال هر سه گزینه بالا بودند و بهخاطر همین؛ عضو ستاد چند کاندیدای ریاستجمهوری بودند و از همه ستادها حکم داشتند !!!
به این علّت بود که؛ بعد از انتخابات ریاستجمهوری شاهد آن بودیم که در گیلان بسیاری از اعضایِ ستاد کاندیداهای رقیب، پستهای مهمّی در گیلان گرفتند و شدند تصمیم گیرندهیِ جریان دولت در استان گیلان.
این آقایان استدلال زیبایی بکار میبردند؛ که ما معتدل هستیم، پس ما را در تمامی دولتها بکار میبرند !!!
جریان اصلاحات و بهخصوص بزرگان آن تا قبل از روز انتخابات نشان دادند که افرادِ انتخاباتی حرفهای هستند، تا جایی که اگر بخواهند رئیس ستادی انتخاب کنند هیچ یک به دیگری اجازه کسب این عنوان را نمیدهند.
یک جنگ نانوشتهای بین خود دارند که میشود نام آن را جنگلبخندها نامید.
در طول انتخابات این عزیزان بهعنوان نمایندهیِ جریان اصلاحات، حرفهای بسیار بسیار بزرگی میزنند، “دفاع از حقوق شهروندی” – “دفاع از زندانیان سیاسی” – “دفاع از حقوق جوانان و بانوان” و …..
ولی بعد از انتخابات به چند دسته تقسیم میشوند و بهدنبال حذف یا کاهش اثر همدیگر هستند.
یا میخواهند همه باهم استاندار شوند !! یا هیچ کدام استاندار نشوند !! و در آخر به مشاور بودن قناعت میکنند !!!!!
و بعد از آن به دنبالِ لابی کردن برای خود و پسرانشان و دامادهایشان و برادر زنانشان و ….. هستند !! و هر کجا که نتیجه نگرفتند شروع به مصاحبه بر علیه این و آن میکنند و فریاد بر میآورند و در میانِ فریادهایشان، از جوانان – بانوان و حقوقشهروندی میگویند و بعد از مدتی سکوت اختیار میکنند.
و بعد ….
آری اینچنین میشد سرنوشتِ جوانان حامی دولت با جریان دولت، زمانی که استاندار صحبت از جوانگرایی میکنند، که شاهد هستیم بعضی از مدیران با جوانان جلسه برگزار میکنند یا خبر انتصاب جوانی را بهعنوان مشاور میدهند !!!!
تأسف آور است …..!!!
تیم استانداری در گذشته عملکرد خوب و مناسبی در حوزه جوانان نداشتهاست و بیشترین فرصتسوزیِ آنها، از عدم اعتماد به جوانان بودهاست.
و این عدم اعتماد، برخورد مناسب و منطقی نبودهاست، در حالی که اگر کمی با صداقت و راستی با این قشر برخورد مینمودند، بهترین کادرسازی و نیروسازی برای جریان اصلاحطلب و اعتدالگرا، در سطح استان میتوانست انجام بپذیرد.
این بازیهایی که بعضی از بزرگان اعتدالگرا و اصلاحطلب با همراهی و یاریِ تیم استانداری انجام دادهاند، دلیل بر انزوا و دلسردی جوانان و بانوان استان گیلان از این افراد شدهاست …
آقایان حافظهشان بسیار کوتاهمدت است، چرا که برخورد بعضی از همین جریانات و احزاب در زمان مرحوم هاشمی و همچنین در زمان خاتمی با حامیانشان باعث گردید در انتخابات سال ۱۳۸۴ نتوانیم به یک اتّحاد برسیم و ترفند احمدینژاد جواب گرفت.
خوب میدانیم که در دور دوّم آن انتخابات، این احمدینژاد نبود که رای آورد، بلکه رایهایی که به نام احمدینژاد در صندوق ریخته شد، “رایِ نه” به هاشمی بود. چرا ؟؟؟
دلیل آن؛ عملکرد بد و نامطلوبِ جریان آقای هاشمی با حامیانشان در زمان قدرت بود، که باعث این شد مردم از ترس اینکه این جریان دوباره به قدرت برسد، به هاشمی رای ندادند.
آیا امروز هم جریان دولت، بهخصوص در استان گیلان، با حامیان خویش همان کار را نمیکند !!!؟؟
آیا با حامیان خود، رسم صداقت و راستی را در پیش گرفتهاست !!!؟؟
یا بازی بد و نامطلوبی را، بهپیش میبرد !!؟
دوستان؛
ما نسبت به عملکرد خود مسئول هستیم، نگوئیم کسی حرفِ ما را گوش نخواهد داد !
مگر شما؛ حرف یا سخنی بیان نمودی، تا کسی بشنود !!!!!؟؟
جوانان و بانوان استان گیلان، بهخصوص در شهرستانها – هیچ جایگاه شایستهای در حوزه تصمیمگیری ندارند.
شاید آقایان آنها را نمیبینند.
آقایان – بزرگان اصلاحات و اعتدالگرایِ استانِ سرسبزِ گیلان؛
کمی به گذشته و آیندهیِ خویش بنگرید. شما با این تصمیماتی که گرفتهاید، باید پاسخگو باشید.
پاسخگویِ مردم، شهروندان و جوانان و بانوانِ حامیِ خود.
جوانانِ فردایِ این استان، بسیار جسورتر و مطالبهگرتر خواهند بود.
به کدامین سرازیری میروید !!؟
فکر پاسخ به آیندهسازان این دیار باشید.