آقای رشیدپور چقدر برای خودتان تبلیغ کردید!!
اگرچه لحن کلام او متفاوت از مجریهای دیگر تلویزیون مثل مرتضی حیدری و شهیدیفر و پوریامین بود و میکوشید صمیمیتر از موضعی برابر با رئیس جمهور صحبت کند، اما حسن روحانی میدانست که «رئیس جمهور» است، برای همین در نخستین گام مصاحبه که رشیدپور از او پرسید در گفت و گوی خاصی شرکت کردهاید، گفت: باید ببینیم سوالات چطور است؟!
مجری برای آنکه سوالاتش گزنده به نظر نرسد از لفظ «جسارتا» چندین بار استفاده کرد یا گفت «می بخشید جسارت می کنم». اما آنچه فراموش کرده بود اینکه مخاطب اینها را جسارت نمیدانست. آیا مردمی که سوالات و مطالباتشان آنقدر بی پاسخ مانده که بخشی از آنها راهی جز اعتراض خیابانی را برای بیانش نیافتند، با این سوالات قانع شدند؟ این مردم دردشان عکس نداشتن رئیس جمهور با زلزله زدگان بود یا معیشتی که ضربانش به شماره افتاده و برای طلب کردنش «آشغال» خطاب می شوند؟
شاید به مدیران صداوسیما باید برای انتخاب مجری چالشیتری به نسبت مصاحبه های پیشین رئیس جمهور تبریک گفت اما از نظر نگارنده آقای رشیدپور، نمره قابل قبولی در این مصاحبه نمیگیرد. چه آنکه سوالاتی چالشیتر و حتی مردمیتر در مصاحبههای مطبوعاتی رئیس جمهور از سوی خبرنگاران رسانههای دیگر پرسیده شده و میشود. تبلیغ شخصی مجری برای خودش و متفاوت و خاص خواندن گفت و گویش نیز چنگی به دل نمیزد.
آقای رشیدپور اگر احیانا این یادداشت را خواندید، خاطرتان مکدر نشود و بی جهت نپندارید که مثلا من روزنامهنگار احتمالا از روی حسد یا … این سطور را قلمی کردهام. شاهد مدعایم گفت و گویی است که سال ۹۲ پیش از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم با جناب روحانی داشتم (اینجا) و پیش از انجام آن صراحتا خدمتشان عرض کردم که «در شرایطی که نامزدهای احتمالی رقیب از بیمه همگانی و آزادی خانه سینما سخن می گویند و شما و تیم هستهای تان را خائن و جاسوس خطاب میکنند، تکیه خاص و صرف شما بر مشی اعتدال و میانه روی، برایتان رای آور نیست». البته قبول دارم که آن زمان آقای روحانی رئیس جمهور نبودند، اما میدانستم با کسی مصاحبه می کنم که ۱۶ سال ریاست امنیتی ترین شورای کشور را بر عهده داشته است. مثالهایی برایشان زدم، از جمله آنکه فلان نامزد که به جرات میتوانم بگویم به جز دعوت های خصوصی جشنواره های سینمایی، فیلمی را در سینما ندیده، گوی سبقت را از دیگران در اعلام آزادی خانه سینما ربوده است. صراحتا گفتند «سوالاتت را بپرس، به همه آنها جواب میدهم». و الحق که چنین نیز کرد. کافی بود شما به ایشان میگفتید که در پنجمین سال ریاست جمهوریشان از حسن ظن رقبای انتخاباتی بهرهای نبرده اند و آنها نه تنها گامی برای اجرای برنامه های دولت ایشان بر نمی دارند، که حتی از تهییج عمومی علیه دولت نیز کم نمی گذارند. مضاف بر اینکه بخشی از بدنه رای ایشان از ورطه امید به او به ناامیدی رسیده اند و برای ایجاد امید دوباره در آنها باید نشان دهند که واقعا «صدای مردم را شنیدهاند». راهش هم قطعا شعار دادن و «قول گرفتن» نیست. راهش را خود آقای رئیس جمهور باید بیابد.
شاید تصور کنید که قبل از یک مجری یا یک خبرنگار، ایشان این حرف ها را از کسان دیگری نیز شنیدهاند، اما این هنر خبرنگار است که نشان دهد، حرفهایش صرفا حرف او یا رسانهاش نیست، بلکه او نماینده افکار عمومی است که منتظرند پاسخ سوالاتشان را بشنوند.
۲۷۲۷