فیاض زاهد :
انا لله و انا اليه راجعون
نمی دانم از چه كلماتی برای اين مصيبت بزرگ بهره برم! اگر نبود سنت چنين مناسباتی ترجيح مي دادم لب فرو بندم و فريادي خاموش سر دهم. من مهدی را در سال ٧٧ يافتم. چونان خيل بسياری از دانشجويان و جوانان عاشق اين مرز و بوم. در خيابان تختی به همراه دوست ديگرش امير به دفترم آمد و تا ديروز و امروز و فرداها كه اين رشته محبت گسسته نخواهد شد، همراه و همدل بوديم.امروز دوم خرداد است و او يكی از سازندگان آن بود. انسانی آرمان خواه، فكور، صاحب انديشه، خوش فكر و خوش قلم. ذكاوت بالا و تحليل عميق، خيلي زود او را در حلقه اول همفكرانمان قرار داد. هيچگاه مصائب و مشكلات زمانه روح او را آلوده نكرد. شايد پشتش زير بار ناملايمات روزگار پلشت خم شد، اما در ايمان سترگش براي اعتلای ايران و آزادی خللی وارد نيامد.
آنقدر هجوم خاطره ها سهمگينند كه مرا توانايي تفكيك آنها نيست. نمی دانم از اين آوار چگونه سربر آورم. هيچگاه فكر نمی كردم زنده باشم و مرگ اين نسل را شاهد باشم. از بختياری من بود كه با امثال مهدی تقي زاده ها زندگی كردم و او يكی از بهترين آنان بود.
او در اين سالها مانند بسياري از متفكران و روزنامه نگاران در عسرت و فشار بود و چقدر برايم دردآور است كه زمانه چنان امثال مرا در تنگنا قرار داده بود كه نتوانم آنچنان خدمتي كه شايسته است را بايد!
من اين ضايعه بزرگ را در ابتدا به همسر و خانواده عزيزش كه هنوز رخت عزاي پدر از تن به در نكرده اند و سپس به فعالان سياسی اصلاح طلب و روزنامه نگاران مظلوم وطنم تسليت عرض می كنم.
مهدی رفت، اما ايمان و باور او براي اعتلای ايران و نيل به توسعه و رفاه ايران همچنان زنده و پابرجاست.