آخرین خبرها

ایران و ترکیه جامعه بین المللی را وادار به ورود به بحران میانمار کنند

گفت و گو با اعتماد

ایران و ترکیه جامعه بین المللی را وادار به ورود به بحران میانمار کنند

وبلاگ > پاک آئین، محسن – ظرفیت برخی از کشورهای این سازمان مانند ترکیه و ایران، از ظرفیت های بسیار خوبی برخوردار هستند که بتوانند جامعه بین المللی را وادار به ورود به این مساله کند.

كارشناس ارشد مسائل بين الملل در گفت و گو با «اعتماد»: 

نويسنده: ميثم سليماني

مسلمانان روهينگياي ميانمار دهه هاست كه به دنبال يك حق هستند و آن هم حق حيات در سرزميني كه در آن به دنيا آمده اند، بزرگ شده اند و زندگي مي كنند. اما اين حداقل حق نيز دست يك حكومت ديكتاتوري در اين كشور از آنها سلب شد. درگيري هاي قوميتي گسترش پيدا كرده است و اكنون نيز يك پاكسازي قوميتي توسط نظاميان ميانماري در حال انجام است. در اين باره گفت وگويي داشتيم با محسن پاك آيين، سفير سابق ايران در تايلند و سفير غير مقيم در ميانمار. 
     
    مسلمانان روهينگيا در ميانمار دچار بحران هستند، اما از سال ٢٠١١ اميدي در دل اين اقليت به وجود آمد كه بتوانند به رسميت شناخته شوند و وضعيت آنها در كشور بهبود پيدا كند: چرا اين اميد به بهبود شرايط، به خشم تبديل شد و شرايط نيز بحراني تر از گذشته شد؟ 
    در مجموع سياست دولت ميانمار از همان سال ١٩٨٢ كه قانوني را وضع كرد مبني بر اينكه به ٩قوم هويت شهروندي ميانمار اعطا نكند، يكي از بزرگ ترين اين اقوام روهينگيا بودند و از آن زمان دولت ميانمار سياست پاكسازي قومي را دنبال مي كند. در سال ٢٠١١نيز مي توان گفت كه اميد جدي ايجاد نشد، بلكه كشتاري در اين كشور به وجود آمد كه مشابه كشتار اخير در اين كشور بود و مجامع بين المللي به دولت وقت ميانمار اعتراض كرد و حتي ايران هياتي را به آنجا اعزام كردند و در آنجا بود كه دولت ميانمار اعلام كرد كه شايد در اين زمينه انعطافي را به خرج دهد و مجدد سياست خود را بازنگري كند. اين موضوع بيشتر به دليل آن صورت گرفت كه دولت نظامي ميانمار قصد داشت فشار بيشتر را مهار كند و عملا يك نوع وقت كشي انجام دهد. پس از آنكه اوضاع آرام شد مجدد شاهد همين رويداد و اتفاق بوديم. اما سياست پاكسازي قومي در ميانمار با تاكيد بر قوم مسلمان روهينگيا كماكان در دستور كار دولت اين كشور قرار دارد.
     
    به نظر شما چرا دموكراسي در ميانمار نيز نتوانست به اين قوم كمك كند؟ 
    دموكراسي اي كه در ميانمار به وجود آمده، يك دموكراسي طبيعي و خودجوش مردمي مورد حمايت دولت نيست. اين دموكراسي به دليل فشارهايي كه كشورهاي غربي براي آزادي خانم سوچي به دولت نظامي ميانمار آورد به وجود آمد. از همين رو در نهايت حكومت نظامي ميانمار مجبور به يك انعطاف شد تا انتخاباتي را برگزار كند و حزب خانم سوچي نيز پيروز اين رقابت شد و ايشان به عنوان دستيار ارشد رييس جمهور مشغول فعاليت شد تا امور را به دست گيرد. خانم سوچي هم وقتي روي كار آمد قول اصلاحات، دموكراسي و توسعه سياسي داد اما كماكان دولت حاكم دولتي نيست كه چنين شرايطي را بپذيرد. اصلاحاتي كه خانم سوچي نيز قول داد و دولت نيز آن را پذيرفته است بيشتر شامل بوداييان و در واقع مربوط به ١٣٥ قوميتي كه هويت شهروندي كشور را كسب كردند، شده است و شامل ٩ قوميتي كه هويت شهروندي را اخذ نكردند، نمي شود: كه از جمله آنها نيز مسلمانان روهينگيايي هستند. در واقع خانم سوچي در وعده هايي كه به مردم ميانمار داده بود موفق نشد كه بخشي از آن به اعتقادات شخص خانم سوچي بازمي گردد و بخش ديگر آن نيز به حكومت حاكم بر ميانمار بازمي گردد. چرا كه كماكان مشي استبدادي سابق را دنبال مي كند.
     
    شما بين سال هاي ١٣٨٣ تا ١٣٨٦ به عنوان سفير در تايلند و به صورت همزمان سفير غيرمقيم در ميانمار حضور داشتيد و با دولت نظامي اين كشور نيز در ارتباط بوديد، به نظر شما چه تفاوتي آن دوره با دوره كنوني در ارتباط با روهينگيا به وجود آمده است؟ 
    در طول سال هايي كه بنده ماموريت داشتم، اين بحران مثل امروز و حتي سال ٢٠١١وجود نداشت. علت آن هم اين بود كه كشورهاي اطراف ميانمار و عضو آسه آن پناهندگان روهينگيايي را مي پذيرفتند. تعدادي از آنها را بنگلادش، برخي ديگر مالزي و تعدادي را تايلند پذيرفت. اما به دليل اينكه فشار دولت ميانمار براي پاكسازي قومي ادامه پيدا كرد و رقمي در حدود ٢ ميليون نفر از قوم روهينگيا در ميانمار ساكن هستند، كشورهاي همجوار ميانمار از جمله بنگلادش از پذيرش اين پناهندگان به دليل كثرت جمعيت آنها خودداري كردند. اين موضوع باعث شد تا فشارها در جهت پذيرش بيشتر پناهندگان افزايش پيدا كند و از سوي ديگر سياست پاكسازي نيز ادامه پيدا كرد و در سال ٢٠١١ نيز تشديد شد و اكنون شدت بيشتري گرفته است.
     
    با توجه به شرايط موجود راه حل ممكن براي اين جمعيت عظيم قوم روهينگيا چيست؟ 
    راه حل منطقي مبتني بر دموكراسي، مردم سالاري و رعايت حقوق بشر است و به اين قوم كه ٤ درصد جمعيت كشور را تشكيل مي دهند و سابقه حضور طولاني نيز در منطقه داشتند، هويت شهروندي به آنها اعطا شود و حق و حقوق آنها مساوي با ساير اتباع ميانماري شود و قانون ١٩٨٢ نيز اصلاح شود و قوم روهينگيا رسما در ميانمار پذيرفته شود. براي اينكه چنين اتفاقي رخ دهد بايد فشارها بر دولت ميانمار افزايش پيدا كند. در مقطعي كه خانم سوچي در زندان بود فشارهاي بين المللي عليه دولت ميانمار بسيار زياد بود و حتي اين كشور تحريم هاي بسيار سختي را به دليل حصر خانم سوچي متحمل شد. در حال حاضر شرايط بسيار بدتر و سخت تر از آن دوران است و در حال حاضر هزاران نفر در بدترين شرايط زندگي به سر مي برند كه بخش زيادي از آنها آواره شدند و بسياري نيز جان خود را از دست داده اند كه اين موضوع مصداق بارز نقض حقوق بشر است. به همين دليل بايد فشارهاي بين المللي ادامه پيدا كند. يك گروه حقيقت ياب از سوي سازمان ملل سفري به منطقه داشته باشد و نماينده ويژه اي از سوي دبيركل تعيين شود و با كمك كشورهاي همسايه مثل بنگلادش، مذاكراتي با ميانمار آغاز شود. كه اين جلسات نيز مي تواند با حضور نماينده سازمان ملل باشد و در عين حال راهكاري پيدا شود كه فعلا به طور موقت قوم روهينگيا در ميانمار بمانند تا قانون اصلاح شود.
     
    برخي كشورهاي اسلامي معتقدند كه بايد از طريق سازمان همكاري هاي اسلامي وارد اين موضوع شد و برخي ديگر معتقدند كه بايد از طريق سازمان ملل موضوع را پيگيري كرد: به نظر شما از كدام طريق اين بحران را مي توان راحت تر به سرانجام رساند؟ 
    به طور طبيعي اگر سازمان ملل وارد شود قدرت آن بسيار بيشتر است و اين بحران در حوزه كاري سازمان ملل تعريف مي شود. كميسارياي عالي حقوق بشر در اين زمينه بايد فعاليت كند و تعداد اعضاي سازمان ملل نيز مراتب بيش از سازمان همكاري هاي اسلامي است و اگر سازمان ملل بخواهد واقعا وظيفه خود را انجام دهد و با قوت وارد موضوع شود، سازمان ملل در اين زمينه اصلح تر است. البته سازمان همكاري هاي اسلامي نيز مي تواند وارد موضوع شود اما به عنوان يك حامي كناري سازمان ملل مفيدتر خواهد بود و سازمان ملل نيز مي تواند از حمايت جنبش عدم تعهد و سازمان همكاري اسلامي نيز بهره مند شود.
     
    برخي شنيده ها حاكي از آن است كه تركيه تمايل زيادي براي پيگيري مساله در سازمان همكاري هاي اسلامي دارد، آيا اين سازمان از توان انجام يك اقدام جدي براي حل اين بحران برخوردار است؟ 
    تجربه نشان داده است كه سازمان همكاري اسلامي انگيزه اي براي ورود به اين قبيل بحران ها ندارد. اگر بحران هاي يمن، بحرين، سوريه، عراق و فلسطين را مشاهده كنيم، مي بينيم كه اين سازمان درست عمل نكرده است. به خصوص در برخي از اين بحران ها تبديل به ابزاري براي عربستان سعودي شده است و در جهت منافع اين كشور عمل مي كند. در حال حاضر به نظر نمي رسد سازمان همكاري هاي اسلامي چنين انگيزه اي را داشته باشد. هرچند اگر اعضا متحد باشند توانايي زيادي وجود دارد ولي انگيزه اي در سازمان وجود ندارد. ولي ظرفيت برخي از كشورهاي اين سازمان مانند تركيه و ايران، از ظرفيت هاي بسيار خوبي برخوردار هستند كه بتوانند جامعه بين المللي را وادار به ورود به اين مساله كند. در حال حاضر هم كشورهايي مثل مالزي و اندونزي و حتي كشورهاي عضو آسه آن نيز ظرفيت هاي بسيار بالايي براي استفاده در اين بحران دارند. اما به صورت يك كل بعيد مي دانم كه سازمان همكاري اسلامي بتواند در چنين بحراني و حتي بحران هاي مشابه، اقدام موثري انجام دهد.
     
    به نظر مي رسد برخي كشورهاي همسايه ميانمار مثل مالزي و كشورهاي عضور آسه آن احتياط هايي در واكنش به موضوع دارند، با توجه به آشنايي شما به منطقه، احتياط هاي آنها را بيشتر به چه دليلي مي دانيد؟ 
    اين احتياط هايي كه از سوي كشورهاي همسايه وجود دارد بيشتر به خود دولت ميانمار بازمي گردد، چرا كه كشورهاي آسه آن سال هاست كه ميانمار را در جمع خودشان پذيرفته اند اما ميانمار معمولا در مقابل سياست هاي كشورهاي آسه آن و كشورهاي مشخصي مثل مالزي معمولا مقاومت مي كند. در همان زمان كه خانم سوچي در زندان به سر مي برد و مسائل حقوق بشري جدي نيز مطرح بود كشورهاي آسه آن نتوانستند نظرات خود را به ميانمار بقبولانند و تلاش هاي آنها موجب نشد مواضع اقتدارگرايانه ديكتاتوري دولت ميانمار تصحيح يا تعديل شود. اين ملاحظه نيز همين جنس است. در واقع ميانمار يك وصله ناجور در كشورهاي آسه آن است و با سياست هاي كلي اين اتحاديه هماهنگ نيست و سياست خودش كه مبتني بر ديكتاتوري و استبداد هست را دنبال مي كند و شايد كشورهاي آسه آن اميدوار نيستند كه فعاليت هاي آنها در دولت ميانمار كارساز شود.
     
    دولت ميانمار مدعي است كه اين مسلمانان هستند كه به مراكز دولتي و ارتش ميانمار حمله كردند و نظاميان به اين اقدام واكنش نشان دادند: آيا چنين اتفاقي در ميانمار رخ داده است؟ 
    من فكر نمي كنم چنين موضوعي درست باشد. دولت ميانمار اين مطالب را به اين دليل مطرح مي كند تا اقدامات افراطي عليه مسلمانان را توجيه كند. چرا كه مسلمانان مشغول زندگي كردن هستند و دليلي ندارد كه بخواهند به مكاني ديگر حمله كنند و برنامه اي عليه قوميت هاي ديگر داشته باشند. به نظر من مطالبي كه دولت ميانمار مطرح مي كند نادرست است. به فرض هم اگر در جايي يك مسلماني قصد داشت كه از خود دفاع كند، تبديل به موضوعي غيرقابل حل شود. دولت ميانمار اگر رويكرد مثبتي داشت مي توانست اعلام كند كه طرفين با يكديگر درگير نشوند و هركسي در منطقه خود زندگي كند. اما سياستي كه ميانمار در راستاي پاكسازي قومي انجام مي دهد، يك كوچ اجباري به خارج از ميانمار است. اصلا اين موضوع ارتباطي به موضوع ندارد كه مسلمانان با كسي درگير شده باشند. به نظر مي رسد كه دولت ميانمار بيشتر به دنبال توجيه جناياتي است كه عليه مسلمانان صورت مي گيرد.
     
    كشورهايي مثل تايلند، مالزي و به خصوص بنگلادش پناهجوياني را از مسلمانان روهينگيا را پذيرفته اند، ولي اكنون مهاجران جديد را نمي پذيرند: به نظر شما با توجه به سياستي كه ميانمار در پيش گرفته است و اين كشورها مي دانند ميانمار قصد پاكسازي قوميتي را دارد و سياست بستن مرزها در شرايط كنوني را درست مي دانيد ؟ 
    اين سياست كه آنها مرزهاي خود را در برابر پناهجويان بسته اند،  اقدام درستي نيست. اما ما بايد مشكل را  ریشه ای حل كنيم. اين موضوع به معني پرداختن به معلول است. علت اصلي قضيه اين است كه دولت ميانمار قصد اخراج مسلمانان از سرزمين هاي خود را دارد. بايد اين مساله حل شود و به افراد، اعطاي شهروندي شود. فرض كنيم كه بنگلادش مرزهاي خود را باز كرد و هزار نفر ديگر را پذيرفت، اما آنها نمي توانند كل مهاجران را پذيرش كنند. از همين رو به نظر من بايد به دنبال علت گشت تا معلول.
    
     
 روزنامه اعتماد، شماره 3904 به تاريخ 22/6/96، صفحه 10 – ديپلماسي*

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا