آخرین خبرها

جنگ سرد نرم؟!

جنگ سرد نرم؟!

وبلاگ > تاجیک، نصرت اله –
اگر چه به نظر میرسد روس ها کریمه را بلعیدند! اما موضوع اصلی میان امریکا و روسیه که باعث افزایش تنشهای مقطعی میشود، اوکراین و سوریه نیست بلکه تقسیم حوزه نفوذ در مناطق مختلف جهان است. هم اکنون دیپلماسی که وظیفه اش حفظ چسبندگی بین المللی است، سیر نزولی یافته و سازه قدرت جهانی در آستانه گسیختگی و تضاد منافع بر اشتراک منافع پیشی گرفته است. آینده روابط آمریکا و روسیه مواج ، به سختی قابل پیش بینی و بر اوضاع سیاسی اجتماعی ما در داخل و خارج موثر است و لذا نباید این روابط را نقطه ای و پروژه ای قلمداد کنیم. پوتین اوضاع داخلی نسبتا” مستقری دارد ولی ترامپ اوضاعش ژله ائی و لرزان است. اکنون چهره ژئوپلیتیکی منطقه به دلیل دخالتهای آمریکا بهم خورده است و اوضاع غیر مستقر بین المللی می تواند اثرات مخربی بر اوضاع کشورهای در حال توسعه داشته باشد و فرافکنی از سوی ترامپ در کشورهای حاشیه را نباید دور از ذهن دید.

گروه سیاسی-سید علی کرمانی: برخی منابع از شکل گیری جنگ سرد دوم در سال های اخیر خبر می دهند. نبردی که معرف تنش‌های تجدید شده جاری، خصومت‌ها و رقابت‌های سیاسی که به طور چشمگیری از سال ۲۰۱۴ بین فدراسیون روسیه از یک سو و ایالات متحده آمریکا، ناتو و اتحادیه اروپا از سوی دیگر شدت یافته است، می باشد. در این میان پروفسور آکسفورد «فیلیپ ان.هاوارد» معتقد است جنگ سرد جدید دارای ابعاد مشخص رسانه‌ای است که در آن درگیری بر سر کنترل قدرت رسانه‌ای روسیه و همچنین جنگ سایبری بین دولت های خودکامه و جامعه مدنی خودی در جریان است. در همین ارتباط گفت و گویی با نصرت الله تاجیک تحلیل گر روابط بین الملل و دیپلمات پیشین انجام داده ایم که نقطه نظرات وی را در پی می خوانید:
تحلیل و ارزیابی شما از طرح احتمالی اخراج دیپلمات های آمریکایی از روسیه چیست؟
میزان صحت این خبر چندان مشخص نیست و ظاهرا” مشروط بیان شده و احتمالا” برای امتیاز گرفتن پوتین از ترامپ است. البته این کار روس ها به بهانه انتقام از اقدام مشابه در زمان اوباما، کار قابل دفاعی نیست. اینکه تعدادی دیپلمات آمریکایی به تلافی آن حرکت اخراج شوند، بیشتر نشان دهنده مواج بودن نوع روابط بین روسیه و آمریکاست. به نظر می آید که این دو کشور بر سر سلسله مباحث دیپلماتیک، اقتصادی، سیاسی و حتی بر سر تقسیم حوزه نفوذ و قدرت خود در دنیا اختلافاتی دارند. همواره باید به این نکته مهم توجه داشت که روابط و تنظیمات سیاست خارجی کشورها و وضعیت قدرت های بزرگ پایداری ندارد که یکی از موارد مهم آن تقسیم حوزه نفوذ است. برای نمونه می توان دخالت آمریکا در موضوع کریمه را در این راستا قلمداد کرد. در دوران جنگ سرد مرزبندی ها میان دو قدرت بلوک شرق و غرب به وضوح روشن بود و به همین خاطر تنش هایی از جنس امروز در جهان دیده نمی شد، این در حالی است که امروز چنین تقسیمات قدرتی وجود ندارد و قدرت های جهانی در هر منطقه ای که توانایی داشته باشند برای خود حوزه نفوذ ایجاد می کنند. در مجموع به نظر می آید که اخراج این دیپلمات ها در صورت وقوع، ارتباط چندانی با حرکت مشابه دولت آمریکا در زمان اوباما نداشته باشد، چراکه مدت مدیدی از این ماجرا گذشته و این اقدام از نظر دیپلماتیک نمی تواند رفتار مناسبی باشد.
تیلرسون در آخرین اظهارات خود بیان داشته تا زمانی که روسیه موضع خود نسبت به کریمه را تغییر ندهد، مواضع ضد روسی آمریکا تغییری نخواهد کرد. به نظر شما آیا اختلافات میان روسیه و آمریکا صرفا به مسئله کریمه بازمی گردد و یا مسئله ابعادی فراتر و جهانی تر دارد؟
در ارتباط با موضوع کریمه به عقیده من روس ها کریمه را بلعیدند و من بعید می دانم که آنها از مواضع خود در کریمه کوتاه بیایند. از طرفی نباید فراموش کنیم که اختلاف میان آمریکا و روسیه به موضوع کریمه بازنمی گردد و کریمه تنها یکی از سطوح اختلاف میان این دو قدرت است. همچنین در کُنش های سیاسی در سطوح بین المللی، وضعیت های سیاسی در سطوح ملی، منطقه ای و بین المللی بررسی می شوند. به همین خاطر موضوع کریمه حتی در صورت حل شدن، به معنی حل اختلافات دو کشور نخواهد بود. موضوع اصلی اعمال قدرت و نفوذ در مناطق مختلف جهان است. روسیه و آمریکا دارای مشکلات عدیده ای در مسائل مختلف اند که یکی از نمودهای بارز آن جنگ قدرت در خاورمیانه است. به طور مثال در اواخر مبارزات انتخاباتی بین ترامپ و کلینتون تحلیل گران عقیده داشتند در صورت ریاست جمهوری کلینتون تنش میان دو کشور به ویژه در حوزه حقوق بشر افزایش خواهد یافت، در حالی که در صورت پیروزی ترامپ باتوجه به روابطی که او در زمینه های تجاری با روس ها داشته و ممکن است تنش ها به حداقل کاهش یابد. در عین حال تحلیل گران منطقه ای تعامل بین این دو قدرت را از منظر تأثیر آن بر کشورهای در حال توسعه مورد ارزیابی قرار می دادند. با این حال آنچه امروز شاهدیم، عدم محقق شدن این پیش بینی هاست و همانطور که شاهدیم وضعیت ترامپ چه در داخل و چه در خارج روز به روز در حال وخیم تر شدن است. مسائلی که اخیرا پیرامون پسر ترامپ و دیدار وی با وکیل روسی مطرح شده می تواند آخرین تیرها برای انداختن ترامپ به دام استیضاح باشد.
نیکی هیلی نماینده آمریکا در سازمان ملل در اظهار نظری بیان داشته دخالت روس ها در انتخابات آمریکا قطعی است. اگر این نظر درست باشد، باتوجه به اینکه این دخالت منجر به روی کار آمدن نامزد جمهوری خواهان شده، به چه دلیل هم اکنون جمهوری خواهان در صف نخست مخالفت با روسیه اند؟
نکته ای که در اینجا باید بدان توجه داشت این است که نباید وضعیت درونی ساختار سیاسی ایالات متحده را با سیاست خارجی این کشور همسان پذیر دانست. اینکه امروز در آمریکا اکثریت جمهوری خواهان در قدرت قرار دارند و گفته می شود روس ها در بخشی از این فرآیند کسب قدرت دخیل بوده اند، دلیلی بر همسو یا عدم همسویی جمهوری خواهان با روس ها نمی شود. همانطور که در پاسخ به سوال قبلی گفتم اختلاف میان روس ها و آمریکا امری فرا دولتی است. این اختلافات در زمان دموکرات ها هم وجود داشت. لذا به عقیده من تنش موجود ارتباطی به جمهوری خواهان پیدا نمی کند و این تنش از گذشته وجود داشته و مادامی که این دو کشور بر سر حوزه های نفوذ خود در جهان چالش داشته باشند ادامه خواهد یافت.
به نظر شما با وجود تنش هایی که میان آمریکا و روسیه وجود دارد، آینده روابط این دو ابرقدرت جهانی چه خواهد شد؟
به نوعی می شود گفت فضای جامعه بین الملل به دوران جنگ سرد نزدیک شده است. البته با شدتی بیشتر، چراکه در آن زمان همه چیز سخت افزاری بود. در رقابت بین دو قدرت تسلیحات حرف اول را می زد و امروز علاوه بر آن جنبه نرم افزاری شکل گرفته و نبردهای نرم افزاری و فضای سایبری وارد این کارزار جهانی شده اند. روس ها در فضای سایبری قدرت فوق العاده ای دارند. در مسائل تسلیحاتی نیز قدرتمند هستند. اضافه شدن قدرت نرم افزاری بر اختلافات بین دو قدرت می تواند بسیار خطرناک باشد. به نظر می رسد قدرت جهانی در آستانه گسیختگی است، چراکه امروز تضاد منافع بر اشتراک منافع در جهان میان قدرت ها پیشی گرفته است. به ظاهر جنگی نیست، اما به دلیل بلند شدن دیوار بی اعتمادی میان قدرت ها، به ویژه قدرت های بزرگ دیپلماسی و روابط سازنده و مفید به حداقل خود رسیده است. امروز وضعیت در جهان و منطقه به گونه ای شده که هر کشوری به خود این حق را می دهد که به دنبال منافعش باشد. به همین خاطر آینده روابط آمریکا و روسیه در کوتاه مدت، بلند مدت و میان مدت به سختی قابل پیش بینی است. تنها نکته ای به عقیده من باید در روابط میان آمریکا و روسیه لحاظ کرد این است که روابط بین این دو را نقطه ای و پروژه ای قلمداد نکنیم. من فکر می کنم روابط بین این دو کشور اثرات بسزایی در تعامل بین دیگر کشورهای جهان خواهد داشت. هر چه این روابط خصمانه تر باشد، اثرات منفی آن به ویژه برای کشورهایی مانند ایران که در حاشیه مسائل این دو کشور قرار دارند بیشتر خواهد بود. به نظر می رسد هم اکنون این دو قدرت سعی دارند در موضوعات خاص تنش ها را به حداقل برسانند، چراکه افزایش سطح تنش ها میان این دو، سازه قدرت جهانی را در آستانه از هم گسیختگی قرار خواهد داد. موضوعی که می تواند روابط بین المللی و جهان حاکم را با چالش هایی جدی مواجه کند.
منبع: روزنامه ستاره صبح روز شنبه مورخ 31.4.96

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا