نگاه ویژه؛تبدیل مردم به درجه یک و دو توسط ستاد کرونا؟!
تدبیر شرق – امید فراغت:واعظی، رئیس دفتر روحانی عدم حضور رئیس جمهور در محافل را به نظر ستاد ملی مبارزه کرونا مربوط دانست و دوباره داغ مردم را تازه کرد! همه شاهد بودند که با آغاز بازگشایی مدارس و دانشگاهها رئیس جمهور از یک اتاقِ حفاظت شده بهداشتی زنگ آغاز شروع تحصیل دانش آموزان را به اصطلاح به صدا درآورد! زنگی که سر و صدای زیادی ایجاد کرد و واکنش اعتراض آمیز اکثریت موثرینِ جامعه را به همراه داشت .
سئوال این بود که آیا خون رئیس جمهور از خون فرزندانِ ملت رنگینتر است؟ چطور و چگونه است ستاد ملی مبارزه با کرونا، حضور رئیس جمهور را در مکانهای پُر خطر منع میکند اما نسبت به حضور فرزندانِ ملت در مدارس و دانشگاهها منعی ایجاد نکرد و تفاوت قابل تاملی را بین شهروندیت رئیس جمهور و ملازمان و شهروندیت جوانان مملکت ایجاد کرد؟
با توجه به واقعیتها و مشکلات اقتصادی گاه تفاوتی بین حضور رئیس جمهور و نبودن شان احساس نمیشود وقتی اکثریت ملت به چنین احساسی رسیدهاند چرا باید نگران حضور رئیس جمهور در اماکن پُر خطر باشند؟ اگر مسئولان خود را خدمتگزارِ مردم عنوان میکنند این چطور خدمتی ست که حتی حاضر نیستند شبیه به ملت در بطن واقعیتها حضور داشته باشند!
شاید بگویند اگر اتفاقی برای مسئولان عالی رتبه بیفتد آبروی کشور خواهد رفت! در پاسخ میگویم شاید درست باشد! و سئوال میپُرسم آیا مشکلاتِ گوناگونِ مردم در نظام بین الملل آبروریزی نخواهد داشت؟رئیس جمهوری که نتواند بین مردم و در کوچه و بازار ترددی متناسب با شهروندان داشته باشد رئیس جمهور مردمی خطاب نمیشود!
خوشبختانه فناوری و تکنولوژی در قالب دادههای شبکههای اجتماعی طول و عرض و ارتفاع اضافی مسئولان را قیچی کرد و به تعبیری دوره ارباب و رعیتی تمام شد و مغناطیسهای گذشته رنگ و بو و خاصیت خود را از دست داده است! نمونه مسئولان مردمی دولتهای غربی و شرقی زیاد است که بین مردم زندگی دارند و بین درجه شهروندی خود و مردم شان تفاوتی قائل نیستند!
یکی از آداب فرماندهی این است که در پیشانی لشگر باید حضور داشت! رئیس جمهوری که در پیشانی جامعه حضور نداشته باشد از مختصات و قواره فرماندهیاش کاسته خواهد شد و به تعبیری مورد وثوق و باور لشکریان یا همان مردم نخواهد بود!
رئیس جمهور باید بپذیرد که درجه شهروندیاش مانند درجه شهروندی مردم است شاید اطرافیان مغناطیسهای کاذب برای بالا بُردن نرخ ایجاد کنند اما نِرخی که مردم میگذارند واقعی ست! و کلام آخر این که مسئولان همان قواره و مختصات مردم را دارند! و جامعهای شبیه به هم و به تعبیری خودمانی شدهایم، با این تفاوت که هیچ بقالی نمیگوید ماستِ من تُرش است اما بپذیریم که ماستِ مان تُرش است و خیلی هم تُرش است!