آخرین خبرهااسلایدریادداشت

تسلیت بمثابه نمک بر زخم! / بی مبالاتی مسوولین با ادبیاتی نخ نما و منزجر کننده…

تسلیت

اختصاصی تدبیر شرق -احمد میراحسان : چگونه رخ می دهد که ما از ابراز همدردی هایی احساس انزجار می کنیم؟
چرا وچه تسلیت هایی در مصیبت های دلخراش. نمک بر زخم است؟

آدمی به تسلی دوست در مصائب ، نیازمند است ،زیرا به او آرامش می دهد .بدیهی است درخصوص موجودی ذاتا اجتماعی آفریده شده ، تنها نماندن در درد و بلایا وهمراه وحامی داشتن تسلی بخش است . از شروط این گونه تسلیت ،آن است که مصیبت دیده ،آن را باور کند. وقتی به هر سبب بازماندگان دلریش ، حس می کنند صداقتی در تسلیتی وجود ندارد،واکنش شان مراتب مختلفی از ناباوری ،سردی،ادب ناگزیر،… تاحس سوزش نمک بر زخم از ناراستی وظاهر سازی ،تا نفرت وخشم را در بر می‌گیرد.
صدمات جبران ناپذیر اجتماعی که حاصل نا کارامدی،نابلدی،بی خیالی وبی مسئولیتی واز همه موحش تر سوءاستفاده از قدرت ،بهره از منابع ایجاد ایمنی مردم در راه حرامکارانه انباشت حسابهای بانکی قشر ممتاز و مدیران شهری ومسئول ایجاد امنیت جانی شهروندان وتخصیص امتیازات وپول ملت است ،برای منافع غارتگران بیت المال بوسیله اهالی قدرت اقتصادی وسیاسی فاسد ورانتخواران …..در این حال هر ابراز همدردی وتسلیت ولو از نظر فردی متعلق به فردی غیر فاسد از درون حلقه مدیریت نا متعهد ، منزجر کننده است.مردم زخم دیده بلای وارده را از سوی همان مسئولین بی مسئولیت می دانند وتأسف شان را اشک تمساح ارزیابی می کنند وخشمگین تر می شوند
حادثه همیشه و هر جا می تواند اتفاق بیفتد ،اما مثلا تصادف حاصل از لایی کشیدن یا خواب یا سبقت ممنوع دامنگیر راننده بی مبالات است و…

در حوادثی مثل پلاسکو وکلینیک سینا ،مردم به شرایط اجتماعی ومدیریت غیر مسئول شهری وحکومتی وعدم انجام وظیفه نهادهای گوناگون قوای مقننه ومجریه وقضائیه انتظامی فکر میکنند وبی خیالی شان نسبت به رعایت استانداردها وحفظ جان مردم وانواع کم کاریها وبلبشوها در نتیجه از ابراز همدردی وتسلیت مسئولان منزجر می شوند.برای آنان این بیان ظاهری شبیه لفاظی قاتلی است که می خواهد با ظاهر سازی خود را مبرّی نشان دهد وبه کارش ادامه دهد .احساس خطر و در هم ریزی مرزهای امنیت و محافظت از سوی مسئولان بی خیال همان سرچشمه تولید انزجار است.در اینجا یک نظام بیولوژیک یک نظام نمادین اجتماعی را افشاء میکند حس ائزجار ونفرت از کثافت مولد مرگ وآسیب خطر خیز!
مردم در این مواقع ابراز سخنانی مثل شب دردناک وتلخ وابراز غم از تلفات و خسارت سنگین واعتراض مسئولان به تن ندادن به قوانین شهری وقول تشکیل کمیته تحقیق ولزوم گزارش دادن به مردم را بازی پوچ ولفاظی استنباط کرده واز تکرار این بی عملی وبازی متنفر ند.
آقایان شهرداری ،شورای شهر ودولت وقوه قضائیه ومجلس ….
مردم از این نوع ابراز همدردی وقول وقرار نخ نما و تداوم بلبشو منزجرند واین مکانیسم دفاعی آنان است برابر شما .شمایید که باید بهای بی مسئولیتی را بپردازید ونه آنکه در لباس معترض ظاهر گردید .آیا این نکته پیچیده وفهم ناپذیری است که باید به این نوع مدیریت فاقد کنترل سالم برای ارزیابی کار انجام شده واین آزادی فساد واپیدمی بلبشوو رشوه خواری رایج به سود قدرت مالی وسیاسی وندیده گرفتن استانداردها باید ریشه ای راه حلّی معقول وانقلابی و ساختاری بیابد ودست نومانکلاتورای فاسد و حامی اقتصادی فاسدترش ،قشر دارای قدرت و امتیاز قطع گردد؟ آمریکا واسرائیل را در این جاها حستجو کنیم .آنها که مستقیم کاری نمی توانند بکنند .طراحی ساختی فساد ،اسب تروای آنهاست.
رهبران مدیریت جامعه فاسد حتی وقتی خود پاک وصالح اند ،وقتی خدای ناکرده عزیز شان در آتش بی مسئولیتی بسوزد ،وقتی تحت فشار تبعیض آلود هولناک باشند وبر بی چیزی شان رحم نشود ودر عوض گرانی وبیکاری گرد به دامن حکومتگران و غارتگران مالی جامعه واشرافیت رانتخوار ننشاند.وقتی آموزش وپرورش ابزار گردش مالی سوداگران مدارس ودانشگاه ها وکلاس کنکورها باشد وقتی هرج ومرج از تولید سالم جلوگیری کند ومنافع تجارت فاسد وارداتی تولید کننده داخلی را به ورشکستگی بکشاند واو کارگر کارخانه تعطیل شده باشد که چند ماه چندماه گوشت نخورده ،….در آن صورت فرق خود وافرادی که روی کاغذ ازدرد مردم در زندگی واقعی مطلّع اند پی میبرد .ودر می یابد انزجار حاصل از احساس مداوم خطر و خطر انزجار یعنی چه.چقدر باید فساد وفقدان کنترل حاصل از منافع حرام وبند وبست و رشوه خواری وبلبشو و بی مسئولیتی ادامه یابد تا فراتر از روی کاغذ به فاجعه عملی پی ببریم .من حتی گاه فراتر از این حرفها دستی را میبینم که با تولید فاجعه دارد تیشه به ریشه حیات ملت ایران وحتی جمهوری اسلامی میزند .این دست خودش اسرائیل وآمریکا وشیطان بزرگ ونظام جهانی ظلم است درکار ویرانگری از درون وبا سیماچه مدیر ورئیس و وزیر ووکیل وقاضی بی مسئولیت وبلکه فاسد!
پاسخ به چرایی ی انزجار، از این واضح تر؟!

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا