آخرین خبرهااسلایدراقتصادیخبر داغ

از استخدام جوانان تا اقتصاد نفتی؛ دغدغه های وارونه معاون علمی رئیس جمهور

سورنا ستاریسورنا ستاری می گوید « استخدام بزرگترین خیانت به جوانان ما است» ولی نمی گوید کدام استخدام؟ مگر در سالهای اخیر چه تعداد جوان استخدام شده اند؟ مگر با سهمیه ها و آقازاده های پشت در مانده پدرانشان، جایی برای استخدام جوانان هم باقی مانده است؟ ستاری از کدام خیانت صحبت می کند، یعنی قرار است تا ابد همین استخدامی های فعلی مشغول باشند و جایی برای افراد جدید نباشد؟

 سورنا ستاری معاون علمی فناوری  رئیس جمهور روز گذشته درجلسه استانداری گیلان دوباره بحث های خود را برای نقد استخدام های دولتی و اقتصاد نفت مطرح کرد. ستاری گویی در این جلسات خود را در قامت یک استاد دانشگاه و نه یک مقام دولتی می بیند که همچنان در قالب یک منتقد حرفهای خود را تکرار می کند. روحیه ای که گاهی رئیس دولت یازدهم و دوازدهم نیز با آن دست به گریبان است و همچنان از بایدها و نبایدها و درخواست ها و مطالبات خود سخن به میان می آورد.

سورنا ستاری می گوید « استخدام بزرگترین خیانت به جوانان ما است» ولی نمی گوید کدام استخدام؟ مگر در سالهای اخیر چه تعداد جوان استخدام شده اند؟ مگر با سهمیه ها و آقازاده های پشت در مانده پدرانشان، جایی برای استخدام جوانان هم باقی مانده است؟ ستاری از کدام خیانت صحبت می کند، یعنی قرار است تا ابد همین استخدامی های فعلی مشغول باشند و جایی برای افراد جدید نباشد؟

معاون علمی  فناوری رئیس جمهور در جایی دیگر می گوید« یکی از بزرگترین مشکلات ما زمانی بود که نفت پایه اقتصاد ما شد، فروش بادآورده ای که باعث بدبختی ما شد و بسیاری از چیزها مانند کارآفرینی را از بین برد.» البته حالا که نفت نه قیمت مناسبی دارد و نه حتی فروش آن برای ایران به آسانی میسر است باید پرسید که این آقایان مشفق اقتصاد ایران به غیر از انتقاد چه راهکار اجرایی برای رونق اقتصاد بدون نفت داشته اند؟ آیا اقتصاد دانش بنیان آن ها اندکی از سود منابع نفتی را تامین کرده است؟
مشکل امثال ستاری ها این نیست که همه چیز را از دریچه آکادمی و دانشگاهی میبینند و به کف جامعه بی اعتنا هستند. مشکل اصلی این است که برداشت علمی آن ها از مشکلات اقتصادی جامعه نیز ضابطه مند نیست. برای همین  مقامات دولتی جزء نقد خویش فرصتی به دست نمی آورند. آن ها صحبت را اینگونه مطرح می کنند که جوانان استخدام را فراموش کنند و به دنبال سرمایه گذاری بروند اما بستر آن را چه کسانی باید مهیا کنند؟ سرمایه اولیه یک جوان چگونه باید تامین شود؟ آیا مهارت های دانشگاهی ما ارزشمند بوده و یا بانکها راه های آسان برای تسهیلات به جوانان کارآفرین در نظر گرفته اند؟ خود ایشان می گویند «پنج هزار و ۳۰۰ شرکت دانش بنیان در سطح کشور فعال است» مگر این شرکت ها نهایتا چند نفر را می توانند و یا توانسته اند پوشش دهند که از زیر مجموعه آن درآمدزایی و یا مخارج خود را تامین کنند؟

بعد از دلار 20 هزار تومانی، سکه 9 میلیونی، مسکن متری میلیون ها تومانی و هزاران کالا و اجناس چند برابر قیمت، حالا تازه دولتمردان ما دنبال تغییر محورهای کاری و تعریف جدیدی از اقتصاد هستند ولی بازهم کاسه کوزه ها سر جوانانی می شکند که از نظر این دولتمردان دنبال استخدام هستند و به فکر تبدیل سرمایه خود به کار نیستند.
دولتمردانی که شب به اقتصاد نفتی فحش می دهند و صبح بودجه کشور را با آن می بندند. این شده است کار و کاسبی معاون علمی رئیس جمهور که احتمالا حقوق اش را پول استخدامی حاصل از منابع نفتی تامین می کند.

/گیل خبر

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا