آخرین خبرهااجتماعیاسلایدرملییادداشت

قالیباف،مخدوم بی عنایت!

قالیبافقالیباف مدتی است در بازار سیاسی ایران به اهر‌می برای رسیدن بقیه به خواسته‌های‌شان تبدیل شده‌است؛ برای مثال در انتخابات ریاست‌جمهوری به عنوان فردی که شانس بالایی دارد او را قربانی ائتلاف با رئیسی می‌کنند و در انتخابات مجلس با وجود آنکه نسبت به سایر گزینه‌های دسته چندم ارزش بیشتری دارد برای رسیدن به ریاست مجلس با وی بازی می‌کنند.

خاستگاه قالیباف با نیروی‌های نزدیک به احمدی‌‌نژاد متفاوت است ولی دست‌کم میان او و امثال میرسلیم بی‌شک این فرد از همه لحاظ قابل قبول‌تر است ولی این‌بار نیز در کنار گزینه‌های دیگر قرار گرفت و حتی برخی تهدید به کنارزدن او کردند.

در فضایی که از دلِ یک گفتمان واحد انقلابی، انواع و اقسام تحلیل‌ها و تفسیرها صورت می‌گیرد شرایط کار سخت‌تر خواهد بود! نقطه ضعف اینجاست وقتی ادبیات انقلابی تقلیل به حفظ کردن بدون درک محتوا شود این حفظیات چوبی برای راندن و از دور خارج کردن خواهد شد.

وقتی دل‌خوش به لفاظی‌ها شویم از دلِ‌خودی‌ها، ناخودی‌ها تولید می‌شود و ادبیات خودی و غیرخودی به عنوان سِلاح دیگری برای تخطئه کردن رقباست! هر ده شعارهای مشابه باشند! روندی که میان جریان پایداری‌چی و امثال قالیباف موجود است.

اما جریان زندگی غالب جامعه ایران دورتر از چنین ادبیات‌هایی، با ادبیات سخت اقتصاد، فرهنگ و معیشت مواجه شده‌است و به تعبیری متوجه شده‌اند که چنین دعواهایی، دعوای لحاف برای کشیدن روی خود است تا سرما زده نشوند!

اگر جامعه امروز ایران در گفتمان انقلاب جایی نداشته باشند این گفتمان قرار است فقط چه قشری را رستگار کند؟ گفتمان‌ها اگر متناسب با واقعیت‌های جامعه امروز نباشد فقط شعار است و شعار را همه می‌توانند سَر بدهند! به عنوان مثال نماینده‌ای که در دادگاه به حَبس محکوم شده است استاد شعار دادن است! بنابراین فضا به گونه‌ای است که هر کسی بیشتر شعار می‌دهد مردم بیشتر از او ترس می‌گیرند!

نکته مهم این است که قالیباف با وجود این که در دایره نیروهای انقلابی تعریف شده است اما مورد تایید بخش موثر تاثیرگذاران نیروهای انقلابی نیست و قالیباف باید این واقعیت را بپذیرد! برای کس یا کسانی که عادت به زدن داشته باشند خودی و غیر خودی ندارد و این عادت است که برای آنان تعیین تکلیف می‌کند!

قالیباف هم می‌خواهد دل قشر به اصطلاح انقلابی را شاد کند و هم می‌خواهد رویکرد گریز از سنت خود را در مبحث اجرایی و مدیریتی بکار ببرد، رویه‌ای که سال‌هاست او را به نیرویی برای جمع کردن رای در صندوق قشری خاص تبدیل کرده و برچسب مرد شماره ۲ بازی‌های سیاست را به سینه او زده‌است؛ مخدومی که گویی قرار است همیشه بی‌عنایت باشد.

✍امید فراغت/روزنامه نگار

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا