آخرین خبرهایادداشت

کرونا ویروس و جنگ جهانی سوم !

کرونا

نزدیک به ۸۰ سال از پایان جنگ جهانی دوم می‌گذرد و ایران نیز در نشست سران متفقین چرچیل، روزولت و استالین  رهبران انگلیس، آمریکا و شوروی در تهران که به عنوان پل پیروزی نام گرفت، کانون توجه‌ها بود.

پس از آن دنیا تقسیم‌بندی جدید و تغییرات ژئوپلیتیکی که در  آن اتفاق افتاد شاهد شکل‌گیری دوقطبی شرق و غرب با متحدانش بود که وارد فاز تازه‌ای در عرصه سیاست بین‌الملل و روابط و معامله و معادله قدرت شد.

این دوران که با ایجاد جنگ سرد در دو سوی دو قطبی شرق و غرب حدود چند دهه ادامه داشت و دنیا شاهد اتفاق‌های ریز و درشت مهمی در سرنوشت کشورها و ملت‌ها و رژیم‌های حاکم بر آن‌ها و تغییرات اساسی در رویکردها بر اساس منافع دوسوی این قطب‌ها بود با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و مصون ماندن قطب غربی از خسارات و همچنین تلاش برای تقویت قدرت اقتصادی در کنار گسترش حوزه نفوذ با یک جانبه‌گرایی آمریکایی صحنه جدیدی از روابط سیاسی جهان را شکل داد.

در این سال‌های پسافروپاشی از یک سو گسترش نفوذ آمریکایی و سلطه یکجانبه‌گرایی از مهم‌ترین اتفاق‌ها و دیگر سو تشکیل سازمان‌ها و اتحادیه‌های منطقه‌ای و همکاری‌ها و روابط کشورها با اهداف و منافع مشترک برای مقابله با این یکجانبه گرایی و همچنین کشیده شدن جنگ قدرت در خاورمیانه برای رسیدن به منابع و اهمیت این منطقه حیاتی از مهمترین رخدادها به شمار می‌رفت.

اوج یکجانبه‌گرایی آمریکا که با ظهور دونالد ترامپ بر کرسی ریاست جمهوری این کشور نمایان‌تر شد در ابتدا با خروج از برجام و تهدید جدی ایران با تحریم و فشار بر دنیا در منع معاملات تجاری با این کشور که در این سال‌ها به دلیل جایگاه استراتژیک و موقعیت ژئوپلتیکی و منابع و نگاه ایدئولوژیکی حاکم بر آن همواره در کانون توجه قرار داشت کلید خورده و پس از ان با اعمال سیاست‌های جدید در محدودسازی‌ها در مسیر منافع اقتصادی این کشور بویژه افزایش تعرفه‌های کالاهای ورودی به آمریکا و زیر فشار قراردادن کشورهای برتر اقتصادی و رقبای جدی آن  همچون چین و بر هم زدن سایر معادلات فرهنگی، اجتماعی، امنیتی و سیاسی دنیا موجب واکنش‌های متفاوت نسبت به این تصمیمات شد.

اگر آغاز جنگ‌ها نیازمند بهانه‌ای باشد همانطور که جنگ جهانی دوم با قتل شاهزاده اتریشی رقم خورد، در شرایط امروز هم رفتارهای یکجانبه‌گرایی و مداخله‌جویانه و نادیده گرفتن عناصر توازن قدرت در دنیا توسط هیات حاکمه فعلی آمریکا  جنگ جهانی دیگری را رقم خواهد زد.

یادم هست درجایی خوانده بودم اگر می‌خواهید از دروازه مرزها، سرباز عبور نکند بهتر است تا کالا بگذرد و این درست گره خورده در فهم منافع و پیوند آن با جنگ‌ها و تهدیدات است که از سوی سیاستمداران دنبال می‌شود.

با پذیرفتن این تجربه که جنگ‌ها و کشور گشایی‌ها برای رسیدن به منابع موجود در اطراف و منافع ناشی از آن بوده و هر قدرتی سعی در تصاحب راحت و قابل دسترس بودن آن‌ها داشته است و حتی ماشین جنگی هیتلر هم که درجنگ جهانی دوم همچنان به پیش می‌رفت برای تصاحب منابع تامین کننده صنایع و اقتصاد ان کشور و متحدین بود و حتی رقبای جنگی او هم در کنار نجات خویش از این جنگ به دنبال طرح جدیدی از تامین منابع سایر کشورها برای آینده اقتصادی و بقای خود بودند، این مهم بهتر قابل درک است.

همانطور که در تاریخ خوانده‌ایم با تغییر جغرافیای سیاسی دنیا  بویژه در یکصد سال اخیر شاهد ظهور و بروز قدرت‌های مختلف در عرصه‌های جهانی با بازیگرانی تازه در این میدان بوده‌ایم که صحنه قدرت‌نمایی‌ها و رسیدن به منافع بیشتر برای پایداری و بقا با تدوین استراتژی و تاکتیک‌های‌ جدید و تعریف عمق منافع در حوزه‌های متفاوت حتی در سرزمین‌های دور دست را ترسیم کرده‌اند.

اگر بپذیریم که هر کشوری برای مقابله با تهدیدات احتمالی دیگران، آینده پژوهش و آینده‌نگری‌هایی دارد پس برای برون رفت از چالش‌ها، سناریوهای متفاوتی را طراحی می‌کند که در روند اداره و دفاع از منافع کشورها به خوبی قابل لمس است.

آنچه در گذشته از جنگ در ذهن بشریت ترسیم شده است همراه با حضور میدانی نظامیان و ابزار و جنگ افزارها و تخریب اماکن و تاسیسات زیرساختی و کشتارهای سخت و رنج او با هدف کاهش توان کشور و نیروی مقابل و به قولی ضربه زدن و به زانو درآوردن است که می‌تواند موجب کاهش قدرت اقتصادی، توان منابع انسان ، تهدیدات روانی و به طور کلی فروپاشی امنیت ملی یک کشور شود که در این سال‌ها نیز بسیاری از کشورها بر اساس شرایط منطقه‌ای و با توجه به خصومت‌ها و تنش‌های موجود طعم آن را چشیده‌اند و گاهی نیز این جنگ‌ها  دامنه‌اش فراتر از دو یا چند کشور و یا منطقه‌ای رسیده است.

اگر چه امروز جدای از فراوانی حضور تسلیحات نظامی و فعالیت کارخانجات مربوطه که سیاست‌های آن در دستان سلطه‌گران جهانی است و با ایجاد بهانه‌های مختلف و ایجاد ترس و رعب و وحشت و دشمن پنداری در میان کشورها در پی سودجویی خود با فروش این جنگ افزارها هستند اما روش‌های جدیدی نیز با استفاده از تکنولوژی‌ها و فناوری‌های روز آسیب‌پذیری کشورها و منافع آنان را تحت تاثیر قرار داده و می‌تواند در راستای همان منافع سلطه گران اهداف جنگی را فراهم آورد مانند آنچه که از آن به عنوان جنگ‌های سایبری و بیوتروریسم یاد می‌شود که هم اینک نیز شواهد مختلفی از آن‌ها را می‌توان در جای جای جهان میان کشورهای درگیر مشاهده کرد.

با این اوصاف و نظر به اهمیت اتفاقات موجود، شرایط امروز جهان و درگیر شدن دنیا با آنچه بنام کرونا ویروس معرفی شده است، می‌تواند یکی از سناریوها در این زمینه باشد، بطوریکه اظهارنظرها و پیش‌بینی‌های هالیوودی و سایر اتفاقات و نظریه‌های ارایه شده و با کنار هم قرار دادن آن‌ها، می‌تواند تقویت کننده جنگ بیولوژیکی و بیو تروریسمی در جهان کنونی و یا بهانه‌ای برای وقوع این جنگ‌ها باشد.

در این جنگ که اکنون اکثر دنیا با آن درگیر شده  و بنا به اظهار نظر سازمان بهداشت جهانی میزان فراگیری آن به پهنای کره زمین رسیده است، دامنه خسارت‌های آن همانند همان اثرات جنگ فیزیکی با جنگ افزارهای نظامی است که از همه مهم‌تر جان انسان‌ها و اقتصاد کشورها در کنار امنیت ملی آن‌ها، درگیرشدگان در این تهاجم ویروسی را با تهدیدی جدی روبرو ساخته بطوریکه این اثرات در صورت تداوم مبارزه با فراگیری کرونا ویروس می‌تواند مشکلات جدی‌تری برای کشورهای جهان در ابعاد گوناگون از فروپاشی و اسیب جدی در اقتصاد خرد و کلان و تغییرات رفتاری جوامع را فراهم آورد.

آنچه امروز در جهان شاهد شکل گیری آن هستیم جنگ جهانی سومی است که با بهانه‌های اقتصادی و فروپاشاندن توان اقتصادی رقبا اغاز شده است که در آن هیچ جای امنی مصون از آن نمانده و تنها بانیان آن‌ها می‌دانند که در چه زمانی باید به این جنگ خاتمه دهند و یا ممکن است بازی از دستشان خارج شود.

شواهد و اطلاعات درز کرده در افکار عمومی و رسانه‌ها در سود جستن قدرت‌های اقتصادی دنیا از آمریکا تا چین و روسیه و هم‌پیمانان از این تهدیدات ویروسی در آینده می‌تواند این نظریه را تقویت کند که آینده جهان در تقسیم بندی و شرایط جدیدی قرار دارد و جغرافیای سیاسی دنیا بدون شک وارد فاز جدیدی در معادلات قدرت بین مدعیای مدیریت جهان  برای رسیدن به منافع ترسیم شده آن‌هاخواهد شد اما در این میان وجود بازیگران منطقه‌ای را نیز نباید از یاد برد.

یونس رنجکش

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا