آخرین خبرهااسلایدرسیاسی

ترور سردار سلیمانی؛ کشیدن ماشه جنگ؟

ترور سردار سلیمانی

پژوهشگر ارشد روابط بین الملل و عضو مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه در تهران، در یادداشتی با اشاره به ترور قاسم سلیمانی توسط امریکایی ها در ۱۰ برش مختلف به نقش و جایگاه سردار سلیمانی در ایران و خاورمیانه و تاثیر این ترور بر آینده مناسبات امنیتی منطقه پرداخت.

به گزارش تدبیرشرق، اردشیر پشنگ در این یادداشت نوشت: نخستین ساعات بامداد از سومین روز سال نوی میلادی با وقوع حمله‌ای توسط آمریکایی‌ها علیه قدرتمندترین و پیچیده‌ترین فرمانده نظامی ایران در فرودگاه بغداد روی داد، حمله‌ای که حاکی از افزایش تنش و رقابت میان پرنفوذترین قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای در عراق است و نتیجه آن ترور سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس و ابومهدی مهندس معاون نیروهای شبه نظامی حشدالشعبی و ۸ تن دیگر از همراهان آنان شد. مقاله پیش رو سعی دارد در ۱۰ برش مختلف به نقش و جایگاه سردار سلیمانی در ایران و خاورمیانه و تاثیر این عملیات بر آینده مناسبات امنیتی منطقه بپردازد و به این سوال پاسخ دهد که آیا این عملیات به نوعی کشیدن ماشه آغاز یک جنگ بزرگ در خاورمیانه است یا خیر؟

یک – سردار سلیمانی از کهنه سربازان نظامی است که سابقه فعالیت‌های نظامی او به جنگ کلاسیک و هشت ساله میان ایران و عراق در دوران بعث باز می‌گردد در آن زمان او جزء فرماندهان جوان و میانی سپاه بود و در آن مقطع فرماندهی لشکر ۴۱ ثارالله را برعهده داشت و در عملیات‌های والفجر ۸، کربلای ۴ و ۵ حضور پررنگ داشته است.
دوم – طی دو دهه اخیر او بلند آوازه‌ترین نظامی ایرانی بود که در سیاست عملی جمهوری اسلامی در منطقه خاورمیانه نقش بی‌بدیل و کاملا محوری داشته است و طی دهه اخیر نیز در سیاست داخلی و در میان رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی او تبدیل به یکی از معدود چهره‌های سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد که نه فقط اصلاح طلبان منتقد بلکه در پاره‌ای موارد اوپوزیسیون خارج نشین نیز از او به عنوان یک قهرمان ملی یاد می‌کردند.

سوم – پررنگ شدن نقش سردار سلیمانی دقیقاً از زمانی شروع شد که آمریکا پس از حملات یازده سپتامبر به ترتیب به دو کشور افغانستان و عراق لشکرکشی کرد. در اولی طالبان و در دومی صدام حسین را ساقط کرد. اقدامی که طی دو سال دو دشمن ایدئولوژیک در دو مرز پهناور شرقی و غربی ایران را از بین برد و حتی در این بین بطور غیررسمی از کمک‌ها و مشاوره‌های موثر ایران و برخی نظامیان از جمله سردار سلیمانی به آمریکایی‌ها صحبت به میان آمد.

چهارم – استقرار آمریکای تحت رهبری جورج بوش پسر و در سر داشتن ایده بلندپروازانه‌ی «خاورمیانه بزرگ» تهدیدی جدی برای ایران محسوب می‌شد چرا که ایران سومین هدف محتمل برای آمریکا به شمار می‌رفت لذا از این زمان استراتژی ایران زمین‌گیر کردن آمریکا در عراق و افغانستان، کُند کردن برنامه‌های آمریکا و در پیش گرفتن یک سلسله جنگ‌ها و رقابت‌های نیابتی شد. فرماندهی، برنامه‌ریزی و اجرای این استراتژی به نظر می‌رسد عمدتاً به سردار سلیمانی سپرده شد و دقیقا از این زمان بود که آوازه نفوذ و اثرگذاری‌اش در منطقه پیچیده شد.

پنجم – بقای بشار اسد طی جنگ داخلی هشت ساله در سوریه، حفاظت از بغداد و نبرد با داعش در عراق، جلوگیری از تجزیه عراق در پی برگزاری رفراندوم استقلال در اقلیم کردستان، روی کار آمدن دولتمردان مختلف شیعه در عراق، قدرت گیری حوثی‌ها در یمن، فعالیت‌هایی در شمال و مرکز آفریقا و … از جمله مهمترین تحولاتی است که بخش مهمی از آنها در کارنامه کاری حاج قاسم سلیمانی قرار می‌گیرد.

ششم – قاسم سلیمانی بر خلاف رویه اکثریت فرماندهان ارشد و هم پایه خود در داخل ایران و یا در سطح منطقه و بین‌المللی که عمدتاً نقش فرماندهی را در اتاق‌های به شدت حفاظت شده‌ی ستادی ایفا می‌کنند کاملاً برعکس یک فرمانده پراگماتیک، عملیاتی، مایل به حضور در خطوط مقدم درگیری‌ها و کاملا ریسک پذیر بود. چنین رویه‌ای از او بارها در مناطق مورد درگیری حزب الله و اسرائیل در جنوب لبنان، نیروهای سوری علیه مخالفین، یا حشد الشعبی در برابر داعش و… دیده شده است امری که تصویر قهرمانانه و الهام بخش او را در بین طرفداران ایرانی و غیرایرانی منطقه‌ایش دو چندان کرده بود و حتی برخی از رقبا و یا دشمنان خارجی او نیز گاه زبان به ستایش‌اش گشوده بودند. به نظر می‌رسد نهایتاً عملیات انجام ترور او بدست ارتش آمریکا نیز به همین دلیل اتفاق افتاد چرا که در زمانی که بغداد به شدت ناآرام و تهدیدهای ترامپ و برخی دیگر از مقامات آمریکایی و اسرائیلی بطور مستقیم ایران را نشانه گرفته بود، او در سفری از لبنان وارد بغداد شد و در همین زمان نیز توسط یک حمله هوا به زمین آمریکایی‌ها جان خود را از دست داد.

هفتم – ترویج الگوی بسیج از نیروهای زیرمجموعه سپاه پاسداران در سطح منطقه به مانند تجربه «حزب الله» در لبنان، یعنی تشکیل نیروهای حامی عمدتا با محوریت شیعیان کشورهای مختلف، با داشتن همزمان دو بال نظامی و سیاسی در کشورهای مختلف را می‌توان از جمله اقداماتی دانست که در زمان فرماندهی سردار سلیمانی بر سپاه قدس (شاخه برون مرزی این نیرو) از سال ۲۰۰۰ تشدید شد. این اقدام با اتفاق افتادن بهار عربی، ظهور گروه‌هایی نظیر داعش، افزایش بی‌ثباتی و رقابت در خاورمیانه تشدید شد و لذا شاهد هستیم ابتدا حزب الله در این دوران تقویت شد و جنگ‌هایی نظیر جنگ ۳۳ روزه را با اسرائیل را اداره کرد، سپس از سال ۲۰۱۲ در سوریه نیروهای «حشد الوطنی» تشکیل شد، در عراق از در جنگ با داعش نیروهای «حشد الشعبی» از اواخر سال ۲۰۱۴ طی یک بسیج عمومی با حمایت و سازماندهی جمهوری اسلامی تشکیل شدند. در یمن نیز گروه «انصار الله» با چنین شیوه و روشی تشکیل شد. می‌توان گفت بطور نسبی تمامی این نیروها تا این زمان به مانند تجربه حزب الله و طبق نگاه ایران، تبدیل به نیروهای موثر و موفقی در کشورهای خود شده‌اند. در سوریه این نیروها باعث ساماندهی ارتش ورشکسته و تقریبا متلاشی شده بشار اسد شد و عملاً نه فقط جان بشار اسد و کاخ ریاست جمهوری را نجات دادند بلکه به مرور زمان، در بازگرداندن روند بحران به نفع اسد نقش مهمی بازی کردند. در عراق این گروه‌ها در وهله نخست در روندی دفاعی در جلوگیری از سقوط بغداد و شهرهای مهم شیعه نشین این کشور تاثیر قابل توجهی داشتند و در وهله دوم در شکست دادن داعش، در جلوگیری از تجزیه این کشور پس از برگزاری رفراندوم استقلال اقلیم کردستان و در وهله سوم در قدرت گیری پس از انتخابات ۲۰۱۸ نقش آفرینی کردند. در یمن انصارالله که از حوثی‌ها تشکیل شده‌اند، تبدیل به یکسوی جبهه اصلی جنگ داخلی در برابر متحدین سعودی در یمن شدند.

هشتم – دستور ترامپ برای ترور او اقدامی غریب و پیش‌بینی نشده بود کاری که محتملاً تنها از عهده رئیس جمهوری چون او بر می‌آمد چون اعلام فرمان چنین عملیات بسیار حساسی حتی قابل مقایسه با صدور دستور ترور اسامه بن لادن و ابوبکر بغدادی نیز نیست و سردار سلیمانی در عمل دومین چهره قدرتمند و یک مقام رسمی دولت جمهوری اسلامی ایران بود. در نتیجه ترامپ نه فقط به فکر نوعی ضربه زدن و هشدار عملی و جدی به ایران برای کاستن از افزایش سطح تنش و اقداماتی نظیر حمله به پایگاه‌ها و سفارت آمریکا در عراق بود (ایران این اتهامات را تکذیب کرده است) بلکه نگاهی جدی برای احیای موقعیت به شدت تضعیف شده و مخدوش داخلی خود نیز داشته و دارد چرا که به دلیل سواستفاده از قدرت در پرونده اوکراین پرونده استیضاح او اینک در سنا قرار دارد و شمشیر تیز برکناری را بالای سر خود می‌بیند این فرمان او و پیامدهای ناشی از آن، طبیعتاً فضای دوقطبی داخل سنا را محتملاً به نفع او تقویت خواهد کرد اما با این‌حال اقدام او حتی رهبران میانه‌روی جمهوری‌خواه و رقبای دموکراتش را دچار شوک کرده است و با نگاهی انتقادی به این حمله اشاره کرده‌اند جو بایدن آن را روشن کردن و پرت کردن کبریتی در انبار باروت توصیف کرده است نانسی پلوسی آن را تقبیح نموده و استفان والت نظریه‌پرداز برجسته روابط بین الملل نیز با تعجب از صدور چنین دستوری در توئیتی نوشته است: «تصور کنید دشمنی معاون وزیر خارجه یا رئیس شورای عالی امنیت ملی آمریکا را ترور کند، آن وقت واکنش ما آمریکایی‌ها چه خواهد بود؟»

نهم- با توجه به جایگاه تقریبا بی‌بدیل و وزن استراتژیک سپبهد قاسم سلیمانی در تدوین و اجرای سیاست خارجی جمهوری اسلامی در خاورمیانه، می‌توان سیاست خارجی منطقه‌ای ایران طی سه دهه اخیر را به دوران پیش و پس از او تقسیم کرد و بی‌شک همانطور که فقدان او ضربه‌ای بزرگ برای جمهوری اسلامی خواهد بود با توجه به نقش، جایگاه و سطح نفوذ رو به گسترش ایران طی دو دهه اخیر در خاورمیانه، ترور سردار سلیمانی به نقطه‌ای عطف و تاثیر گذار در بازی‌ها، موازنه‌ها و رقابت‌های قدرت در خاورمیانه به شمار می‌رود.

دهم – جنس و اهمیت این اقدام آمریکا شبیه ساقط کردن هواپیمای مسافربری ایران در سال ۱۹۸۸ و پیش از تصویب قطعنامه ۵۹۸ است، و این ترور هم می‌تواند تاثیر بسزایی در روابط میان تهران و واشنگتن در دوره پرتنش فعلی ایفا کند اقدامی که می‌تواند باعث نوعی بازبینی در سیاست منطقه‌ای و بین المللی سیاست خارجی ایران در یکی از حساس‌ترین و به قول حسن روحانی رئیس جمهوری کشور، سخت‌ترین برهه‌هایی تاریخی شود. در عین حال در پاسخ به این سئوال که واکنش ایران چه خواهد بود باید گفت با توجه به رویه رفتاری جمهوری اسلامی بر سر بزنگاه‌های مختلف تاریخی در چهار دهه اخیر، به نظر نمی‌رسد که ایران به واکنشی احساسی و زودهنگام و بطور مستقیم علیه نیروهای آمریکایی دست بزند و محتملاً به نوعی خویشتن‌داری هرچند سخت دست خواهد زد چرا که کوچک‌ترین اشتباه در محاسبه معادله انتقام می‌تواند آتش یک جنگ ناخواسته را در منطقه شعله‌ور کند امری که در تهران و حتی در واشنگنن طرفداری ندارد. اما در عین حال وزن و جایگاه قابل توجه و حتی تکرار نشدنی قاسم سلیمانی برای ایران، باعث می‌شود تا این اقدام از سوی تهران بی‌پاسخ باقی نماند امری که در بیانیه آیت الله خامنه‌ای رهبر انقلاب و روحانی رئیس جمهوری نیز وعده داده شده است، اما زمان و چگونگی آن در هاله‌ای از ابهام  قرار دارد و با توجه به گستره بزرگ جغرافیایی مورد تنش و درگیری میان طرفین در سطح خاورمیانه و نیز بودن بازیگران متعدد منطقه‌ای که نقش نایب در این تنش را بازی می‌کنند گزینه‌های مختلفی را بر روی میز ایران برای نشان دادن نوعی واکنش و گرفتن نوعی انتقام قرار می‌دهد.

/ایسنا

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا