یادداشت

چالش چشم‌انداز و بایسته‌های توسعه گردشگری در استان گیلان / علیرضا نصرتی*

تدبیرشرق/اصطلاحاتی همچون «صادرات نامرئی» و «صنعت سفید»، ازجمله تعابیری است که در وصف صنعت گردشگری به کار گرفته می‌شود. بسیاری از صاحب‌نظران، گردشگری را پیشرانی کلیدی در تحولات بازار کار می‌دانند. گردشگری از یک سو دامنه وسیعی از فرصت‌های شغلی با سطوح متفاوت مهارت را ایجاد کرده و از سوی دیگر باعث توسعه تخصص گرایی در بسیاری از حوزه‌های فعالیت می‌شود. این صنعت می‌تواند عدم تعادل و عقب‌ماندگی‌های رشد اقتصادی در شهرهای مختلف را تعدیل کرده و توسعه متوازن و هدایت‌شده سرمایه‌گذاری‌های جدید را سبب شود. همچنین، عدم قطعیت و پیچیدگی‌های فرایند سرمایه‌گذاری در حوزه گردشگری کمتر بوده و با درجه بیشتری از قطعیت، برنامه‌ریزی و پیاده‌سازی رویکردهای تأمین مالی میسر است. بسیاری از کشورهای جهان، چشم‌انداز شهرهای منتخب خود را گردشگری قرار داده و با اتخاذ راهبردهای مناسب، به نتایج مطلوبی نیز رسیده‌اند؛ اما سؤال اینجاست که آیا بخش گردشگری استان گیلان، با وجود انبوهی از ظرفیت‌ها و قابلیت‌های طبیعی، انسانی و حتی زیرساختی، می‌تواند پیشران چنین تحولی در اقتصاد استان شود؟ آیا می‌توان انتظار داشت که این بخش به نقطه عطف و کانون دوشاخگی تحول استان از وضع موجود به وضع مطلوب تبدیل شود؟

بازخوانی وضعیت مجموعه این صنعت (فراتر از آن‌که یک دستگاه دولتی خاص را متولی توسعه گردشگری استان بدانیم) نشان از آماده نبودن برای نقش‌آفرینی موردنظر دارد. گردشگری صرفاً افزایش کمی ورود گردشگر نیست. ضمن این‌که روند مکانیکی افزایش مسافر در آینده، آثاری را برای استان به دنبال خواهد داشت که الزاماً همه این آثار مثبت نخواهد بود. به‌عنوان‌مثال باوجوداینکه صنعت گردشگری به‌واسطه عدم آلودگی محیط‌زیست با عنوان «صنعت سفید» شناخته می‌شود، در حال حاضر مسئول بخش زیادی از آلودگی‌های زیست‌محیطی استان است، وقتی می‌توانیم از امکان محورسازی گردشگری برای توسعه استان صحبت کنیم که نقش و روابط سایر بخش‌ها، نظیر بخش کشاورزی به‌عنوان مقدم یا مکمل گردشگری و صنعت و تجارت در استان مشخص شود. درواقع زمانی ساختار نهادی مناسب به‌منظور سیاست‌گذاری و پشتیبانی از هم‌افزایی موردنیاز برای طرح‌ریزی، پیاده‌سازی و ارزشیابی چنین تفکری شکل می‌گیرد که بینشی کلان مشتمل بر بایسته‌های حرکت جمعی و بلندمدت هدایت گردشگری در قالب لایه‌های سیاستی سامان‌دهی شود، تنها نگاه یکپارچه به گردشگری در کنار بخش‌های کشاورزی، صنعت و تجارت، می‌تواند جوهره توسعه متوازن و پایدار استان گیلان را شکل دهد. سیاستی که متضمن کل‌نگری در تمام ابعاد اقتصادی، حقوقی، اجتماعی، فرهنگی و فناوری واقعیت‌های موجود و پیش تدبیری در تحولات نوظهور آینده گردشگری جهان، کشور، استان و هر یک از شهرها باشد.

ازاین‌رو پیشنهاد می‌شود متعاقب طراحی سند آمایش سرزمینی استان، چشم‌انداز شهرها و مناطق، حسب اولویت و با توجه به ظرفیت‌ها، استعدادها و روندها طراحی گردد. چنین طرحی به‌عنوان یک اقدام جهت ساز، می‌تواند مقدمه تدوین راهبردهای توسعه گردشگری و متعاقب آن منطق برنامه‌های اقدام و نقشه راه درونی هر راهبرد به‌منظور توسعه متوازن استان تلقی شود. این چارچوب می‌تواند مبنای اتصال اقتصاد گردشگری به سایر ابعاد اقتصادی شهرها در قالب‌ شبکه‌ای از ارتباطات عمودی و افقی درون بخشی و بین بخشی گردشگری باشد. قطعاً سیاست‌های توسعه گردشگری به جهت اتصال به موقعیت‌های مکانی، نیازمند استفاده مؤثر و هوشمندانه از برنامه‌ریزی محلی و نقش‌آفرینی کنشگران و ذی‌نفعان بومی است. با این رویکرد امکان لحاظ نمودن توأم بایدها و نبایدهای سیاستی با سازوکارهای معطوف به پایداری منفعت اقتصادی تنوع‌بخشی فعالیت‌های اقتصادی محلی، بهبود روابط اجتماعی و حفظ فرهنگ اصیل گیلانی، میسر می‌گردد.

*دکتری مدیریت آینده پژوهی

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا