تدبیرشرق/ابراهیم اصغرزاده در نشست جنگ یا صلح که در محل آمفیتئاتر دانشکده مهندسی دانشگاه فردوسی برگزار شد، بیان کرد: شاید مطالبات آرمانی مردم و جامعه پس از برجام چندان محقق نشد اما تمام دنیا پذیرفتند که ایران به معاهدات خود پایبند است و این امتیارز بزرگی است اما قادر به نقد کردن این امتیاز نیستیم. یا در سوریه هزینه های فراوان دادیم و خواهیم داد اما روسیه در دیپلماسی حرف اول را می زند. روس ها چه کردند که اکنون در تمام جلسات حرف اول را می زند؟
وی ادامه داد: مسئله ای که بسیار آسیب زننده است، امنیتی سازی موضوع ایران است. جهان در حال بیان این است که ایران امنیت جهان را به خطر انداخته است. اجماع جهانی دوران آقای احمدینژاد برای تحریم ایران به این دلیل بود و هدف آن به تاخیر انداختن خطری بود که خود از آن میگفتند.
این فعال سیاسی اصلاحطلب تصریح کرد: فضای پیش آمده بسیار برای خروج ایران از امنیتی بودن مناسب بود اما به خاطر بعضی از بی توجهیها و عدم دقتها متاسفانه امکان از دست رفتن آن وجود دارد. مسئله دانمارک دامی است که دشمنان ما جلوی پایمان قرار دادند تا اروپا را از چند جانبه گرایی دست بردارند.
وی تاکید کرد: برجام و شکاف بین اروپا و آمریکا این احتمال را به وجود آورد که چند جانبه گرایی ممکن خواهد بود اما یا نمیتوانیم از چنین فرصتی استفاده کنیم و یا اینکه توانایی آن را نداریم.
اصغرزاده اظهار کرد: برای نسل پیش از ما آمریکا یک کشور دوست داشتنی بود. آمریکا مهد لیبرال دموکراسی بود. وقتی صحبت از مدرن شدن و حکومت مشروطه بود، الگو و اسوه این عمل آمریکا بود. اما پس از جنگ جهانی دوم و جنگ سرد چنین تلقی شد که آمریکا از حکومت های خودکامه دفاع می کند.
وی اضافه کرد: آمریکایی ها حاضر بودند برای مقابله با کمونیسم به تفکرات بنیادگرا فرصت و میدان حضور دهند. این دو مسئله، هم اهمیت دادن به بنیادگرایی و هم حمایت از حکومت های خودکامه، جلوه بدی در میان مردم از آمریکا ایجاد شده بود.
اصغرزاده خاطرنشان کرد: در سال ۵۷ که ایران در آستانه انقلاب بود، حمایت آمریکا از شاه تصور نامناسبی را ازآمریکا در اذهان مردم ایران پدیدار ساخت. مردم دیدند که آمریکا برای حفظ شاه دست به هر اقدامی زد. حتی در وهلههای حساس نزدیک به انقلاب، رئیس جمهوری وقت آمریکا به ایران سفر کرد.
وی تاکید کرد: در جریانهای دینی و فرهنگی مسئله نگاه به آمریکا چندان سیاسی و اقتصادی نبود. اما از نظر آنان آمریکا به معنای هالیوود، برهنگی و فرهنگ ابتذال بوده است. به طور کلی آمریکا مظهر شر کامل بود. این نگاه جریانهای مذهبی نیز با نگاه جریانهای چپ بسیار متفاوت بوده است. آنها علت دشمنی خود با آمریکا را بیشتر در مسائل اقتصادی میدیدند.
این فعال سیاسی اصلاحطلب عنوان کرد: فضایی که در دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی شکل گرفته بود و آمریکا از کشوری به عنوان قدرت حامی تجدد و لیبرال دموکراسی به کشوری به عنوان حامی امپریالیسم بدل و سبب شد که جریانهای مذهبی در ایران، غربگرایی را به عنوان مظهر استبداد و استثمار بدانند. در حقیقت نسل من چنین نگاهی به آمریکا و غرب داشتند،کشوری که تماما نماد ظلم و شر مطلق بود.
وی ادامه داد: انقلاب ایران نیز این وضعیت را تشدید کرد و اسلام سیاسی این نگاه نسل من را بارور کرد. چنین تصور می کردیم که شاه مظهر مدرنیته و تکنولوژی است و از این مظاهر به روحانیت ضد غرب پناه میبردیم. برای ما امام خمینی در صدر قرار می گرفت. البته وضع امام متفاوت بود چرا که مردم امام را یک لیدر کاریزماتیک میدیدند که می تواند مردم را نجات دهد.
اصغرزاده تصریح کرد: گرایش به جنبش مسلحانه و رادیکال ناشی از شکست نیروهای معتدل بود. اما در خصوص جنبش دانشجویان مسلمان، پیدایش نوعی روحانیت انقلابی بود که توده های جامعه را یکپارچه کرد. رهبر ما از دل ایدئولوژی بیرون نیامده بود بلکه او کسی بود که انسداد سیاسی کشور را شکست داد.
وی تاکید کرد: امام خمینی نماد عبور بود و نیروهای سیاسی معتدلی که نوعی مخالف انقلاب بودند، توسط ما جوانان حذف شدند. ما آن ها را سازش کار نامیدیم و متهم به خیانتشان کردیم. نیروهایی که دنبال انقلاب بودند چندان میانه خوبی با نیروهای معتدل نداشتند. می گفتند که نیروهای معتدل سازش کارند و مبارزه را نیمه تمام میگذارند.
این فعال سیاسی اصلاحطلب گفت: جنبش دانشجویی جهان را سیاه و سفید میدید. طبیعی است که آن جوانان چنان نگاهی به مسائل جهانی داشته باشند. اما اکنون خبری از جنگ سرد و یک جانبه گرایی نیست. در دوران دولت اول آقای روحانی کنار وزیر امور خارجه آمریکا نشستیم و مذاکره کردیم. به جهان گفتیم که ما حکومتی قابل اتکا و قابل اعتماد هستیم.
وی با تاکید بر اینکه برجام مهم ترین دستاورد دولت اول روحانی است، ادامه داد: این مسئله تنها به خاطر رفع تحریمها نیست بلکه به این دلیل است که قابل اعتماد بودن ایران را به جهان نشان داد، کشوری که به دنبال براندازی حکومت ایران بود، کنار ایران نشست و با او به توافق رسید، در حقیقت برجام دستاوردی بود که امنیتی شدن ایران را به محاق بود.
این فعال سیاسی اصلاحطلب بیان کرد: متوجه نیستیم که اگر برجام به دست نمیآمد در داخل ایران چه اتفاقی میافتاد. ممکن بود جنگی در بگیرد و این جنگ نظامی نبود. برجام کشور ایران را از حالت امنیتی خارج ساخت و به جهان اعلام کرد که ایران تهدیدی برای جهان نیست. ایران در دیپلماسی و قدرت نظامی بسیار حرفهای است. کشور نیاز به نیروی نظامی دارد و این مسئله با دخالت نظامیان در سیاست متفاوت است.
وی اضافه کرد: من قبول دارم که پس از برجام، مقداری دوستان اصلاحطلب برای آمادهسازی فضا بسیار روی جنبههای غیر قاطع برجام مانند رونق اقتصادی و برداشته شدن تحریمها تاکید کردند. من هم اعتقاد داشتم که چنین خواهد شد اما رونق اقتصادی و سرمایهگذاری در ایران بسیار با پایبندی به روح برجام در ارتباط بود. روح برجام بسیار مهمتر از متن آن بود و بر به کار بردن سیاستهای جدید در منطقه دلالت داشت.
اصغرزاده بیان کرد: پیشتر بیان کردیم که برای باقی ماندن برجام بایستی در سیاستهای داخلی تعمیق ایجاد شود، باب گفتوگو و آشتی ملی باز شود. اما به هر حال این پیشنهاد ما بود. برجام تنها یک تاکتیک برای رهایی از بحران هستهای نبود و بایستی سیاست خود را مطابق با تاکتیک برجام تطبیق میدادیم. برجام به دنبال ایجاد صلح پایدار در خاورمیانه بود اما رفتارهای ما و سایر کشورها مانع از شکلگیری این صلح در خاورمیانه پر از خون و جنون شد.
وی خاطرنشان کرد: برخی از دوستان اصولگرا مایل نیستند از این زاویه به برجام نگاه کنند. دوستان اصولگرای ما فکر میکنند تنها راه ایجاد یک حکومت بنیادگرا و ایدئولوژیک در کشور است. سوال اینجاست که بنیادگرایی شیعی چه فرقی با بنیادگرایی سنی و مسیحی دارد؟ دنیا تحمل بنیادگرایی را ندارد. برجام این فرصت را ایجاد میکرد که چهرهای کاملا رحمانی از اسلام را ارائه کنیم. شیعهای را نشان میداد که کاملا اهل گفتوگو است و میخواهد راهی برای زیست مسالمتآمیز بیابد.